بنام خدا
جلسه گذشته هفتمین جلسه از دوره سیزدهمین سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی استادمعین با استادی آقای کامران رک، نگهبانی حسن و دبیری علی با دستور جلسه کار، تحصیل، قدرت در تاریخ 31 تیرماه 95 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود. در ضمن اولین سال رهائی مسافر شاهین رهجوی آقای کامران رک را جشن می گیریم.

خلاصه سخنان استاد:
امیدوارم با هم بتوانیم جلسه خوبی را برگذار کنیم در جلسات کنگره 60 وقتی رسیدن به انتهای دستور جلسات را در نظر میگیریم این سیر در نظر دارد که ما را به یک نقطه برساند و این دستور جلسه تازه وارد دستور جلسات کنگره 60 شده است و این دستور جلسه کار تحصیل و قدرت می باشد.
اگر ما در کنگره نگاه بکنیم وبا توجه به صحبت های آقای مهندس دارند میکنند متوجه می شویم که سیر آموزش پذیری و آموزش دهی ایشان مسئله مهمی را بیان می کند و آن چیزی نیست جز توجه کردن به هستی و دقتی که ایشان بر روی هستی دارند بی نظیر است و تمام اتفاقاتی که در کنگره می افتد الگو پذیری آن از روی هستی است .اگر ما با دقت بیشتری نگاه بکنیم در جزوه جهانبینی یک سیری را می بینیم بنام آموزش پذیری و رسیدن به دانایی برای یک فرد که ابتدا باید آموزش بگیرد و سپس آن آموزش را تجربه کند و بعد در مورد آن تجربه تفکر نماید . مثلا حتی یک شیر ابتدا غذا را برای فرزندش فراهم میکند و بعد اصول شکار را به او یا میدهد و در نهایت آن شیربه موجودی تبدیل می شود که از پس روزمرگی خود بر بیاید. و این در مورد انسان هم کاملا صدق میکند و انسان هم در تمام مراحل زندگی این سیر را باید طی کند اگر من قرار باشد که کاری را انجام دهم اول باید آموزش ببینم و آن آموزش را حتما تجربه کنم و در نهایت در مورد آن تجربه تفکر نمایم .


وقتی که خداوند انسان را آفرید به فرشته ها گفت من انسان را آموختم و اسامی از خود بر آنها نهادم و همین که خداوند می گوید که من به انسان آموختم آن چیست؟ مثل تلخی و یا شیرینی آیا اینها به جز اسم چیز دیگری هستند؟ ولی ما همه اینها را در خود به صورت بلقوه داریم ولی تبدیل کردن آنها با لفعل نیازمند تجربه است . همه ما می توانیم تلخی را بشنویم اما کسی متوجه میشود که تلخی را تجربه کرده باشد همه ما می دانیم معتاد چیست .اما کسی معنی اصلی آنرا میفهمد که اعتیاد را تجربه کرده باشد. اگر توجه کرده باشیم در طبیعت مثل یک گیاه و همه موجودات نیازمند نیروی اساسی هستند به نام قدرت و مشخص می کند که آیا آن موجود ماندنی هست در هستی و یا خیر . ومن به عنوان انسان چه هدفی دارم و من چه میکنم تا قوی باشم؟ به عنوان مثال زنبورها برای اینکه با ملکه جفت گیری کنند همه نر ها به دنبال ملکه به آسمان پرواز میکنند و هر نری که قوی تر بود و به ارتفاع پرواز ملکه رسید می تواند عملیات جفت گیری را انجام دهد . و در مورد انسان هم همین طور است باید قوی باشد.
دستور جلسه امروز نشان می دهد که چه باید کرد و انسان با کار و تحصیل می تواند به قدرت برسد . شاید وقتی کسی میگوید تحصیل شاید درس و مشق و دانشگاه در ذهن بیاید . بله قسمتی از تحصیل تحصیلات دانشگاهی است ولی در دستور جلسه ما تحصیل چیز های دیگری است مثلا کسی که به کنگره می آید دارد تحصیل می کند و تحصیل دانایی میکند و ما در پیام ها داریم که انسان برای این پا به هستی گذاشته برای آموزش و خدمت وارد حیات شده است و کسی که دارد آموزش شنا می گیرد دارد تحصیل میکند و کسی که دارد خانه می سازد دارد تحصیل آپارتمان سازی میکند و تحصیل فقط دانشگاه و مدرسه نیست . این در نهایت قسمتی از تحصیل است که مارا به قدرت می رساند .و قسمت دیگر آن کار است و وقتی که یک مسافر وارد سفر دوم می شود باید کاری از خود داشته باشد. اگر کار و تحصیل وجود نداشته باشد عاملی می شود که آن مسافر به واسطه آن مشکلاتی که دارد از کنگره برود . در نهایت کار و تحصیل موجب شو شود برای انسان می شود شما کار میکنی پول بدست می آوری و در نهایت به چیزی که میخواهی می رسی که همان شو شود است و این شو شود می تواند از راه تحصیلات هم بدست بیاید . با کار و تحصیل میشود به شو شود نزدیک شد . خود تحصیل و کار شاید دانایی را برای ما همراه نداشته باشد اما آگاهی را همراه دارد و ممکن است که شخص به دانایی موثر نرسد اما در مورد آن کار به شناخت و آگاهی میرسد . و همه ما می دانیم که زندگی همانند یک سفر است و ما مسیری را طی میکنیم و هرکدام از ما در این مسیر وظیفه ای داریم و اگر ما وظیفه خود را انجام دادیم در نهایت به آرامش می رسیم و اگر من مسافر سفر اولی از کنگره بزنم و به اضافه کاری برسم به هیچ جایی نمی رسم و اینها مسائلی که دارد تجربه می شود و کسانی هستند که با تحصیلات دیپلم وارد کنگره شده اند و الان دکترا دارند و هر کدام از ما با توجه به جایگاهی که داریم می توانیم نشان دهیم که به چه چیزی میخواهیم برسیم.

