English Version
This Site Is Available In English

ادب کامل شخص را به تعادل نزدیک می‌کند

ادب کامل شخص را به تعادل نزدیک می‌کند

جلسه چهارم از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی صالحی ۲ به استادی همسفر کبری، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی» روز یک‌شنبه 18 خردادماه ۱۴۰۴ ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شکر می‌کنم که توفیق داد یک بار دیگر این جایگاه را تجربه کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم. با گوش فرا دادن به سی‌دی و خواندن مطالب در سایت کنگره متوجه شدم یک سری آداب را از ابتدای زندگی خود یاد گرفته‌ بودم؛ اما کامل نبود. زمانی که سی‌دی آقای مهندس را گوش دادم و به سخنان ایشان عمل کردم متوجه شدم که درست‌ها و نادرست‌ها را به من نشان می‌دهد. من به واسطه‌‌ گرفتن آموزش و عمل کردن به آن‌ها می‌توانم نادرست‌ها را جدا کنم.

تنها چیزی که می‌توانست من را مجاب به درست کردن آداب معاشرت خود کند، شنیدن آموزش‌های درست بود. کامل‌ترین آموزشی که می‌توانستم دریافت کنم، فقط در کنگره۶۰ و توسط آقای مهندس صورت گرفت. حتی پدر و مادرم هم این آموزش‌ها را نمی‌دانستند. فکر می‌کردند آداب معاشرت یعنی فقط در خدمت دیگران بودن. اول انسان باید در خدمت خودش باشد. اگر تفکر خود را به واسطه وادی‌ها درست نمی‌کردم، همیشه این تفکر غلط سرزنش کردن خود را داشتم. دائماً خود را در مورد یک اشتباه کوچک سرزنش می‌کردم و باعث نابودی عزت نفسم می‌شد.

تمام چیزهایی که قبل از کنگره داشتم را پشت در رها کردم و دانستم که کامل نیستم و قدم به قدم یاد گرفتم. آقای مهندس حتی در مورد غذا خوردن، رفتار کردن، پوشش آقایان و بانوان توضیح می‌دادند. اگر من می‌خواهم دارای عزت نفس باشم، پای را فراتر از خود نگذارم. برای داشتن یک زندگی سالم باید محترمانه رفتار کنم. باید بتوانم خود را محترم بشمارم تا یک شخص دیگر در کنار من راحت زندگی کند. قبل از کنگره به واسطه تاریکی‌های مسافرم آسیب‌های بسیاری به من وارد شد؛ ولی با دقت که نگاه می‌کنم فقط تاریکی مسافرم نبود و کمبودهایی بود که فرا نگرفته بودم. اگر آموزش درست داشتم، قطعاً روی اعمال تاریک مسافر خود واکنش نشان نمی‌دادم و مدام گره روی گره نمی‌زدم. اگر آموزش درست بود، به خود ضربه نمی‌زدم.

اگر ادب کامل باشد، به تعادل می‌رسد. ادب کامل شخص را به تعادل نزدیک می‌کند. اگر بی‌ادبی باشد، قطعاً به بی‌تعادلی می‌رسد. وجه دیگری که به من کمک بسیاری کرد، رفتن به پارک بود. یک فضایی غیر از فضای شعبه که مکمل من می‌شد. در فضای آزاد ورزش می‌کردم برای سلامت جسم خودم؛ حتی اگر حالم خوب نباشد هم می‌توانم از فضای پارک استفاده کنم و یک روز شادی را تجربه کنم. در کنار تمام این سختی‌هایی که داشتم، با ورودم به شعبه یا پارک همیشه حس و حالم تغییر می‌کند. وقتی در آموزش‌های کنگره قرار می‌گیرم، فکر می‌کنم هر لحظه توشه خود را خالی و پر می‌کنم و از صفر به بالا می‌روم. فقط آرامش من نیست و آرامش کسانی که در کنارم زندگی می‌کنند هم مهم است.

در سفر اول به راهنمای خود گفتم که دوست دارم خودم را بشکنم و دوباره بسازم. سعی کردم تمام چیزهایی که آقای مهندس و استاد امین بیان می‌کنند را حتماً برای خود یادداشت کنم و حتی در ذهنم حک می‌کردم. اگر دوست دارید زندگی سرشار از آرامشی را تجربه کنید و روی تعادل قرار گیرید، باید با تمام این‌ها خودتان را سازگار کنید. روی حرف آقای مهندس نه نیاورید که اگر این کار را انجام دهید به این معناست که شما حرفشان را قبول ندارید.

تایپیست: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)
عکاس: راهنما همسفر اکرم
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صالحی ۲

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .