جلسه دوم از دوره سی و چهارم، از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، ویژه مسافران، نمایندگی شهرری؛ به استادی دیدهبان محترم مسافر کوروش، نگهبانی مسافر ولیالله و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "دانایی، دانایی مؤثر، سواد" چهارشنبه 18 فروردینماه 1400 ساعت 16 آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که یکبار دیگر قسمت شد به نمایندگی شهرری بیایم، دستور جلسه دانایی، دانایی مؤثر و سواد است، چیزی که ما تفاوتهایش را در کنگره یاد گرفتهایم و بیرون از کنگره زیاد این تفاوتها احساس نمیشود، اگر کسی سواد دارد حتماً فکر میکنند که دانا هم هست و حتماً هم داناییاش بدرد میخورد بهعنوانمثال زمانی که میخواهیم راجع به کسی صحبت کنیم میزان سواد شخص را میگوییم مثلاً فکر میکنیم چون فلانی دکتر است هرگز اشتباه هم نمیکند و یا چون فکر میکنیم دکتر است دانایی مؤثر دارد و دانایی خود را در جهت مثبت استفاده میکند، باید بگویم که اینطوری نیست و حداقل من در کنگره متوجه شدم که اینها باهم دیگر تفاوت بسیاری دارد.
سواد برای درک مطالب و خیلی از مسائل مهم در زندگی لازم است ولی اگر داشتن سواد فقط برای شناختن خوب از بد باشد ولی خوب و بد را نتوانم به اجرا دربیاورم بدرد نمیخورد، من خیلی از چیزها را میدانم خوب است، ولی انجام نمیدهم و بلعکس خیلی از چیزها را میدانم بد است و نباید انجام بدهم ولی خیلی راحت انجام میدهم، پس دانستن و عمل نکردن به آن در حد همان سواد میباشد که اکثر آدمها بلد هستند، یک شخص سواد دارد، سواد تخصصی در مورد خاصی و در آن کار در حال پیشرفت هست ولی اصلاً دلیل نمیشود که این شخص زندگی خوبی ازنظر اجتماعی داشته باشد پس بنابراین باز برمیگردد به دانایی مؤثر که من زمانی که چیزهایی را میدانم قدرت انجام آن را به دست بیاورم، اگر میدانم کاری بد است قدرت انجام ندادن آن کار را داشته باشم و در حد دانستن نباشد.
اگر به حرفهایی که میزنیم اعتقاد صددرصدی داشته باشیم حتماً و صد درصد آن کار انجام میدادیم و اگر گهگاه انجام میدهم معلوم است که خودم اعتقادی ندارم بهطور مثل من میخواهیم دروغ نگوییم ولی با خودم فکر میکنم که در صنف ما که نمیشود دروغ نگفت پس من بنا به شرایط خودم دروغ میگویم در اینجا نمیشود گفت که دروغ صد در صد درست است یا غلط، اگر من به آن درجه رسیدم که دروغ غلط است هیچ جا دروغ نمیگویم بابت هر مقدار پول هم دروغ نمیگویم ولی اگر به آنجا نرسیدم برای خودم دلیلی میآورم و کار خودم را موجه میکنم و به دنبال تائید دیگران هستم.

اگر ما به آن درجه از دانایی مؤثر برسیم، همانجایی است ما قدرت انجام آن چیزی را که میدانیم صد در صد داشته باشیم، بهطور مثل اگر دو نفر باهم دعوا میکنند بهطرف فحش میده و دومی طرف را میبوسد، شجاعت در بوسیدن میباشد ولی آیا کدام از ما این کار انجام میدهیم، اعتقادداریم ولی قدرت انجام را نداریم، دانایی کار را مورد تائید قرار میدهد ولی نفس ما رد میکند، در کنگره ما داناییمان را تدریجی و آموزشی، امتحانی رشد میدهیم یعنی من اگر بخواهم چیزی را یاد بگیرم حتماباید امتحانش کنم با حرف نمیشود چیزی را یاد گرفت در انجام امتحانها آهسته تجربه پیدا میکنیم و به آن مرحله و موضوع میرسیم، باز این به شکل زندگی انسان بستگی دارد من زمانی اعتیاد داشتم و مجبور بودم دروغ بگوییم نمیتوانستم در منزل و محل کارم بگویم دلیل تأخیر من نشستن در پای بساط بوده و کلی هزینه کردم برای خرید مواد، پس برای مصرفکنندگان دروغ مسئله عادی است پس برای اینکه این دروغها نگوییم اول باید رفتار اعتیادمان را درست کنیم بعد سعی کنیم که دروغ نگوییم، بنابراین برای انجام کارهای که میدانیم خیلی از چیز را رعایت بکنم و فقط با صحبت کردن نمیتوانیم، باید از امروز تلاش بکنم که ده سال بعد شایدبتوانم بگویم که شش ماه است که دروغ نمیگویم.
آقای مهندس میفرماید: ما باید درست زندگی کردن را یاد بگیریم و لذت بردن از زندگی را بیاموزیم و از همهچیز زندگی بتوانیم لذت ببریم اگر خوب یاد بگیریم و اگر آموختههایمان را کاربردی کنیم میتوانیم بسیاری از مشکلات را بهراحتی حل کنیم اگر ما بتوانیم چیزی را که به دست میآوریم را در سختترین شرایط کاربردی کنیم به دانایی مؤثر رسیدهایم و در آن زمان است که اگر هر اتفاقی بیفتد من درستترین کار را انجام میدهم.
من خودم با توجه به اینکه 18 سال است که آموزشهای کنگره را بهطور کامل سعی کردم انجام بدهم هنوز 50 درصد از خودم راضی نیستم، منظورم این است که کار سختی است این نیست که در عرض یک سال بتوانیم خود را تغییر بدهیم ولی این را میدانم از کاری که میکنیم راضی هستم و به کارهایی که انجام میدهم علاقه دارم و یاد گرفتم که با برخوردهای دیگران ناراحت نشوم و از آنها انتظار اینکه مثل من برخورد کنند را نداشته باشم.

در ادامه مراسم پیمان و تمدید ایجنت محترم مسافر محمد








- تعداد بازدید از این مطلب :
4109