لژیون مجازی ویلیام وایت همسفران پارک طالقانی روز یکشنبه ۱۴۰۰/۱/۱۵به استادی سرکار خانم جلالی با دستور جلسه » دانایی، دانایی مؤثر و سواد « رأس ساعت 16 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
مثلث دانایی متشکل از آموزش، تفکر و تجربه هست که هر کدام از این اضلاع اگر در رشدشان مشکل به وجود بیاید و همزمان با هم رشد نکنند در رسیدن به دانایی تأثیر میگذارد اگر ضلع آموزش را حذف کنیم دیگر نه از شاگرد و نه از رهجو اثری میماند و نه از استاد، نبود آموزش باعث میشود که هیچچیز معنا نداشته باشد دو ضلع دیگرتفکر و تجربه جزو قسمتهای عملی کار محسوب میشوند ما آموزش میگیریم در ادامه باید روی آن تمرکز و تفکر کنیم و آن موقع که عمل کردیم میشود دانایی؛ مثلثهای کنگره دارای سه ضلع مساوی هستند که لازم و ملزوم و مکمل یکدیگر هستند. استاد امین برای آموزش این مثلث دانایی یک آزمایش در جزوه جهان بینی ارائه دادهاند مبنی بر اینکه شاگرد و استاد در آزمایشگاه هستند و استاد بارها و بارها آن آزمایش را انجام دادهاند و به رهجو فرصت مجدد میدهد که آن آزمایش را انجام بدهد و رهجو با تفکر و تکرار آموزش، مشکل را پیدا کرد و با استاد در میان گذاشت زمانی که استاد دید مشکل برطرف شده آن را تصدیق کرد و این پروسه تبدیل شد به تجربه آن رهجو شد. جناب استاد امین در یک مبحثی فرمودهاند که آدمها دو دستهاند:
1- انسانهایی که خوب آموزش میگیرند و فرمانبردار خوبی هم هستند و به نتیجه هم میرسند و اصولاً انسانهایی هستند که میدانند باید برای رسیدن به دانایی باید نقشه و تفکر داشته باشند.
2- انسانهایی که خوب آموزش میگیرند نمره خوبی هم میگیرند خوب هم در مسیر پیش میروند ولی از مابقی مسیر و رسیدن به نتیجه غافل میشوند و به دیگر مسائل فکر نمیکنند زمانی متوجه میشویم که دانایی سخت پیش میرود چرا؟ زیرا شخصی که فقط یک خط را انتخاب کرده و در جهتش حرکت میکند از نقطه ضعفهای خودش بیخبر است و جدا کردن او از آن نقطه ضعفش بسیار سخت و دشوار است چون در وهله اول باید او را متوجه خودش کرد و رفع این نقطه ضعف احتیاج به زحمت فراوان و از خود گذشتگی دارد مثلاً وقتی شخصی در مسیری خوب پیش میرود و جواب هم خوب میگیرد اگر از کارش ایرادی گرفته شود اصلاً قبول نمیکند و جوابی نمیدهد و من در کنگره آموختهام که ما آدمها در مقابل تغییر بسیار مقاوم هستیم شاید آن چیزی که در صور آشکار از خودمان نشان میدهیم اصلاً در صور پنهانمان نداشته باشیم بنابراین درصدد رفع آن برنیامدهایم.
