یکی از موضوعات مورد توجه در کنگره 60 موضوع، فضای مجازی و حرمت آن است که استاد امین نیز در سیدی «موبایل» به این موضوع پرداختهاند و مسئلهای در لژیون پنجم مطرح شد تحت عنوان (استفاده از فضای مجازی و حفظ تعادل در آن) در این باب تعدادی از همسفران مشارکت کردند و مطالبی را عنوان کردند که در ادامه به سمع و نظرتان میرسد.
همسفری در باب این مشکل در خانواده گفت:
در زندگی و رسیدگی به تمام مشکلات آن مخصوصاً مسائل مربوط به فرزندان باید زن و مرد هردو با همکاری یکدیگر پیگیر باشند، زیرا مادران بهتنهایی هرچقدر هم که تلاش کنند نمیتوانند و یک جای کار با نواقصی روبرو خواهد شد. متأسفانه گاهی اوقات برخی پدرها نقش خود را فقط در تأمین معاش، پوشاک و مسکن میدانند و خود را از تربیت جدی فرزندان دورنگه داشتهاند. گاهی اصلاً وقتی را برای تفریح و دورهم بودن در یک ضیافت شام و نهار هرچند ساده، در بیرون از منزل نمیگذارند، شاید بندگان خدا بهقدری زحمت میکشند که خیلی خسته هستند؛ اما باید بدانیم اگر وقتی برای تفریح، بازی و شادی با خانواده نگذاریم باید همان زمان را در مراکز مشاوره یا خدایناکرده دادگاهها و ... بگذاریم.
گاهي تفریح یک پدر با فرزندش میتواند صحبت کردن با زبان خوش باشد، حالی از فرزندش بپرسد و راجع به درس، مدرسه و دوستان صحبت کند. گاهی پدر میتواند در انجام بعضی از کارها از فرزندش کمک بخواهد و فرزند احساس بزرگی کند و همچنین یک مادر باید بدین گونه باشد و در کنار عشق و محبت، جذبه خاص خودش را نیز حفظ کند. من خودم میدانم که بهتنهایی از پس فرزندانم برنمیآیم پسر 16 ساله و دختر 18 ساله که مدام وقت خود را با گوشی پر میکنند و پدر در امور آنها دخالتی نمیکند. در یک واحد آپارتمان یا باید صدای داد و فریاد باشد یا در سکوت، بغض خودم را فرو ببرم و غصه بخورم چون پدر خانواده همراه نیست زحمات من بهتنهایی نتیجهای ندارد.
دوست ندارم عزت و اقتدار همسرم نزد بچهها پایین بیاید لذا نمیتوانم به ایشان حرفی بزنم تا ارزش مقام پدر حفظ شود؛ ولی خودم در تمام طول شبانهروز نگران فرزندانم هستم. از مشاوره کمک خواستم اما چون راهکارهای ایشان دونفره بود و همسرم همکاری نکرد به نتیجهی خوبی ختم نشد. من آدم سختگیری نیستم؛ ولی نگران آینده و انتخاب رشته تحصیلی و شغلی آنها هستم و دوست دارم آیندهی خوبی داشته باشند.
همسفر دیگری در مشارکت خود بیان کرد:
من هم دقیقاً این مشکل را داشتم اوایل کرونا پسر من هم کتاب را بوسید و کنار گذاشت. از پارسال یک دفتر هم استفاده نکرده است. پارسال روزی نبود که با او دعوا نکنم، افسردگی شدید گرفته بودم، طوری که غده تیروئیدم بادکرده بود قد یک گردو شده بود و اوضاع روحی خودم هم بههمریخته بود. هرروز دعوا، هرروز گریه تا اینکه یک روز پسرم برگشت به من گفت: آیندهی خودم هست و به خودم مربوط است، همانجا، همان لحظه یخ کردم احساس کردم از درون خالی شدم و تمام شدم مثل یکمرده متحرک شده بودم، با خودم گفتم چهکار کردی که پسر به این محجوبی و سربهزیری به چشمهایت نگاه کرد و گفت به خودم مربوط هست؟
همان لحظه با آموزشهایی که گرفته بودم متوجه شدم راه را اشتباه میروم و تصمیم گرفتم دیگر کاری به کار او در این زمینه نداشته باشم و روش غلط خودم را اصلاح کنم که بیشتر ازاینبین ما فاصله نیفتد و همین کار را هم کردم؛ زیرا قبلاً میدانستم کارم غلط است؛ ولی دوباره تکرار میکردم. دیگر هیچچیزی از مسائل مربوط به درس از او نپرسیدم و نتیجه برای من شگفتانگیز بود. درست است که دفتر استفاده نمیکند و جلو چشم ما تمرینی انجام نمیدهد ولی خدا را شکرترم اول تمام نمراتش عالی شد و به دنبال آن روابطمان هم بهتر شد.
