تعدادی از رهجویان خانم ظریفه از لژیون پنجم در رابطه با دستور جلسه ازدواج «مشارکت تهیه کردند که در ادامه میخوانیم:
سلام دوستان آرزو هستم یک همسفر.
ازدواج موضوع بسیار مهمی است میتوان گفت مهمترین مرحله از زندگی هر انسانی است که اتفاق میافتد قبل از ازدواج همه چیز را از دور میبینند به قول معروف ظاهر قضیه را میبینند ولی وقتی نزدیک میشوند، متوجه مسائل و مشکلات زیادی خواهند شد. انسان طبیعتاً به گونهای است که تنهایی را نمیپذیرد و همیشه یک همدم و همزبان احتیاج دارد هرچند ازدواج مسئله شخصی است اما جامعه که در آن به خانواده اهمیت داده میشود از آرامش و امنیت بیشتری برخوردار است. یک سری نکات که در مورد ازدواج باید به آن توجه کرد؛ یکی از آنها نقاط مشترک دو طرف است که باید تقویت کنیم و روی نقاط ضعف خود کار کنیم نه اینکه بیشتر توجه خود را روی نقاط منفی متمرکز کنیم قطعاً دچار ضعفهایی هستیم و نکته دیگر این است که همسر و همسفر و شریک زندگی همدیگر هستیم نه اختیاردار یکدیگر پس یکدیگر را آن طور که هستیم، دوست بداریم. آموزش دیدن چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج مهم است چون وقتی آموزش بگیریم به این آگاهی میرسیم که اصولاً آقایان خیلی کم حرفتر از خانمها هستند، زبان عشق ورزیدن و محبت کردن آنها متفاوت است همچنین کلینگر هستند و این جز سیستم خلقت آنها و کاملاً طبیعی است وقتی به این نکات توجه کنیم نگرش ما نسبت به زندگی و همسر خود بسیار تغییر میکند، هنر یک زن این است که به این تفاوتها احترام بگذارد. در سی دی ازدواج گفته شده که رعایت نکردن بهداشت میتواند زن و مرد را از هم دور کند و رابطه آنها را از بین میبرد پس مسائل بهداشتی در زمینه ازدواج بسیار مهم است. بعضیها اعتقاد دارند که با ازدواج، فرد مصرف کننده اعتیاد را کنار میگذارد درصورتی که آقای مهندس فرمودند: اعتیاد قدرت زیادی دارد و به این صورت نیست که شخصی با ازدواج به درمان برسد. همه قبل از ازدواج فکر میکنند شخصی که با او ازدواج میکنند باید کاملاً ایدئال باشد در صورتی که مهم، نوع زندگی است که در کنار هم باید داشته باشند. در سی دی پیوندهای نامیمون استاد امین میگویند که یک مصرفکننده وقتی با مواد مخدر ازدواج میکند، فرزندی به نام اعتیاد به وجود میآورد که همه آن را تجربه کرده و میوه این ازدواج بیپولی، فقر، بیحرمتی، بیاحترامی و بدبختی است وقتی بخواهیم طلاق بگیریم چه اتفاقی میافتد؟ در طلاق مهریه به اجرا گذاشته میشود، مهریه همان خماری، حال خرابی و عدم میل به زندگی است حالا کنگره میگوید مهریه را میدهیم ولی قسط بندی میکنیم مثلاً هر ۲۱ روز یک پنجم به او میدهیم؛ وقتی مواد مخدر طلاق گرفت آن سه دهم آخری که قطع میشود یعنی قسط بندی کردهایم و سهم آخرش را به او دادهایم. با حضور در کنگره مهارت درست زندگی کردن، انگیزه درست زندگی کردن، حال خوش در کنار هم بودن، همسفر بودن و درک متقابل را یاد میگیریم که اصول مهم زندگی و به عقیده من از خوشبختیهای زندگی هست. درست است شاید قبل از ازدواج با خیلی از مسائل آشنا نبودیم و شاید اصلاً برای ما مهم جلوه نمیکرد ولی در پرتو ازدواج و قرار گرفتن در کنار مسافر با خیلی از مسائل و مشکلات روبهرو شدیم و با خیلی از درهای بسته مواجه شدیم اما به لطف خدا و جناب مهندس باب امید و آینده و جایی به نام کنگره به روی ما باز شد تا یاد بگیریم و روی نقاط ضعفها کار کنیم، زندگی خود را تغییر دهیم و به حال خوش و سعادت برسیم و چشمان خود را روی چیزهای خوب زندگی که بسته بودیم باز کنیم. از کمک راهنمای عزیزم خانم ظریفه تشکر میکنم بابت تمام آموزشهای ناب و امیدوارم بتوانم با حضور مستمر خود راه و شیوه درست زندگی کردن را بیاموزم.