به قول جناب استاد امین که در جزوههایشان فرمودهاند که اگر چیزی درونی نشود و آن کار فقط در صور آشکار انجام شود و صاحب و فاعل آن عمل نباشیم در واقع هیچ تغییری در ما رخ نمیدهد و پروسه تغییر و تبدیل و در ادامه ترخیصی صورت نمیگیرد، فرآیند دانایی در انسانهایی اتفاق میافتد که متوجه نقاط ضعفشان بشوند و این تواضع را در خودشان به وجود بیاورند که بر روی آن نقطه ضعفشان کار کرده و برطرفش کنند. انسان تا زمانی که تاریکی و سختی را تجربه نکند به دانایی و تجربه نمیرسد با در نظر گرفتن اینکه مثلث دانایی ما را برای رسیدن به دانایی مؤثر برساند باید چند آیتم را داشته باشیم اول اینکه فرمانبردار خوبی باشیم هم نقشهکش خوبی باشیم و درست تفکر کنیم و بتوانیم با انسانهای دیگر هم زیستی داشته باشیم، بتوانیم از انسانهای دیگر بیاموزیم و یاد بگیریم و ارتباطات سالم مسالمتآمیزی داشته باشیم در اینصورت در ما دانایی رشد میکند؛ دانایی مثل باغی میماند که در آن یکسری محصولات کاشته شده که باید مرتباً از آنها مراقبت شود. در مقابل مثلث دانایی مثلث دیگری قرار میگیرد به اسم مثلث جهالت که نمیگذارد آن دانایی اتفاق بیفتد، نیروهای منفی و بازدارنده هم تمام سعی و تلاششان را میکنند که دانایی در انسان رشد نکند با توجه به مثلث جهالت میبینیم که اگر فردی دچار منیت باشد و جایگاه خودش را بالاتر از همه ببنید از ضلع آموزش بیبهره میشود و پروندهاش برمیگردد به آن دسته از آدمهایی که فقط یک نقطه را دنبال کرده و نمره خوبی هم میگیرند و راضی هم هستند و به بقیه موارد کاری ندارند مثلاً سواد زیادی دارند یا در رشتهی خاصی تبحر دارند و دچار منیت میشوند و این منیت اجازه نمیدهد که از جایگاه خودشان کمی پائین بیایند و از کسی بیاموزند و در ضلع منیت خودشان گرفتار میشوند. کسی که ترس دارد قادر نیست تفکر کند و آنکسی که ناامید است نمیتواند حرکت کند و در سکون فرو میرود و از کسب تجربه باز میماند تنها کسب دانایی مهم نیست بلکه رسیدن به دانایی مؤثر که همان تشخیص هویت و ماهیت خواستههای معقول و غیرمعقول خودمان است هست، شخص دانا وقتی تفکر میکند و بعد اقدام به انجام کاری میکند همین میشود دانایی، همین که به ارزشی بودن یا ضد ارزشی بودن کاری که میخواهد انجامش بدهد فکر میکند پس به قوه تشخیص رسیده است اینکه فکر میکند سیگار خوب است یا نه؟ ارزش است یا ضد ارزش؟ این میشود دانایی مؤثر بنابراین این فرد به این نتیجه رسیده و آن را اجرایی کرده و سفر میکند و در ادامه به رهایی میرسد و این خود یک دانایی است که به دانایی مؤثر و کاربردی تبدیل شده است.
در ادامه اعضای لژیون ویلیام وایت مشارکت کردند.
عذرا مسافر نیکوتین از شعبه دانیال اهواز
در خصوص دستور جلسه این هفته میتوانم بگویم که جهانبینی ما و برداشتی که ما از جهان اطراف خودمان داریم دانایی ما را مشخص میکند و میزان دانایی مؤثر در نوع برداشتهایی است که ما از جهان پیرامون خودمان داریم. اگر یک تصویر ذهنی داشته باشیم مثلث دانایی میشود تفکر؛ تجربه و آموزش که این سه ضلع مثلث باید با هم مساوی و هر سه ضلع با هم رشد کند تا من به تعادل برسم. حالا دانایی مؤثر دقیقاً درون این مثلث دانایی قرار دارد و بزرگترین مثلث متساوی الاضلاع است که اگر من دانایی داشته باشم آن دانایی را به مرحله اجرا در بیاورم وقتی دانایی من اجرایی شد میشود دانایی مؤثر، که بتوانم مشکلاتم را حل کنم در مثلث دانایی تشخیص داده میشود که من اشتباه دارم ولی وقتی هیچ حرکتی صورت نگیرد دانایی من به درد نمیخورد بزرگترین مانع هم برای یادگیری من نیروهای بازدارنده هستند، هدف این نیروهای بازدارنده هم این است که من به هدفم نرسم و اگر دانایی من متوقف بشود من مرتب اشتباه میکنم. نشانه رسیدن به دانایی مؤثر این است که من به مرحلهای از زندگی برسم که بتوانیم مسائل غیرقابل حل زندگیام را حل کنم. خیلی از انسانها خودشان را دانا میدانند و ممکن است دانا هم باشند ولی به قول آقای مهندس زمانی که این شخص دانا؛ دانایی خودش را مرتب عنوان میکند دلیل بارزی بر نادانی او میشود. میزان دانایی هرکسی به سواد و دین و مذهب و لباس شیک و مارک دار نیست؛ میزان دانایی هر انسانی به انسان بودن او بستگی دارد داشتن سواد و دانایی مؤثر یعنی درست حرکت کردن درست فکر کردن و درست عمل کردن است و دانایی به سواد و تحصیلات عالی مربوط نمیشود برای مثال مسافری که به کنگره آمده پزشک است ولی اعتیاد دارد اگر این پزشک همراه با تحصیلاتش دانایی مؤثر داشت معتاد نمیشد. خداوند در درون همه انسانها دانای قرار داده مشروط بر اینکه از دانایی خودش استفاده کند تا تبدیل شود به تجربه در غیر این صورت آن دانایی اصلاً ارزش ندارد مثل یک باغبانی میماند بی سواد ولی با تجربه و دانا یک مهندس کشاورزی با سواد و تحصیلات عالی بدون تجربه و دانایی چون در علمش عمل نبوده، به قول شاعر که میفرماید: عالم بی عمل به چه ماند، به زنبور بی عسل.