بعضی از مادران صحبت میکنند، گله میکنند بچهها زمان امتحانات مجازی، مشارکتی سؤالها را حل میکنند؛ اما خدا را شکر پسر من یک تلفن هم به کسی نمیزند و موقع امتحان همیشه بهصورت خودجوش بدون اینکه ما به او چیزی بگوییم، در سالن پذیرایی جلو چشم ما امتحان میدهد و میگوید ببینید که من باکسی مشارکتی امتحان نمیدهم و تقلبی هم در کار نیست.
به نظر من در رابطه با مشکل هم لژیونی عزیزم، این موضوع هم مثل قضیه درمان اعتیاد مسافر است، باید دورادور مراقبشان باشیم؛ ولی آنها را رها کنیم تا خودشان راه درست را پیدا کنند. البته در مورد فرزندان بزرگتر این صحبت را میکنم چون خودم هم بچه کوچکتر دارم در مورد بچههای کوچکتر نیاز به راهنمایی دارند. من گمان میکنم پدرها روش خاص خودشان رادارند، همسر من در جلوی من میگفت میخواهد درس بخواند، میخواهد درس نخواند شما ولش کنید؛ اما خودم میشنیدم که در تنهایی و گوشه و کنار با پسرمان صحبت میکرد. گمان میکنم پدرها روش خاص خودشان رادارند و به روش خودشان راهنمایی میکنند. البته راهنمایی؛ نه مثل من پیله کردن و گیر دادن زیاد به بچه که دقیقاً نتیجه عکس خواهد داد.
همسفر دیگری در مشارکت خود بیان کرد:
در رابطه با این موضوع (استفاده از فضای مجازی و حفظ تعادل در آن) با کمک آموزشهای کنگره آموختهایم که هیچ انسانی کامل نیست مخصوصاً قبل از آموزشهای کنگره که خیلی چیزها را نمیدانستیم. خودمان نقصهایی داریم که ممکن است مربوط به فضای مجازی نباشد؛ ولی باعث آزار دیگران بشود، باید نگاه کنیم چگونه با ما برخورد کنند ما ناراحت نمیشویم و روی ما تأثیر مثبت میگذارد، چگونه تذکر بدهند ما آن رفتار اشتباه را اصلاح میکنیم. معمولاً مقاومت نشان میدهیم و چون ازنظر خودمان کارمان درست است نظرات دیگران را جدی نمیگیریم مگر در دو حالت یا از آن نوع رفتار آسیبی به ما وارد شود یا یک سری منافع را به خاطر آن رفتار از دست بدهیم.
گاهی ما بچههای این دوره را با نسل خودمان مقایسه میکنیم درست است ما در زمان کودکی و نوجوانی از پدر و مادر حرفشنوی داشتهایم؛ ولی شاید از روی ترس بوده و بهطورقطع و یقین به حرف آنها در پارهای موارد اعتقاد نداشتیم؛ اما جوانان و نوجوانان امروزی با روشی دیگر در ناز و نعمت بزرگشدهاند، بهقولمعروف فرزند سالاری است و حالا که به سن بلوغ و رشد میرسند توقع دارند در کارهای بزرگتر هم ما به آنها بها بدهیم، پس آب از سرچشمه گلآلود است.
شرایط زندگی امروزی بهصورت استفاده افراطی از فضای مجازی شده است به عبارتی دنیایی بیپرده در اختیار همگان در تمامی ساعات شبانهروز است و خانواده نمیتواند بفهمد که فرزندان از فضای مجازی چه استفادهای میکنند. تنها راه دادن آگاهی درست به آنهاست البته مشروط به اینکه آگاهی خودمان از آنها جلوتر باشد و این کار سختی است. اگر بچهها از فضای مجازی هم دور باشند بازهم از آنطرف بوم میافتند؛ زیرا از علم روز دنیا عقب میمانند و باز بهگونهای دیگر آسیب میبینند درنتیجه حفظ تعادل در این فضا الزامی است.
