عصر روز یکشنبه مورخ 24/01/93 در محل نمایندگی پرستار؛ میزبان دیدهبان محترم آموزش و جهانبینی کنگره 60 "جناب آقای امین دژاکام" بودیم و ایشان لطف کرده، دعوت مصاحبه با ما را پذیرفتند که مشروح آن در ادامه به اطلاع شما میرسد.
در ابتدا خیرمقدم عرض میکنم خدمت شما و متشکرم که قبول زحمت کردید و این وقت را در اختیار ما قرار دادید،
لطف بفرمائید؛ در ابتدا برای دوستانی که کمتر با شما آشنایی دارند خودتان را معرفی کنید.
با سلام،
من امین دژاکام هستم دیدهبان آموزش و جهانبینی کنگره 60، در تهران متولد شدم 35 سال سن دارم و کارشناس ارشد فیزیک هستهای هستم.
شما به عنوان همسفر وارد کنگره شدید ولی امروز در معرفی خود از واژه مسافر استفاده کردید، ممکن است در این مورد کمی توضیح بفرمائید.
من تقریباً از سال 79 وارد فعالیتهای کنگره شدم و تا سال 87 هیچگونه تجربه مصرف مواد مخدر نداشتم بعد از این به تشخیص جناب آقای مهندس دژاکام اولین نفری بودم که سفر "ایکس" را شروع کردم و مصرف مواد مخدر را در طول 2 سال تجربه کردم تا زمانی که مصرفکننده حرفهای مواد مخدر شدم، با مصرف 2 گرم تریاک خوراکی و 300 میلیگرم تریاک کشیدنی؛ بعد از آن شروع به سفر کردم و به همین دلیل از آن به بعد در جلسات مسافران از واژه مسافر استفاده میکنم.
شما به عنوان شخصی که هیچگونه تجربه مصرف مواد مخدر نداشته است سفر "ایکس" چه کمکی توانست به شما بکند؟
سفر "ایکس" در 2 حالت توانست به من کمک کند؛ اولاً اینکه من به بچههای کنگره هم حسی و احساس قرابت میکردم، ولی خیلی از حال و هوای آنها را نمیتوانستم درک کرده و نمیتوانستم از یک حدی بیشتر شناخت پیدا کنم وقتی سفر "ایکس" را شروع کردم این سفر باعث شد که یک مقدار هم جنس بچههای کنگره شوم و نوع ارتباط من در این فرآیند تغییر کرد. قبل از سفر یک مقدار در ارتباط با بچهها معذب بودم، در خیلی از مسائل نمیتوانستم ارتباط عمیقی برقرار کنم و حسشان را بگیرم و سفر "ایکس" این تغییرات بیرونی را در من به وجود آورد و این مشکلات را حل کرد. دومین تغییر، تغییرات درونی من بود من یک مقدار خشک و جدی بودم که این سفر باعث شد قدری نرمتر شوم و انعطاف بیشتری پیدا کنم و روی عواطف و احساساتم تأثیر گذاشت به قول ساده، سفر "ایکس" قلب من را نرم کرد.
شما فرمودید کارشناس ارشد فیزیک هستید چه شد که به سراغ جهانبینی رفتید و آیا ارتباطی بین فیزیک و جهانبینی میبینید؟
من از زمان دبیرستان و بعد از آن دانشگاه روی مسئله جهانبینی کار میکردم ولی انگیزه اصلی من از فراگیری جهانبینی این بود که بتوانم از تواناییها و پتانسیلهایی که دارم استفاده کنم چون از طرفی اصلاً آرامش نداشتم فکرم خیلی بههمریخته بود و خشم خیلی زیادی داشتم اگر کسی با من مخالفت میکرد شدیداً با او برخورد میکردم به همین دلیل نمیتوانستم خیلی از پتانسیلهای خودم را به فعل در بیاورم چون اساس انجام کار، آرامش است و من این آرامش را نداشتم من بدنبال فراگیری جهانبینی رفتم تا بتوانم خودم را آرام کنم حسم را خوب کنم بتوانم تمرکز داشته باشم و این انگیزه من برای دنبال کردن جهانبینی بود و در ابتدا هیچ ارتباطی هم به رشته تحصیلیام نداشت و فقط به شرایط خودم فکر میکردم.
