انسانها در مرحله اول ورود به جهان هستی و همه خلفت در ابتدا باهم برابرند؛ اما در پایان هر دوره از حیات باهم برابر نیستند، زیرا آنچه این نابرابری را رقم میزند تفکر، تجربه و آموزش است.
چون هر فرد بنا به تلاش و خواسته خود در جهت کسب علم و ثروت، جایگاه خود را مشخص میکند. برای مثال، دو نفر باهم و همزمان وارد کنگره 60 جهت درمان اعتیاد میشوند یکی از آنها خواسته درمان در او قویی است خود را ملزم به رعایت قوانین و حرمت کنگره 60 میداند، تحت فرمان راهنما قرار دارد، سیدیها را خلاصهنویسی میکند، در کنگره خدمت میگیرد و درنهایت از مسائل حاشیهای دوری میکند.
نفر دوم، دائم در حال نق زدن است، حرمت کنگره را رعایت نمیکند، فرمان راهنما را نمیپذیرد دیر در جلسه حاضر میشود و زودتر میرود. آیا در پایان زمان این دو نفر باهم برابرند؟
خیر. کسی که در کنگره خدمت میکند باکسی که در کنگره خیانت میکند بههیچعنوان برابر نیستند.
گرچه در اول کار باهم برابر بودند و از یک مکان، یک صندلی، یک نگهبان و... استفاده کردند ولی تلاش و پشتکار یا همان (تفکر، تجربه، آموزش) نفر اول را خدمتگزار کنگره 60 نمود و نفر دوم را ...
انسانها وقتی به چیزی احتیاج پیدا میکنند به عدالت زیاد فکر میکنند؛ مانند شخصی که بیپول شده است، دلش میخواهد افراد ثروتمند، ثروت خود رابین همه مردم تقسیم کند ولی در مورد خودش چنین نظری ندارد. بهعبارتیدیگر اگر پول داشته باشی دیگران تو را خواهند شناخت و اگر پول نداشته باشی موقع گرفتاری تو آنها را خواهی شناخت. عدالت مانند حق گرفتنی است، دادنی نیست. هر انسانی میتواند با تلاش و خواسته و انتخاب صحیح مسیر عدالت را در مورد خودش اجرا نماید و منتظر نماند که عدالت سراغش بیاید چون این اتفاق هرگز نمیافتد.
تشنگان گر آب جویند از جهان آب هم جوید به عالم تشنگان
با احترام: کمک راهنما مسافر صادق رضوانی
تهیه و تنظیم: وبلاگ نمایندگی نیکآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
3510