سپیده مسافر نیکوتین
اضلاع مثلث دانایی شامل تفکر، تجربه و آموزش است و مثلثی که مقابل آن قرار میگیرد اضلاع آن ترس، منیت و نا امیدی است برای رسیدن به دانایی باید از مثلث جهالت عبور کرد و آن را حل کرد. دانایی مؤثر یعنی من خودم را بسنجم و ببینم چه میزان از آموختههایم را میتوانم کاربردی کنم و اگر من بتوانم آموزشها را روی خودم کاربردی کنم آن موقع میتوانم برای دیگران هم تأثیر گذار باشم و آموختههایم را انتقال دهم
زهرا مسافر نیکوتین از شعبه شفای مشهد
این دستور جلسه از سه مؤلفه تشکیل شده دانایی، دانایی مؤثر و سواد در کتاب 60 درجه استاد سردار میفرمایند دانایی به سواد نیست به تمدن نیست به انسانی اندیشیدن است مانند انسان بودن به لباس نیست باید انسانی اندیشید، دانایی یعنی تشخیص ماهیت خواستهها که این خواسته معقول است یا نا معقول و دانایی مؤثر یعنی اینکه من هرچه که میدانم و به هر میزان که دانایی دارم بتوانم دانستههای خودم را کاربردی کنم و سواد هم یک ابزار هست که در وجود همه انسانها وجود دارد و وسیلهای است که توسط آن میتوانیم دانایی خود را افزایش دهیم.
فرزانه مسافر نیکوتین از شعبه شهرکرد
دانایی از سه ضلع تشکیل شده که شامل تفکر، تجربه و آموزش است و مطالبی که در درون این مثلث قرار میگیرد برای ما قابل درک و فهم است و میتوانیم درستی و یا نادرستی آنها را تشخیص دهیم؛ ولی مطالبی که بیرون از این مثلث است برای ما قابل درک و فهم نیست و ما نمیتوانیم ماهیت درستی و یا نادرستی آنها را تشخیص دهیم مثلاً من میدانم پرخوری کار درستی نیست ولی نمیتوانم این کار را انجام ندهم، علم و دانش و سوادی که نتوانیم از آن استفاده کنیم هیچ ارزشی ندارد و دانایی زمانی ارزش دارد که کاربردی شود و به دانایی مؤثر تبدیل شود. دانایی یعنی اینکه: ما بتوانیم ماهیت یک خواسته را تشخیص دهیم در هر شکل و در هر لباسی که باشد؛ دانایی مثل یک نور میماند که راهها و گذرگاههای تاریک را برای ما روشن میکند؛ همانطوری که جسم ما به خوراک نیاز دارد نفس ما هم به خوراک نیاز دارد و زمانی که دانایی به دانایی مؤثر و یا آگاهی تبدیل شود خوراک نفس هم داده میشود.
بازتاب افکار و اندیشه هر فردی میزان دانایی آن را رقم میزند؛ یعنی اگر من درست فکر کنم ولی درست عمل نکنم این به این معنا است در مسیر دانایی قرار نگرفتم؛ اگر من از سواد و تحصیلات بالایی برخوردار باشم ولی از اعمال متعادلی برخوردار نباشم این به این معنا است که من در مسیر جهل قرار دارم؛ سواد میتواند به پیشرفت انسان در مسیر دانایی کمک بسیار شایانی کند ولی نمیتواند تضمینی باشد برای رسیدن فرد با حال خوش و آرامش.