ولی در رابطه با ارتباط جهانبینی و فیزیک، ما در تعریف فیزیک داریم که فیزیک علم قوانین هستی یا ریاضیات قوانین هستی است فیزیک قوانین ارتباط بین ذرات و حرکت آنها را توصیف میکند و قوانین طبیعت است، جهانبینی هم به نوعی قوانین هستی است که مربوط به مسائل انسان میشود شاید ما در فیزیک حرکت اجرام و ستارهها و... را بررسی میکنیم و در جهانبینی هم ما با خلق و خوی انسان و حرکت و رفتار انسان سر و کار داریم و این دو علم در ریشه ارتباط نزدیکی با هم دارند و شاید اگر من فیزیک نمیخواندم، طبعاً نمیتوانستم جهانبینی را به این شکل بفهمم و فیزیک در فهم جهانبینی کمک زیادی به من کرد.
شما فرمودید برای آرامش خودتان بدنبال جهانبینی رفتید آیا میتوان ادعا کرد آقای امین دژاکام کاملاً به آرامش و تعادل رسیده است و دیگر چیزی نمیتواند ایشان را به هم بریزد؟
خیر، این حرف درست نیست که بگوییم چیزی باعث بههمریختگی من نمیشود ولی میتوانم بگویم تعادلم بیشتر شده است. شاید در قدیم ظاهر آرامی داشتم ولی درونم خیلی بههمریخته بود ولی الآن این فاصله خیلی کم شده و درون و بیرونم خیلی به هم نزدیک شده است و خیلی از مسائل که در گذشته باعث بههمریختگی من میشد؛ امروز نمیتواند من را به هم بریزد ولی مسائلی هم هستند که هنوز تعادل من را برهم میزنند و البته موقتی، چون میتوانم نسبت به آن مسئله شناخت پیدا کنم و با استفاده از جهانبینی آن مسئله را به تعادل برگردانم که این کار را در گذشته نمیتوانستم انجام دهم و اگر مسئلهای حال من را خراب میکرد ممکن بود یک هفته یا حتی یک ماه حال من خراب باشد ولی الآن اگر تعادل من به هم بریزد، خیلی هزینه کمتری پرداخت میکنم و میتوانم در عرض چند دقیقه یا نهایتاً چند ساعت آرامش را به خودم برگردانم.
یکی از مهمترین تفاوتهای کنگره 60 با دیگر گروهها، آموزش جهانبینی است اکثر گروههای دیگر نهایتاً در 2 وجه جسم و روان کار میکنند و شاید کنگره بود که برای اولین بار مسئله جهانبینی را به عنوان یکی از مؤلفههای درمان اعتیاد مطرح کرد این مسئله از کجا شکل گرفت؟ و آیا میتوان دلیل موفقیت کنگره را در آموزش جهانبینی دانست؟
بله، قطعاً میتوان گفت دلیل موفقیت کنگره، جهانبینی آن است چون در عمل این اتفاق افتاده است شروعکننده این حرکت هم خود آقای مهندس دژاکام بودند اولین کسی که جهانبینی را وارد کنگره و درمان اعتیاد کرد خود آقای مهندس بودند که در مقالات و کتاب خود اشاراتی به این موضوع کردهاند؛ مثلث جسم، روان و جهانبینی اولین بار توسط مهندس مطرح شد و پایههای جهانبینی در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر قابل مشاهده است چون آقای مهندس قبل از کشف روش "دی اس تی" مطالعات زیادی درباره جهانبینی داشتند و مطالعات زیادی درباره شناخت انسان، شناخت خود داشتند ایشان از خیلی قبل از شروع بکار کنگره، کتابهایی در زمینه هیپنوتیزم، یوگا، فلسفه و عرفان و... را به شکل جدی مطالعه میکردند و قبل از کشف روش "دی اس تی" ایشان کاملاً با این دست از مسائل عجین بودند و تفکر میکردند که همین تفکرات و شناخت انسان و مطالعات ایشان به علاوه آموزشهای اساتیدشان پایهگذار کشف روش "دی اس تی" شد و در طول این پلهها و کاهش مواد همه جا اینها حضور دارند و به همین دلیل بعد از درمان خودشان، درمانی بر پایه همین شناختها پایهریزی کردند.