من مادر یا پدر خودم چگونه از فضای مجازی استفاده میکنم؟ بهگونهای نباشد که این کار را برای خودم مجاز ولی برای فرزندانم غیرمجاز بدانم وقتی خودم تعادل را حفظ کنم میتوانم به فرزندانم نیز این توصیه را کنم. زندگی فقط کار یا فقط تفریح و یا فقط عبادت نیست؛ ولی وجود هر سه اینها بهصورت تعادلی در زندگی لازم است. اگر وقتی را برای هریک اختصاص بدهیم سه ضلع مثلث زندگی کامل میشود، حال اگر یک ضلع تفریح ناقص باشد باید بهگونهای جبران شود که فرزند به سمت دوستان و گشتوگذار بیهوده در کوچه و خیابان و بوستانها نشود و یا گشتوگذار در فضای مجازی که بسیار راحت و کم دردسر است.
خشم و تهدید یا محروم کردن از فضای مجازی بچهها را لجباز میکند و دراینباره از دوستان کمک میگیرند و ترفندهایی میزنند که باعث میشود ما کم بیاوریم، لذا کم کردن حساسیت و جایگزین کردن تفریحات سالم و ارتباط دوستانه داشتن و درعینحال جذبه داشتن به نظر من تا حدودی کمککننده است. ما در کنگره رها کردن را یاد گرفتیم، این رها کردن مختص مصرفکنندهها نیست، میتواند برای هر شخصی چه اعضاء خانواده و چه اقوام و دوستان به کار گرفته شود، گاهی ندیده گرفتن و قضاوت نکردن کمککننده است.
قدرت اختیار را از آنان نگیریم مثلاً بگوییم پسرم یا دختر عزیزم بعدازاین که کار شما با گوشی تمام شد فلان کار را برای من انجام بده و این کار را بارها میتوان انجام داد یا مطالبی که خودمان برایمان مهم است را بخواهیم برایمان از گوگل سرچ کند. اگر انتخاب رشته آنها برایمان مهم است در کنارش بنشینیم و بگوییم عزیزم چه رشتهای را دوست داری بیا باهم راجع آن تحقیق کنیم. والدین ابتدا باید ببینند خودشان در جایگاه پدر و مادر وظایفشان را چگونه انجام میدهند و اصلاً وظیفهشان چیست؟ به همان نسبت از فرزندان انتظار داشته باشند. هر میزان نقص در وظایف ما باشد به مقدار بیشتر در فرزندانمان نمودار میشود.
ما باید غذا، پوشاک، تفریح و امکانات تحصیلی آنها را در حد لازم فراهم کنیم و در کنار آنها عشق و محبت را نثارشان کنیم؛ زیرا نیاز به محبت در هر انسانی وجود دارد و میتواند سنگ را نرم کند البته در جای خودش و در تعادل باشد. اگر به اطراف و اقوام خود نگاه کنیم خانوادههایی هستند که پدر و مادر سواد چندانی ندارند و تنها با همان ابزار عشق و محبت و رها کردن فرزندان که خود تصمیمگیرنده برای آینده خود باشند چه فرزندان برومندی را تحویل اجتماع دادهاند و به منصبهای بالایی رسیدهاند.
ما وقت لازم را برای کنار هم بودن بگذاریم، آنها خودشان وقت خود را در فضای مجازی کنترل خواهند کرد و اگر آرامش و اطمینان داشتن در آگاهی را به آنها هدیه بدهیم آنها خود نیز آرامش و اطمینان را به ما هدیه خواهند داد. لذا تمام کم کاستیهای خودمان و فرزندانمان را با روش DST کنگره بهمرور حل کنیم و اصلاً عجله نداشته باشیم. راهی را که خود به بیراهه رفتهایم را با عشق و محبت و آموزشهای کنگره به صراط مستقیم تبدیل نماییم انشاءالله.
