در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن
-
یکبار دیگر نوبت به وادی چهارم رسید، در مقدمه مروری داریم بر اهمیت وادیها و این سؤال که چرا وادی؟
مسئله جهانبینی در مثلث درمان اعتیاد در کنار دو ضلع دیگر یعنی جسم و روان، از جایگاه و اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، آنقدر مهم است که با اطمینان میگوییم که اگر این ضلع به تعادل نرسد یعنی تفکرات، دیدگاهها و نگرش فرد از حالت افیونی و معتاد گونه زمان اعتیاد خارج نشود، درمان اعتیاد روی نخواهد داد. وقتی در پروسه درمان اعتیاد بر اساس پروتکل DST، جسم، روان و جهانبینی به تعادل میرسد، گویی آن شخصیت و آن شخص قدیم مرده است و شخص دیگری متولدشده است و دیگر اثری از اعتیاد و رفتارهای معتاد گونه در او مشاهده نمیشود. ممکن است خیلیها اعتیاد او را درگذشته باور نکنند و این یعنی درمان اعتیاد.
اگر در کنگره 60 صحبت از درمان قطعی اعتیاد میشود، منظور، تغییر در این حد و اندازه است نه اینکه تصور شود فرد درگذشته مواد مخدر مصرف میکرده و حالا مصرف نمیکند، خیر، اتفاقی که در پروسه درمان قطعی اعتیاد میافتد بسیار فراتر و بزرگتر از این نقطه تفکر است. به عبارتی کمترین تخریب اعتیاد وابستگی هرروز به مصرف مواد مخدر است. بسیاری اعتیاد را فقط در همین مصرف روزمره میبینند؛ اما این کوچکترین تخریب اعتیاد است؛ ضلع جهانبینی مثلث درمان اعتیاد، بار بسیار سنگینی را در این پروسه بر دوش میکشد درواقع بخش اعظم تغییرات موردنظر، از عملکرد ما بر روی این ضلع حاصل میشود. مؤلفه آموزش که یکی از اضلاع مثلث دانایی میباشد در به تعادل رساندن جهانبینی نقش ویژهای دارد و اگر بخواهیم کاملتر بگوییم، بهطورکلی دانایی زیربنای جهانبینی ماست؛ هرقدر مثلث دانایی ما گسترش مییابد مسائل بیشتری در حیطه دانایی مؤثر ما قرار میگیرد و جهانبینی ما نیز از سطح بالاتر و سالمتری برخوردار خواهد بود.
تمامی آموزشها، فعالیتها، نوشتارها و متون کنگره 60 همه و همه بهنوعی در تغییر جهانبینی ما نقش دارند، اما بعضی از آنها کنتر است یا درخشش و جایگاه خاصی در پروسه تعادل جهانبینی بر عهده دارد که ازایندست میتوانیم به چهارده وادی کنگره 60 اشارهکنیم.
وادیها بهسان ستونهایی هستند که زیربنا و فونداسیون جهانبینی ما را میسازند، وادیها قوانینی هستند که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جهان ما حاکماند؛ آنها برگرفته از تعالیم کلامالله هستند و راه و روش درست زندگی کردن را به ما میآموزند، زندگی سالم و روان با کمترین چالش و اصطکاک.
وادی اول تا چهارم، مبانی فکری ما را با اصلیترین قوانین بازی زندگی وفق میدهند و هماهنگ میکنند درواقع ما را آماده میکنند تا حرکت درست و اصولی را برای درمان اعتیاد و در ادامه زندگی، آغاز نماییم.
وادی اول، جایگاه تفکر و درست فکر کردن را به ما میآموزد. وادی دوم، پوچی و ناامیدی که یکی از وحشتناکترین عوامل بازدارنده محسوب میشود را از بین میبرد. دقیقاً زمانی که مقدمات حرکتمان را مهیا میکنیم و منتظریم که دیگران به کمک ما بیایند، وادی سوم خیالمان را راحت میکند که هیچکس بهاندازه خودتو به فکر تو نیست. منتظر کمک دیگران نباش و این بار را خودت بهتنهایی بایستی حمل کنی و درنهایت به زمین بگذاری. در این مقطع، ناخودآگاه به سمت خداوند میرویم و با خود فکر میکنیم حالا که هیچکس به فکر ما نیست و کسی به ما کمک نمیکند، پس خداوند خودش به ما کمک میکند و مشکلات ما را حل میکند، میگوییم خدایا خودت کمک کن، خودت درستش کن، به کاری کن من اعتیادم را بزارم کنار، قول میدهم بنده خوبی برای تو باشم و درست زندگی کنم. اونجوری که تو دوست داری باشم و صحبتها و قرارهای این شکلی که اکثر ما با آنها آشنا هستیم، اما بلافاصله وادی چهارم مطرح میشود:
در مسائل حیاتی، به خداوند مسئولیت دادن، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.
این قانون به ما میفهماند که در مسائل حیاتی، مسئولیت به عهده خود ماست و خداوند در این خصوص مسئولیتی ندارد. او این مسئولیت را به ما تفویض کرده است و تمام ابزارها، اختیار تام و توانایی لازم را به ما داده است.
خداوند کارش را به بهترین شکل ممکن انجام داده و بقیه امور با ماست. برای درمان اعتیاد نه از طرف انسانها و نه از طرف خداوند، مسئولیت درمان اعتیاد ما پذیرفته نمیشود. این مسئولیت فقط و فقط به دوش ماست.
وقتی از مسائل حیاتی صحبت میشود یعنی هر مسئلهای که به زندگی ما و حیات ما مربوط میشود. مسائل و مشکلات جسمی و فیزیکی ما، مسائل کار وزندگی ما، مشکلات روزمره ما، مسئولیتهای شغلی ما، همه و همه در حیطه مسائل حیاتی ماست. اگر به دلیل جهل و نادانی و خارج شدن از صراط مستقیم، مصرف مواد مخدر و یا هر چیز دیگری، گرفتاریها و مصائبی برای ما به وجود آید، این ما هستیم که مسئول اصلاح آنها هستیم نه خداوند. خداوند معجزه و نعمت زندگی و حیات را و تمام امکانات آن را به ما داده است. خداوند بهای سنگین و انرژی زیادی را صرف ما کرده است و انسان با پررویی کامل این انرژیها را به باتلاق میریزد و نابود میکند و جالب اینکه طلب کار هم هست و میخواهد که خداوند مشکلاتش را حل کند.
وادی سوم و چهارم، روحیه طلب کاری زمان اعتیاد و مصرف که میتوان گفت در مصرفکنندگان مواد مخدر عمومیت دارد را از بین میبرند. معمولاً یک مصرفکننده زمانی که میخواهد اقدام به درمان اعتیاد خود کند، روحیه طلب کاری عجیبی دارد و خیلی جدی باور دارد حالا که او میخواهد اعتیادش را درمان کند، پس زمین و زمان باید به کمک او بیایند و ناز او را بخرند؛ اما این دو وادی خیال او را راحت میکنند که خبری از این چیزها نیست. خودت هستی و خودت. باید تمام سختی کار را بپذیری. این مشکلات را مردم و خداوند برای تو به وجود نیاوردهاند که حالا بخواهند از تو رفع مشکل کنند. خودت مواد مخدر مصرف کردی و به اعتیاد رسیدی، خودت این مشکلات و گرفتاریها را به وجود آوردهای و خودت هم باید حل کنی.
اگر مصرفکننده مواد مخدر این مسئله را پذیرفت و در مقابل این قانون سر تعظیم فرود آورد و با توان خودش حرکت کرد و همه مشکلات را باجان و دل پذیرا شد و منتظر کمک نماند و درمان اعتیادش را در صدر تمام خواستههایش گذاشت و بهقولمعروف برادری خودش را ثابت کرد، آنگاه نوبت به شعبدهبازی عجیب هستی و خلقت میرسد. آن شعبدهبازی که بارها و بارها نگهبان کنگره 60 به آن اشارهکردهاند، اگر مصرفکننده مواد مخدر سختیها را پذیرفت و حرکت کرد، سر از سادگی و شیرینی درمیآورد حتی انسانها و خداوند در موارد متعدد به او کمک میکنند و به یاری او میشتابند.
اما این مسئله زمانی اتفاق میافتد که ما با تمام وجود روی توان خودمان حساب و حرکت کنیم، منتظر کمک نباشیم و بانیروی خود پیش برویم، آنگاه آنها خواهند آمد، اما تا زمانی که کاری انجام ندادهایم و حرکتی نکردهایم و سختیها را نپذیرفتهایم، کوچکترین کمکی نخواهد شد، این شعبدهبازی بهگونهای نیست که بخواهیم نقش آن را بازی کنیم و بخواهیم بهصورت ظاهری حرکت نماییم و درنهایت باز منتظر کمک خداوند باشیم، خیر، سیستم خداوند سیستمی نیست که بتوان برای آن نقش بازی کرد، بایستی با راستی، درستی و صداقت تمام، سختیها را پذیرفت و بهگونهای حرکت کرد که گویی هیچ کمکی در کار نخواهد بود، شاید آن روز مشمول رحمت خداوند شویم و اگر آن را درک کردیم و مجذوب رحمت خداوند شدیم، به ارتقاء میرسیم. به قول اساتید کنگره 60 وقتی فرمانهای الهی انجام شوند و مشقها درست نوشته شوند، رسیدن به سلسله جبال حتمی است.
نویسنده: مسافر علی خدامی
منبع کنگره60
- تعداد بازدید از این مطلب :
3726