عناصر جهانبینی که بخشی از هستیشناسی است عبارتاند از: جهان هستی، انسان و رابطه انسان و هستی، جهت آشنایی مخاطبان عمومی با جهانبینی کنگره 60 لطفاً تعریفی ساده و قابلدرک از جهانبینی ارائه فر مائید.
این تعریف مطلب درستی است و غلط نیست، در کنگره ما می گوییم؛ جهانبینی درون که همان انسان است و جهانبینی بیرون که همان جهان هستی است و وقتی این 2 را بشناسیم شناخت رابطه بین آنها خودبهخود اتفاق میافتد، ما در مطالب دیگر هم این موضوع را داریم شما زمانی که انسان را بشناسی و مواد مخدر را هم بشناسی خودبهخود حاصل این 2 که اعتیاد هست را خواهی شناخت.
تعریف ما از جهانبینی در کنگره حالت خاصی دارد چون هدف کنگره این بوده است که مطالبی را بیان کند که مربوط به همه افراد و قابلاستفاده عموم باشد؛ بنابراین بر روی وجه مشترک انسانها صحبت میکند. جهانبینی کنگره زمانی به نتیجه مطلوب خواهد رسید که هر شخصی با هر مکتب و ایدئولوژی بتواند در آن درمان شود، حال میخواهد این شخص مسیحی باشد یا یهودی یا مسلمان یا .... و یا پایبند به هر مکتب دیگری باشد به همین دلیل جهانبینی ما بر اساس مسائل مشترک انسان است نه مکتب خاص، البته جهانبینی کنگره خیلی نزدیک به آموزههای قرآن کریم است ولی به نوعی مطرح شده است که قابلدرک و استفاده برای تمامی مکاتب باشد.
آیا باید منتظر جهانبینی 3 باشیم؟
بله، امیدوارم به زودی این اتفاق رخ دهد.
آیا برنامهای برای دستهبندی سی دیها بر اساس اولویتهای آموزشی وجود دارد؟
بله، این کار انجام شده است این کار در نیمه دوم سال گذشته با کمک آقای دهقان و تعداد دیگری از راهنمایان انجام شده است و به زودی به شکل عمومی تری اجرا خواهد شد.
گاهی احساس میشود که شخصی این توانایی را دارد که از منابع علمی خارج از کنگره استفاده کند به طور کلی نظر شما درباره استفاده از منابع علمی خارج از کنگره چیست؟
از نظر من این کار ایراد دارد، البته در گذشته من خودم این کار را انجام میدادم و منابع خارجی برای مطالعه معرفی میکردم چون در آن زمان منابع آموزشی کنگره 60 به هیچ عنوان قابلمقایسه با منابع امروز ما نیست. در آن زمان دانش ما خیلی محدود بود ولی امروز این محدودیت را نداریم؛ در نظر بگیرید مثلاً تازه به خانهای آمدهاید و هنوز مایحتاجتان در دسترس نیست در این زمان ممکن است از همسایه مقداری یخ، چای، قند و.... قرض بگیرید ولی بعد از گذشت زمان و جا افتادن در خانه جدید و کامل شدن منابع، دیگر از همسایه قرض نمیگیرید و اگر چیزی هم لازم داشته باشید میروید از رستوران یا سوپر مارکت یا.... خریداری میکنید، به همین شکل ما اکنون منابع علمی کافی در کنگره در اختیار داریم و هر چه بخواهیم میتوانیم از نشریات خودمان تهیه کنیم ولی این به این معنی نیست که هیچ کس نباید از منابع خارجی استفاده کند.
به طور کلی میتوان گفت برای رهجوی سفر اولی و رهجویی که کمتر از یکسال از رهائی اش میگذرد به هیچ عنوان توصیه نمیشود از منابع خارجی استفاده کند ولی برای افرادی که به درجه کمک راهنمایی رسیدهاند و میخواهند راهنما شوند، میتوانند که از این منابع استفاده کنند که مفید هم هست البته این به این معنی نیست که از منابع خارجی برای تدریس در لژیون خودشان استفاده کنند بلکه باید به تدریس منابع خود کنگره پایبند باشند و از منابع خارجی برای نوشتن رساله خود استفاده کنند.