همسفر دیگری چنین گفت:
با توجه به شرایط کرونا و مجازی شدن آموزش و تحصیل فرزندان، استفاده از فضای مجازی خیلی زیاد شده و ممنوعیت آنها برای استفاده از این فضا واقعاً کار مشکلی است و تأثیرات بسیاری روی فرزندان ازجمله پرخاشگری، افت تحصیلی، کم شدن تحرک فیزیکی، سردی در روابط با اطرافیان و ... دارد. حقیقتاً من خودم این اندازه که نگران سلامت روانی بچهها هستم نگران خود کرونا نیستم. به دنبال راهحلهای زیادی گشتم تا اینکه تصمیم گرفتم چند ماهی به شهرستان بروم تا بچهها با گشتوگذار در کوه و طبیعت حال روحی آنها عوض شود؛ ولی این کار دائمی نمیتواند باشد و ضمناً برای همه امکانپذیر نیست. پس به این فکر افتادم که در خانه چهکاری را انجام دهم.
متوجه شدم که ازجملهی (دوستت دارم) خیلی کم استفاده میکنم لذا آن را بیشتر برای اعضاء خانواده به کاربردم و تأثیر بسیار زیادی داشت جملات منفی باعث افزایش لجبازی بچهها میشود. راهحل دیگری که برای من خوب بود، وعدههای غذایی را در ساعات مشخص سرو کردیم و برای خوابیدن و بیدار شدن زمان مشخصی گذاشتیم و توافق کردیم که همه باهم این برنامهای که باهم برنامهریزی کردیم و توافق داریم را کامل اجرا کنیم. از این روش برای دورهم بودن استفاده کردم تا در کنار هم حال بهتری داشته باشیم و کمک به تقویت روحیهی همه اعضاء خانواده باشد.
یکی دیگر از کارهایی که به نظرم رسید در زمان کرونا مفید هست انجام بازیهای گروهی و خانوادگی مثل شطرنج و ورزش دستهجمعی بود؛ زیرا وقتی والدین خودشان ورزش را انجام دهند بچهها بیشتر انگیزه پیدا میکنند. گاهی دورهم مینشینیم و از خاطرات و یا دعواهای بچهگانه در دوران کودکی برای فرزندانمان تعریف میکنیم که برای بچهها فوقالعاده جذاب است و دوست دارند.
در ادامه کمک راهنمای لژیون پنجم خانم منصوره بیان کرد:
تجربهها و راهکارهای همه شما خوب بود ولی بازهم بنا بر شرایط خانواده، سن و سال بچهها، امکانات شخصی هر خانواده راهکارهای متفاوتی وجود دارد که خودمان با تفکر میتوانیم در زندگی کاربردی انجام بدهیم و انشا الله نتیجه خوبی بگیریم در کنگره آگاهی داده میشود ولی من خودم باید کلید حل مشکلم را بسازم و آن قفل را در زندگی خودم بازکنم هیچ قفلی با کلید قفل دیگری باز نمیشود پس آموزش میگیریم از مشارکت دوستان استفاده میکنیم ولی درنهایت خودمان با تفکر و تعقل مسئله خودمان را حل میکنیم.
در مورداستفاده بیرویه بچهها از فضای مجازی قبلاً هم وجود داشت؛ ولی از زمانی که بهواسطه بیماری کرونا آموزشها مجازی شد این قضیه پررنگتر شد و بیشتر به چشم آمد. در حال حاضر گوشی از ملزومات بچهها برای درس خواندن شده است؛ ولی حفظ تعادل در استفاده از آن مهم است که در این شرایط واقعاً سخت شده است. حالا ما در حالت کلی به این قضیه نگاه میکنیم که من بهعنوان مادر چه راهکاری برای حل این مشکل داشته باشم.
اگر من نمیخواهم فرزندم وقتش را در شبکههای مجازی بیهوده بگذراند اول باید گذران وقت خودم را در فضای مجازی کنترل کنم اگر مدام سرخودم درگوشی باشد هیچ زمانی نمیتوانم از بقیه بخواهم این کار را انجام ندهند. حالا اگر توانستم از جانب خودم این موضوع را درست کنم شاید بتوانم روی اعضای خانواده هم تأثیر بگذارم؛ چون بههیچعنوان قدرت انتخاب و اختیار فرزندان را نمیتوانم نادیده بگیرم. هیچوقت یکچیز خوب که منفعت بالایی دارد نمیتوانم در مقابل قدرت اختیاری که خدا به انسان تفویض کرده است قرار دهم چون مطمئن باشید از خیر آن چیز خوب خواهد گذشت تا حق انتخاب خودش را داشته باشد.