و قسمت دوم دستور جلسه امروز تولد شاهین عزیز هست و اگر در گذشته بود میگفتیم که دستور جلسه یک ربط با شخصی که تولدش هست دارد و شاید یکسری تشابه بین این فرد و دستور جلسه و جود داشته باشد . و شما فرض کن فرد هروئینی را در نظر بگیری و بگویی ربط دارد با تحصیل و قدرت و کار . خوب شاهین مصرف کننده هروئین و شیشه خطرناک بود چون یکسری آدمها از اعتیاد فقط سطح را تجربه میکنند و یکسری آدمها هم عمق آنرا تجربه می کنند و شاهین عزیز هم عمق اعتیاد را بصورت کامل تجربه کرده و کسی که با آن مقدار مصرف و توهمات وارد میشود و الان باید قسم بخورد که روزی مصرف کننده بوده بغیر از معجزه کنگره چیزه دیگری بشود اسمش را گذاشت .من اگر بخواهم در مورد شاهین صحبت کنم به عنوان راهنما میتوانم بگویم که یکی از رهجوهای خوب من است کسی که حرف گوش کن است و سفر مرتبی دارد و کار خود را میکند و به حواشی که در دور بر اتفاق می افتد توجه ندارد ئ نتیجه اش را هم دارد می بیند و کارش را خیلی خوب انجام داد و و اگر هم ندیده خواهد دید. اگر بخواهم مسئله را بگویم که از همه متمایز میکند مسئله استفاده از امکانات کنگره که برای یک مسافر وجود دارد استفاده میکند چه در سفر اول چه در سفر دوم اگر صحبت از پارک طالقانی بود حضور داشت اگر صحبت از پارک لاله بود حضور داشت و استخر میرفت و خیلی از امکانات دیگر کنگره استفاده کرده و این همان تحصیل است و در نهایت نتیجه می گیرد و سال گذشته هم در امتحان کمک راهنمایی شرکت کرد وآزمون جهانبینی را قبول شد و امسال انشا الله آزمون فنی را هم قبول میشود و لژیون می زند و شاگردان خوبی پرورش میدهد و امسال کاندید مرزبانی هم هست و به امید خدا اگر لیاقت این را داشته باشد حتما به این جایگاه میرسد و من به نظرم خوبه که هر لژیونی یک مسافر مثل شاهین داشته باشد برای اینکه حواسش به بچه هایی که در لژیون هست باشد ودرگیر بچه ها باشد و کمک حال راهنما باشد و کسی که دوست دارد کسانی که دچار مشکل هستند را کمک کند و برای برادر لژیونی های خود برادر لژیونی باشد و هر روز از اینکه در کنگره هست خدا را شکر نکند .
من ندیدم که شاهین صحبت بکند و از اینکه در کنگره هست به صورت واقعی شاکر خداوند نباشد .از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما سپاس گذارم به افتخار شاهین عزیز دست بزنید.
خلاصه سخنان مسافر شاهین :

