در زمان گذشته به تغییرات زیاد فکر میکردم تا در کنگره به وادی دوازدهم رسیدم، در این وادی به سه مبحث تغییر، تبدیل و ترخیص اشارهشده است و تا من نتوانم تغییر را در خودم به وجود بیاورم نمیتوانم به مرحلهی تبدیل برسم. بهطور مثال یک مصرفکنندهی بینظم باید تغییراتی در خودش به وجود آورد تا به یک مسافر منظم و مرتب و هدفمند تبدیل گردد و بعد از تبدیل به مرحلهی ترخیص یا نتیجه میرسیم که همان رهایی یا درمان اعتیاد است.
البته تغییرات میتواند هم در جهت ارزشها و هم در جهت غیر ارزشها باشد برای مثال فردی میتواند با تغییرات در گیاه خشخاش آن را تبدیل به مواد مخدر کند و زندگی خود و انسانهای دیگر را به تباهی بکشاند و انسانی با تغییرات در جهت مثبت این گیاه را تبدیل به داروهای درمانی کند که نتیجهی آن سلامتی برای انسانهای بیشماری است. در مسیر زندگی نیروهای القاء و احیاء و تحرک هم موجود میباشد که هر چه به سمت ارزشها قدم برداریم کمک نیروهای مثبت بیشتر میشود.
در تابلوی کنگره نوشتهشده است "جمعیت احیاء انسانی کنگره 60" که هدف کنگره احیاء است و انسان بهتنهایی نمیتواند احیاء شود چون انسان در هستی زندگی میکند و با هستی احیاء میشود و برای همین تکلیف ما این است که به طبیعت آسیب نرسانیم. روح و روان ما از طبیعت انرژی دریافت میکند و این انرژی زمانی دریافت میشود که آدمی با طبیعت همجهت شود. نه آنکه در مقابل آن قرار گیرد. اگر گفته میشود انسان اشرف مخلوقات است به این معنی نیست که مالک خلقت و دیگر مخلوقات هم است، بلکه فقط اجازهی استفادهی درست از طبیعت و خلقت را دارد.
سه نیروی القاء، احیا و تحرک نیروهایی هستند که در مراحل زندگی برای تغییرات و تبدیلات و درنهایت ترخیص به یاری انسان میآیند که من میخواهم به القاء و رابطهی آن با اختیار اشارهکنم؛ نیروهای بازدارنده که حکم مکمل را در هستی و تکامل انسانها دارند دقیقاً از نقطهای که شخص در آن ضعف دارد وارد میشوند چراکه قرار است فرد در آن نقطه کامل شود و از آن عبور کند (تغییر، تبدیل، ترخیص) و با مسئلهی بعدی مواجه شود و از آنهم عبور کند و پلهپله و بهتدریج به تکامل رسد اما این در ظاهر ساده است چنان چه میدانید الهام تقوا و الهام فجور داریم.، نیروهای بازدارنده بهطور مستقیم به اختیار کار ندارند بلکه از طریق القاء و الهام همهچیز را به انسان القاء میکنند و این القاء ما را از اختیار داشتن در کل امورمان دور میکند مگر در مسیر ارزش باشیم و بر ماده و نیروهای بازدارنده غالب شویم.
در قسمت دیگری از وادی آمده که قدرت مطلق برای خلق جهان خاکی از طریق القاء عشق را در ذرات و امواج دمید، در اثر قدرت شگفتانگیز عشق است که امواج به هم نزدیک و متراکم شدند و هستهی اولیهی جهان خاکی را به وجود آوردند. همهی آنچه لازم است از قبل به ما دادهشده است؛ علم و معرفت، اختیار و عشق و هر آنچه تا امروز هستیم و داریم میتواند ما را برای یک زندگی بهتر رهنمون کند کافی است حرکت کنیم تا با آموزش و تفکر هر آنچه از یاد بردهایم به خاطر آوریم پس پویایی حیات درگرو آموزش و حرکت و تلاش میباشد.
هر آنچه بذر اولیهاش کاشته میشود، چه در صور پنهان و چه آشکار، در چرخه و فرآیند تغییر، تبدیل و ترخیص قرار میگیرد، منتهی ترخیص به همان نقطهی اول میباشد یعنی زمانی که ما خواست و نیت چیزی راداریم باید تلاش کنیم و آموزش ببینیم و تجربه کنیم و از تجربیات خود استفاده کنیم تا تغییر کنیم و شرایط را نیز تغییر دهیم و تبدیل به موجودی شویم که باید، آنگاه از آن مرحله ترخیص میشویم و آن مرحله را با موفقیت پشت سر میگذاریم اگر بخواهم بهطورکلی و سادهتر بگویم قرار است همگی به نقطهی اولیه که عشقی است که خداوند در ابعاد کوچک به ذرات دمیده است (القا) را بسط دهیم و درنهایت به همان عشق (در ابعاد وسیع) و یا همانجایی که از آن انشعاب یافتهایم بازگردیم، این نقطهی پایانی همان نقطهی آغازین است ولی ازنقطهنظر دانش و آگاهی کاملاً باهم متفاوت است.
و در آخر: قرار است در کل هستی جاری و از آن رها شویم، برای همین است که بعد از درمان و سفر اول، کار هنوز ادامه دارد تا برویم و به مقصدهای بعدی برسیم.
نویسنده: مسافر محمد هادی
تهیه و تنظیم: مسافر روح الله
منبع: کنگره 60، نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
2520