در مورد بچهها مثلاً من مادر میآیم گوشی را از او میگیرم، با خودم فکر میکنم الآن دیگر گوشی ندارد که وقتش را بیهوده در آنجا بگذراند؛ اما در عوض چه چیزی به او میدهم تا سرگرم شود؟ نفس باید سرکار باشد وگرنه کار دست انسان میدهد. همانگونه که در کتاب چهارده مقاله جناب آقای مهندس فرمودند یکی از دلایل گرایش جوانان به اعتیاد نبود سرگرمی مناسب و سالم هست. ما باید با توجه به سن و شرایط فرزندان سرگرمی مناسبی را برایشان فراهم نماییم و خودمان نیز زمانی را با آنها سپری نماییم.
اگر بیشتر از یک فرزند داریم در کنار فعالیتهای گروهی، زمانی را هم برای هریک جداگانه در نظر بگیریم که آنها احساس کنند و در عمل ببینند که توسط والدین دیده میشوند و وجودشان برای والدین مهم و ارزشمند است و در خانواده احساس امنیت داشته باشند. خیلی وقتها نبود سرگرمی مناسب باعث میشود افراد به سمت فضای مجازی کشیده شوند و در آن غرق شوند؛ ولی وقتی وجودمان برای همدیگر مهم باشد قطعاً برای همدیگر وقت بیشتری خواهیم گذاشت. در تمام سیدیها کلیدی برای حل مسائل ما وجود دارد و هرکسی با مراجعه به آنها میتواند کلید حل کردن مشکلاتش را بیابد و آنها را حل کند.
شرایط کنونی جهان باعث شده تا بچهها کارهای مدرسه و تحصیل خود را با گوشی انجام دهند و استفاده از گوشی برای فرزندان مشروعیت پیداکرده است و مقدار استفاده از گوشی برای بچهها زیاد شده است. لذا ما نمیتوانیم یکمرتبه این ارتباط با فضای مجازی را قطع نماییم. هرکسی روحیات فرزندان خود را بهتر میداند و باید با توجه به آن مشکلات را حل نماید. من بهعنوان یک بزرگتر، بسیاری از مسائل را درک میکنم و میفهمم؛ ولی شاید نوجوانی که در سن بلوغ است نتواند درست درک کند و هرچقدر من بیشتر بگویم و توضیح بدهم او برداشت اشتباه دیگری خواهد داشت و وقتی کار به لج و لجبازی کشیده شود کنترل کردن اوضاع خیلی سخت خواهد شد و بهتبع آن ممکن است آسیب جدی به روابط اعضای یک خانواده وارد شود.
زندگی در خانوادههایی که مصرفکننده داشته و یا دارند خیلی چیزها از تعادل طبیعی خودش خارجشده است. با کمک آموزشهای کنگره در ارتباط با بچهها باید یکسری نکات را رعایت نماییم و تعادل را حفظ کنیم. گیر دادن بیشازحد و یا فقط نصیحت کردن نتیجه خوبی برای ما ندارد آنها جوان هستند و حساسیت بیشتر باعث میشود آنها لجبازتر بشوند باید روش خود را عوض کنیم. زمانی که آنها عصبانی هستند هرچقدر سعی کنیم صدای آنها را پایین بیاوریم، آنها صدایشان را بالاتر میبرند. این نوع رفتارها در جوانان و نوجوانان گاهی اوقات وجود دارد.
وقتی با آنها صحبت میکنیم ابتدا باید ما خودمان آرام باشیم تا بتوانیم به آنها هم این آرامش را منتقل کنیم. برای اینکه حالمان خوب باشد باید وارد بازی بشویم و با خواندن منابع آموزشی و گوش دادن سیدیها مسائلمان را حل نماییم و همین باعث آرامش ما میشود و در ادامه این آرامش بهکل خانواده منتقل خواهد شد؛ کمکم میبینیم بدون زحمت زیاد ولی باپشتکار داشتن و مداومت در بالا بردن سطح آگاهی خودمان با ابزاری که در کنگره به ما دادهشده که همین منابع آموزشی و نوشتن سیدیها است به نتیجه دلخواه خواهیم رسید و پیوندها و روابط آسیبدیده بین اعضای خانواده اصلاح میشود. انشاءالله
تایپ: کمک راهنمای تازه واردین همسفر عفت رهجوی خانم منصوره (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر فهیمه رهجوی خانم منصوره (لژیون پنجم)
ویراستاری: کمک راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
نمایندگی همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
2373