سلام دوستان شاهین هستم مسافر
این گنجی که شما در حال حاضر دارید یعنی دلهای مشتاق و پذیرا مهمترین ثروتی است که می توان در جهان پیدا کرد . من افتخار میکنم که الان در جمع شما هستم واقعا کاش تمام مردم زمین این فرصت برای آنها پیدا می شد که راهی مثل راه کنگره جلوی پای آنها قرار بگیرد و این جمع و حال را تجربه میکرند باعث افتخار من است که در جمع شما عزیزان باشم و خدا را شکر میکنم که در سخن گفت و صدف کوشا آفرید .
به رسم کنگره من می خواهم از زمان مصرف مواد بگویم و ازسفر اولم بگویم و از بعد سفر اولم یا همان سفر دوم .من باید این را بگویم که من واقعا عاشق مواد بودم و هیچ وقت فکر نمی کردم بتوانم مواد را ترک کنم و حتی امتحان هم نکردم تا یک روز وارد کنگره شدم . من اوایل شغل خوبی داشتم اما اواخر جوری شده بود عرض جایی که زندگی میکردم 90 سانتی متر بود و جا برای خوابیدن نبود . به یاد دارم که حتی همسفرم در جریان نیست عید سال 90 بود ساعت 11 شب آمدم جلوی پمپ بنزین ایستادم و دو نفر شخصی به سمت من آمدند و من را سوار ماشین ون کردند که مامور شهرداری بودند که من گفتم چی شده؟ و به من گفتند از طرف پمپ بنزین زنگ زدند که شما یک متکدی متجاهر هستی یعنی داری گدایی میکنی که شهرداری من را برد . وضعیت من این چنین بود ولی باز هم همسفرم زنگ زد و گفت بیا برویم جایی برای مشاوره . ولی من واقعا قصد ترک نداشتم ولی روال زندگی بسیار بهم ریخته ای داشتم و شاید به ته خط رسیده بودم و واقعا وحشتناک بود و همسفرم گفت که مشاوره بشی و اصلا حرفی از درمان یا ترک را هم نزد . ولی همسفرم با آکاهی مرا به اینجا آورد و صبح به شعبه آمدم و آقای سعید مشهدی که الان حضور ندارند مرزبان بودند و خداوند ایشان را حفظ کند مرا مشاوره کرد و گفتند :باید شربت تریاک بخوری و من خوشم نیامد و این را قبول نمی کردم ولی بالاخره راه باز شد و من وارد شدم .ولی بعد 3 4 ماه روی روال افتادم و من که تازه وارد شدم میخواستم که حق های باطل شده در گذشته را بگیرم که به من گفتند که این چه کاری است و درست نیست و در هر صورت این دوران گذشت . و برای سفر اولی ها از طرف نیروهای منفی یک چک مبلغ بالا کشیده میشود و روی دوش آن فرد گذاشته میشود و این چک را سفر اولی باید ببرد پشت باجه خواستن که نقد ترین سکه هستی سکه طلب است و این را مطمئن باشید که اگر طلب کنید به شما می رسد و شما با طلب خود نزد مخلوق خود هستید . برای من این چک رقم بالا فوت پدرم بود و پدر من فوت کرد وقتی من 6 ماه سفر بودم ولی من یک روز غیبت نداشتم و یک روز مشکی نپوشیدم و به کنگره بیایم و یک دفعه نشد من با صورت نزده به کنگره بیایم . و بالاخره این داستان نیروی منفی برای هر کسی به شکلی نشان داده می شود و ما باید باز پرداخت داشته باشیم .
و در آخر میخواهم بگویم که درد اعتیاد درد بی خدایی است و در کلام الله آمده که کاری میشود که ما خود را فراموش کنیم که خدا فراموشی منتهی به خود فراموشی می شود و بعد سفر اول ما این را از خود دور نکنیم و به یاد خدا باشیم و از کسانی که به ما کمک کردند همیشه شکرگذار باشیم . من از آقای شیر محمدی راهنمای اولم واقعا ممنونم از راهنمای خوبم آقا کامران سپاسگذارم که فعل ایشان و قول ایشان و رفتار ایشان برای من الگو بوده متشکرم از همسرم که واقعا تمام بدی ها و سختیهای من را تحمل کرده و باز به من کمک میکرد و این حال خوب و من حتما مدیون ایشان هستم از کمک راهنمای همسفرم سپاس گذارم از مرزبان های محترم سپاس گذارم که این محیط را فراهم کردند و از ایجنت محترم آقای دهقانی سپاس گذارم و از بنیان کنگره آقای مهندس دژاکام و خانم آنی تشکر میکنم .


سخنان همسفر زهرا راهنمای همسفر:
من این تولد را به آقای کامران رک تبریک میگویم و خدا قوت میگویم و همچنین به آقای شاهین تبریک میگویم و به فریبای عزیز تبریک میگویم فریبا به کنگره آمد و ایمان آورد که اینجا نتیجه میگیرد و حرکت کرد در کنار مسافرش و آموزش گرفت ولی بخاطر شرایطی که داشت که سر کار می رفت و با ساعات جلسات تداخل داشت ولی باز هم سعی می کرد خود را به جلسات برساند . اینجا جا دارد که من از خانم بهار هم تشکر کنم که فریبای عزیز در سفر اول پیش ایشان بودند و به فریبای عزیز این تولد را تبریک میگویم که در کنار مسافر خود حرکت کرد و امسال خود را دارد برای کمک راهنمایی آماده میکند و در جلسات حاضر است به امید خدا که در جایگاه کمک راهنمایی ایشان را ببینم .


سخنان همسفر فریبا :
من و مسافرم مثل خیلی ها که به کنگره می آیند راه دیگری را نرفته بودیم و کنگره برای ما اولین راه بود و من خدا شکر میکنم که مسافرم خیلی خوب سفر کرد و من این روز قشنگ را به مسافر عزیزم و به راهنمای گرامی ایشان و راهنمای خودم خانم زهرا تبریک می گویم ممنونم .

تهیه گزارش : اهورا لژیون آقای کامران رک
- تعداد بازدید از این مطلب :
643