من در جایی جملهای از شما شنیدم که بیشترین تأثیر را در سفر دوم من داشت و من را مدتها به تفکر وا داشت و نقطه عطفی در زندگی من شد مضمون آن جمله این بود "گاهی در درسهایی که خودم میدهم مردود میشوم که در ابتدا مایه تأسف است ولی در ادامه باعث تلاش بیشتر و رسیدن به توانایی میشود" ما گاهی میدانیم ولی نمیتوانیم انجام دهیم، حال سؤال من این است که چه کاری میتوانیم انجام بدهیم که هم بدانیم هم بتوانیم انجام دهیم؟
این همان دانایی و دانایی موثر است البته نمیشود به این قضیه ایرادی گرفت چون نگاه یک معلم خیلی مهم است و خیلی مهم است که همیشه خود را مشتاق یادگیری نگاه دارد و این انعطاف را داشته باشد که اگر در موضوعی او را قبول دارند، این احساس در او به وجود نیاید که به تکامل رسیده است و دیگر نیازی به یادگیری ندارد. این موضوع خیلی مهم است که ما بدانیم همیشه چیزهایی که برای دانستن وجود دارد؛ بیشتر از دانستههای ماست.
چرا من زمانی مردود میشدم؟ چون پشت چراغ قرمز ایستاده بودم من در آن زمان یک سری نکات مهم را متوجه شده بودم و شروع کرده بودم این نکات را به دیگران انتقال دهم و آنها میگفتند، این آخرش است و تو همه مطالب را ادا کردی و.... این گفتهها جلوی خلاقیت من را گرفت و باعث شد که دیگر من نروم تا آن مطالب را تکمیل کنم تا جایی که با گذشت زمان من از همان جایی که ناقص بود ضربه خوردم.
برنامه کنگره 60 درباره پیشگیری از اعتیاد و افرادی که در معرض خطر هستند، مخصوصاً خانواده افراد مصرفکننده چیست؟
ما در کنگره برنامه و هدف اصلیمان درمان اعتیاد است و آن برنامههایی که برای درمان اعتیاد داریم برای پیشگیری به شکل مستقیم ندارم، البته میگویند "چو 100 آید 90 هم پیش ماست" و چون درمان اعتیاد 100 میباشد قطعاً در درون خود بحث پیشگیری هم دارد.
زمانی که پدری، یک پسر 13 ساله دارد و به کنگره میآید و درمان خود را شروع میکند زمانی که 2 سال از رهائی اش گذشته باشد، آن پسر 16 ساله خواهد بود در حین درمان پدر، این پسر خودش هم تغییر خواهد کرد چون تغییرات پدر را میبیند و به همین شکل برای همسر و بقیه اعضای خانواده هم این تغییر به وجود میآید و نه تنها از اعتیاد پیشگیری میشود بلکه خیلی تغییرات دیگر هم در این خانواده شکل میگیرد.
بنابراین؛ کنگره هم زمان با درمان شخص مصرفکننده، پیشگیری را هم به شکل موازی در خانواده او اجرا میکند و بچههایی که در ادامه به احتمال زیاد درگیر اعتیاد میشدند، اگر پدرشان درمان نمیشد؛ حال با درمان پدر فاصله قابلتوجهی از اعتیاد میگیرند. البته شاید در آینده کنگره برنامه مستقیمی برای پیشگیری از اعتیاد داشته باشد ولی در حال حاضر هدف ما درمان اعتیاد است و این موضوع هم به خوبی در حال اجراست.
در پایان از جناب آقای امین دژاکام تشکر میکنیم که وقت خود را در اختیار ما قرار دادند و با نهایت متانت و صبر و دقت پاسخگوی سؤالات ما بودند.
با تشکر از آقای علی باقری که همکاری شایانی در انجام مصاحبه داشتند.
مصاحبهکننده: مسافر شهاب
لژیون: آقای علی اشکذری
منبع : وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
2599