جلسه سوم از جلسات گلریزان به استادی ایجنت شعبه دنور حجت و نگهبانی ابراهیم و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه «هفته گلریزان» پنجشنبه ۱۹ آبان ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حجت هستم یک مسافر، دستور جلسه این هفته گلریزان هست بنده اول این هفته مقدس را در رأس به بنیان کنگره ۶۰ به خانواده محترمشان تبریک میگویم و دوباره این هفته را بهتمامی شعبات در تمامی کشور بهتمامی عزیزان در شعبه اردبیل تبریک عرض میکنم امیدوارم که جشنی درخور شأن نام کنگره ۶۰ داشته باشیم.

قدیم در مساجد، در زورخانهها مردم جمع میشدند و پولی را برای کارهایی ازجمله، یک نفر میخواست ازدواج کند و یا مثلاً یک نفر مجلس ترحیمی داشت، یا یک نفر بدهی بالا آورده بود، برای اینکه زندان نرود مردم جمع میشدند کمک میکردند، همه پولها روی همدیگر جمع میشد تا این کار خیر انجام بشود. الگوبرداری که آقای مهندس از این موضوع کردند و در کنگره ۶۰ هم این کار انجام شد. برای انجام یک کار خیری که شاید در هیچ کجای دنیا انجام دادنش با هیچ مقدار پول ممکن نیست، یعنی درمان اعتیاد، درمان قطعی اعتیاد بهگونهای که شخص درمان شده هیچ نیاز و وسوسه و هیچ حسی نسبت به مواد مخدر نداشته باشد که در این مکان انجام میشود.

در هفته گلریزان همه اعضای کنگره ۶۰ بهقدر توان آن مبلغی که میتوانند را کمک میکنند تا در شهرهای مختلف زمین بگیرند، ساختمان بسازند و بتوانند در آنجا به افرادی که نیازمند درمان هستند کمک کنند. در شعبه ما امسال دوره سوم هست و امیدوارم که عزیزان بتوانند خوب کمک کنند تا ما نیز بتوانیم یک زمینی خریداری بکنیم، برای خودمان و آیندگانمان. همیشه عرض کردهام هیچ تضمینی نیست که فردا بچه من، فردا خواهرزاده من، یا یک عزیز من دچار مواد مخدر نشود و به همچون مکانی نیاز پیدا نکند. برای آیندگان یک کاری را انجام بدهیم که همیشه ماندگار باشد. در جشن گلریزان میگویم هر شخصی بهقدر توانش ولی به نظر شخصی من باید بیشتر از توان خودمان کمک بکنیم. برمیگردم به چند سال پیش یادم هست زمانی که من مصرف میکردم و از پلهها میآمدم پایین این جمله مادرم هیچوقت یادم نمیرود: حاضرم کل زندگیام را بفروشم ولی تو مواد مخدر مصرف نکنی. الآن نزدیک ۸ سال است که من مواد مصرف نمیکنم ولی آن جمله یادم نرفته است اگر من کل زندگیام را بفروشم و به کنگره۶۰ بدهم بازهم بدهکار هستم. چرا؟ چون اگر کنگرهی ۶۰ در مسیر من قرار نمیگرفت الآن نمیدانم کجا بودم! احتمالاً آن دنیا بودم چون واقعیت با آن شدت مصرفی که من داشتم؛

دوستانی که مخصوصاً طیب که آن موقع بود یادش میآید که من چگونه مصرف میکردم من حساب کردم اگر همان مصرف سال ۱۳۹۱ را داشتم باید هرروزی یکمیلیون و هشتصد هزار تومان پول مواد میدادم! خودتان حساب کنید ۵ گرم تریاک ۶ گرم شیشه! من آمدم درمان شدم و اگر حساب بکنم ۵۰ میلیون مصرف چند ماه من میشود. کار بزرگی نیست در برابر آن چیزی که کنگره به من داده است به نظر من شخصی که از قعر تاریکیها برگشته، برای شخصی که ۲ سالگی بچهاش یادش نمیآید که اصلاً کی به دنیا آمد و کی ۲، ۳ سالش شد؛ برای آن شخص به نظر من مبلغی را کمک کردن، کار خاصی نیست نه شجاعت میخواهد نه دل! فقط یکذره باید یادمان باشد که روز اولی که از این درآمدیم داخل در چه حالی بودیم. الآن کمترین مبلغی که یک شخص برای مصرف روزانه موادش میدهد، حداقل باید یکصد هزار تومان را کنار بگذارد این ماهی ۳ میلیون تومان و سالی ۳۶ میلیون میشود.

به دلیل تخریبهایی که مواد مخدر به زندگی مالی و اجتماعی آدم وارد میکند، درست است در سفر اول و اوایل سفر دوم واقعاً آدم ازلحاظ مالی در مضیقه است چون در طول دوران مصرف آنقدر بدهی بالا آورده است که باید بتواند همه آنها را جبران کند. به نظر من کار خیلی بزرگی نیست و زیاد نباید به خودمان مغرور بشویم که مبلغی را کمک کردم. در مقابل آن چیزی که کنگره ۶۰ به یک مصرفکننده میدهد و آن گوهر سلامتی است؛ بخشش هر مبلغی کم است. امیدوارم که این قدرت همیشه در من باشد که بتوانم باتمام وجودم در خدمت انسانهایی باشم که یک روز خودم هم مثل آنها بودم امیدوارم که خداوند این قدرت را به من بدهد و این لیاقت را به من بدهد که بتوانم در کنگره 60 خدمتگزار باشم.











عکس و نگارش: مسافر هادی
تنظیم و ارسال: مسافر طیب
- تعداد بازدید از این مطلب :
1396