سلام دوستان شبنم هستم یک همسفر.
ازدواج یکی از بزرگترین تعهدات در زندگی است همانطور که در قرآن میفرماید»: آنان پیراهن تن شما و شما پیراهن تن آنان هستید «یعنی زن و مرد باید پشت و پناهی برای یکدیگر باشند. دستور جلسه ازدواج به دلیل اهمیت بالایی که دارد در میان دستور جلسات کنگره گنجانده شده است و این نشان از اهمیت حفظ کانون خانواده در کنگره 60 است. جناب مهندس فرمودند: انسانها برای به دست آوردن هر چیزی تلاش میکنند اما برای نگه داشتن آن هیچ تلاشی نمیکنند این امر در مورد ازدواج هم صدق میکند؛ خیلی از انسانها خیال میکنند که وقتی ازدواج کردند دیگر همه چیز تمام میشود و برای حفظ رابطه در ازدواج هیچ تلاشی نمیکنند و خیال میکنند همیشه فردایی برای جبران هست اما فردا واژهای بیش نیست؛ هر چه هست، امروز است. من با عشق ازدواج کردم و با تمام وجود در این راه جنگیدم؛ مدتی که گذشت همه چیز سخت شد همیشه سعی میکردم خود را خوب نشان بدهم و تظاهر کنم که کاملاً از زندگی راضی هستم، همین تظاهر کردن باعث شده بود که کاملاً خسته و کلافه به نظر برسم. امروز که در کنگره حضور دارم تلاش میکنم ماسکی بر صورت نزنم و خود واقعیام را نشان بدهم و به قول راهنمای خوبم خانم ظریفه: خودم را زندگی کنم و شکر گذار آن چیزهایی که دارم باشم؛ به آنچه هست پی بردن، تمنای دل میخواهد.
سلام دوستان الناز هستم یک همسفر.
ازدواج من کاملاً سنتی و زیر نظر خانواده بود؛ مانند بسیاری از دختران جوان، معیارهای زیادی برای ازدواج داشتم که البته سه تا از آنها اساسیتر بودند شاید این معیارها، ترس ناشی از زندگی دوستان در اعتیاد، خیانت و فرهنگ متفاوت بین خانوادهها شکل گرفته بود. همیشه وقتی اسمی از ازدواج مطرح میشد ترسی تمام وجود من را میگرفت که از کجا معلوم این معتاد نباشد؟! از کجا معلوم خیانت نکند؟! خانوادهاش چگونه آدمهای هستند؟! اولین بار که طبق رسوم با مسافر خود صحبت کردم در مورد این سه مسئله بود که همه صحبتها را با دقت گوش کرده و در آخر یک مهر تأیید به حرفهای من میزد. ظاهر مسافر من بسیار موجه بود چه از نظر مالی، چه از نظر ظاهری و چه از نظر خانوادگی و معنوی، به آن روزها که فکر میکنم از اعماق وجود آهی میکشم که چه فکر میکردیم و چه شد به واسطه سرنوشت، تقدیر، خواست، اراده خداوند و یا حق انتخابی که به ما داده شده است. همیشه در دوران مجردی میگفتم: خودت عقل داشتی این را انتخاب نمیکردی من اگر ازدواج کنم با کسی ازدواج میکنم که کاسه چه کنم دست نگیرم اما خداوند برای هر انسانی سرنوشت، تقدیری رقم زده که خارج از حیطه قدرت انسان است و من خود به عینِ تجربه کردم از انتخاب پدری نظامی، مادری با تجربه و خودم که به شدت پیگیر و موشکافانه به ازدواج نگاه میکردم اما تبدیل شد به زندگی با یک مصرف کننده و هزاران مشکل دیگر و حال میدانم انتخاب من ۱۰ درصد دخیل بوده و مابقی سرنوشتی است که خداوند میخواست. جناب مهندس فرمودند: حس، جاذبه، سایه؛ این سه در زن و مرد ایجاد میشود تا در کنار هم قرار بگیرند. جاذبه، حس و سایه در بین من و مسافر حکم فرماست که این راه پرفراز و نشیب را با هم طی میکنیم و مادیات را میتوان با هم به دست آورد به شرط وجود این سه اصل، کاملاً این را تجربه کردم. اکنون ازدواج برای من همراهی، همدلی، خوشی و ناخوشی، در کنار هم بودن، صبور بودن، بدون هیچ انتظاری عشق دادن و زندگی کردن معنا میشود. به امید روزهای بهتر به خداوند توکل میکنم.
ویرایش همسفر زهرا رهجوی کمک راهنما سمانه(لژیون یازدهم)
تنظیم و ارسال مطلب همسفر پریسا مرزبان خبری
همکسفران نمایندگی رودکی
- تعداد بازدید از این مطلب :
734