جلسه سوم از دوره سوم کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر نمایندگی رز، با استادی مسافر زهره کمکراهنما، نگهبانی مسافر سپیده و دبیری مسافر لیلا، با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز یکشنبه مورخ 7 آذرماه سال ۱۴۰۰، رأس ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان زهره هستم یک مسافر. دستور جلسه امروز؛ "رابطه یادگیری و معرکهگیری" میباشد، و در ادامه سه سال رهایی کمک راهنمای عزیز خانم پریسا را در کنار هم جشن میگیریم.
در زمانهای قدیم، عدهای برای جلبتوجه و کسب درآمد، افراد را در میدانهای شهر دور خود جمع کرده و زنجیر پاره میکردند، و بهاصطلاح معرکهگیری مینمودند.
حال منظور کنگره از معرکهگیری چیست؟ یادگیری و معرکهگیری، نقطه مقابل و متضاد هم هستند. یکسری کلمات در کنگره وجود دارند که تضاد را به ما نشان میدهند، مانند؛ قضاوت و جهالت، ترس و شجاعت، یادگیری و معرکهگیری...
حال چگونه شخصی در کنگره دچار معرکهگیری میشود؟
وقتی فرد در مسیر کسب آموزش نباشد، یعنی فقط این مسیر را بیاید و برود. برخی افراد در طول یک سال یا چند ماه سفرشان، سی دی نمینویسند و آموزش نمیگیرند. اینها نهتنها خودشان را خسته میکنند، بلکه چیزی به داناییشان اضافه نمیشود و وارد حاشیه میشوند. گاهی رهجو خودش را با هم لژیونیاش قیاس میکند، که چرا میزان داروی فلان شخص با میزان داروی من تفاوت دارد! یعنی بهجای اینکه روی خودش تمرکز کند، در حاشیه است. هر جا از یادگیری دور بشویم، منیت و ترس بالا میرود و معرکهگیری آغاز میشود.
شخصی که وارد حاشیه میشود، یک سری تماشاچی دارد. اگر هنوز به این نتیجه نرسیدهام که انرژیام را هدر ندهم و وارد حاشیه و معرکهگیری نشوم، یعنی اصلاً یادگیری نداشتهام. ما یاد گرفتیم هر جا آموزش متوقف شود، دقیقا همانجا نقطه سقوط ماست. زیرا زندگی مانند دوچرخهسواری است، اگر رکاب نزنید، ابتدا متوقف میشوید، ولی بعد با سر به زمین میخورید، و ممکن است سقوطی دردناک داشته باشید!
پس اگر میخواهیم درگیر حاشیه نشویم، باید یادگیری و آموزشهایمان را بالا ببریم.
سخنان استاد در مورد تولد خانم پریسا:
سومین سال رهایی خانم پریسا را خدمت جناب مهندس، خود خانم پریسا و خانوادهاش تبریک میگویم. خانم پریسا همیشه در لژیون برای من یار بودند، و بسیار بی حاشیه سفر کردند. اوایل که وارد لژیون شده بودند، پر از درد و ناراحتی بودند، ریههایشان بهشدت آسیب دیده بود، درد مفاصل داشتند و مینیسک زانویشان پاره شده بود، حتی نمیتوانستند روی زمین بنشینند. ولی با سفر کردن، حالشان روزبهروز بهتر شد. بسیار فرمانبردار و فعال بودند، همیشه جویای آموزش بودند و سیدیهایشان را مینوشتند، حتی بیشتر از آن چیزی که من تعیین کرده بودم. در امتحانات آمادگی نمرات خوبی میگرفتند، و همین باعث شد در آزمون کمک راهنمایی قبول شوند، و اکنون هم لژیون خوبی دارند. برایشان آرزوی موفقیت میکنم.
خانم پریسا، نام راهنما: خانم زهره- آنتی ایکس مصرفی: شیشه- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر: 11 ماه و 23 روز- مدت رهایی: سه سال و سه روز- رشته ورزشی: والیبال
صحبت های مسافر پریسا:
سلام دوستان پریسا هستم یک مسافر. من هم مانند سایر مصرفکنندگان با حال بدی به کنگره آمدم. دیسک کمر داشتم، مینیسک زانویم پاره شده بود و دردهای مفصلی زیادی داشتم. جالب اینکه با وجود مصرف شیشه، قبول نداشتم که معتاد هستم! میگفتم من برای درمان سیگار به کنگره میروم، وقتی سیگارم را درمان کردم، دیگر شیشه نمیکشم، دو روز میخوابم و خوب میشوم!
ولی وقتی به کنگره آمدم، مشاورین تازهواردین با محبت و مهربانی با من برخورد کردند و گفتند؛ شما باید تحت درمان قرار بگیرید. از همان لحظه اول عاشق کنگره و عاشق راهنمایم شدم. من علاوه بر اعتیاد، اضافهوزن زیادی داشتم، ۸۰ درصد از دردهای مفصلی من به خاطر اضافهوزن زیادم بود. خدا را شکر با فرمانبرداری هم توانستم به رهایی برسم و هم به تناسباندام دست پیدا کردم، علاوه بر اعتیادم، تمام دردهایم درمان شدند.
در پایان پیامم به سفر اولیها این است؛ اگر میخواهید سفر خوبی داشته باشید، به حرف راهنمایتان گوش کنید و سیدیها را بنویسید.
آرزوها:
آرزوی اول: خوشبختی، سعادت و سلامتی راهنمای عزیزم خانم زهره.
آرزوی دوم: آرزو دارم تمام انسانهای این جهان خاکی بهسوی ارزشها قدم بردارند و از ضدارزشها دوری کنند.
گردآوری و تایپ: مسافر مریم 1- لژیون سوم- نمایندگی رز
ویرایش: مسافر خاطره
ارسال: مسافر مهرانا
- تعداد بازدید از این مطلب :
566