سمیه همسفر و مسافر نیکوتین از شعبه ابوریحان
من قبل از اینکه وارد کنگره شوم و مصرف کننده نیکوتین بودم؛ به اندازه اطلاعات و آگاهی که داشتم دانایی داشتم یعنی اینکه میدانستم که سیگار و قلیان بد هستند و مصرف آنها به بدن من تخریب وارد میکند اما هنوز به این تشخیص نرسیده بودم که نباید مصرف کنم و این کار را برای دیگران بد میدانستم و دوست نداشتم در دست فرزندان خودم سیگار ببینم اما این رفتار ضد ارزشی را خودم انجام میدادم و نگاه نمیکردم به ضررهای آنکه با این کارم در ذهن فرزند خودم این باور ایجاد میشود که سیگار خوب است و مصرف آن یک امر عادی است اما وقتی که وارد کنگره شدم و آموزشها را کسب کردم اول تفکر کردم این سیگار و قلیان یک ضد ارزش است و من باید آن را در درون خودم حل کنم و به درمان برسانم؛ زمانی که قدم گذاشتم در راه درمان نیکوتین و تجربه کردم و آموزش کسب کردم و توانستم آن مسئله را در درون خودم حل کنم یعنی اینکه در این زمینه من به دانایی مؤثر رسیدم و توانستم این ضد ارزش را کنار بگذارم و دانایی که داشتم را تبدیل به دانایی مؤثر کنم و زمانی که در سفر دوم رفته رفته دانش من بیشتر شد در این زمینه توانستم آموزشها را بهتر کسب کنم و با کمک راهنمای خودم توانستم کمک راهنمای درمان سیگار شوم یعنی اینکه سواد این را پیدا کردم که آموزش دهم ۰ تمام اینها بستگی به خواست خودم و تلاش خودم دارد؛ در زندگی مشکلات زیادی وجود دارد ولی این من هستم که با تفکر و آموزش و تجربه خودم میتوانم آنها را به دانایی مؤثر تبدیل کنم و میتوانم به علم و سواد آن دست پیدا کنم تا بتوانم به دیگران هم کمک کنم
نسرین مسافر نیکوتین از شعبه ارتش
استاد سیلور میفرمایند: دانایی به لباس نیست به تمدن نیست به انسانیت است وقتی انسان در زندگی بارها به دوراهی میرسد و راهی را که انتخاب میکند بستگی به دانایی آن فرد دارد و ربطی هم به سواد ندارد؛ افرادی هستند که سواد بالایی دارند ولی از دانایی پایینی برخوردار هستند و برعکس. استاد امین فرمایند اگر بین دو موضوع شبیه به هم دچار مشکل شدی و نتوانستی انتخاب کنی باید ببینی آن انتخابی که میخواهی بکنی میتوانی آن را در جمع مطرح کنید یا خیر اگر توانستی آن انتخاب را در جمع مطرح کنیم آن انتخاب درست و عاقلانه است و سه ضلع مثلث دانایی باید همزمان با همدیگر رشد کنند اگر روی یک یا دو ضلع این اضلاع فوکوس بیشتر داشته باشیم و درست رشد نکرده و با توجه به اینکه جهان بر پایه اضداد بنا شده و ما یاد گرفتیم که هر چیزی را بر اساس ضد خودش بیشتر بشناسیم، من باید توجه کنم که چه چیزی باعث شده که مثلث دانایی به درستی رشد نکرده که در جزوه جهان بینی کاملاً مطرح شده که ترس باعث میشود که تفکر من خورده شود و باعث عدم رشد ضلع تفکر من میشود ماندن در ناامیدی باعث میشود که من تجربه نکنم به غم و اندوه خودم ادامه دهم و منیت هم باعث میشود که آموزش نگیرم و خودم را از آنچه هستم بالاتر تصور کنم و آموزش پذیر نباشم. وقتی ما در طول سفر هستیم و در حال درمان نیکوتین هستیم با کاهش پله حتماً باید دانایی ما افزایش پیدا کند تا به حال خوش دست یابیم اگر در طول سفر دانایی خود را افزایش ندهیم و به آن عمل نکنیم مطمئناً در پایان سفر و بعد از سفر از حال خوبی برخوردار نمیشویم و نمیتوانیم آن دانایی را که کسب کردهایم به دانایی مؤثر تبدیل کنیم.
زهرا مسافر نیکوتین از شعبه ابن سینا
مثلث دانایی از سه ضلع تفکر، تجربه، آموزش تشکیل شده است که در این مثلث قدرت تشخیص وجود دارد که اگر شخص دانا باشد با کردار و عمل خود را نشان میدهد و نیاز به گفتن ندارد، مثل
گلی که خیلی خوش بو هست و احتیاج به تعریف ندارد. چون از فاصلهی زیاد عطرش به مشام میرسد در گذشته مصرف قلیان داشتم و میدیدم که روی پاکت آن نوشته بود مضر است و یا در رسانهها نشان میداد و عاقبت آنها را دیدم اما روی نفسم نمیتوانستم غلبه کنم وقتی وارد کنگره شدم و برای درمان نیکوتین شروع به سفر کردم با استادم توانستم دانستههایم را عملی کنم و جلوی ضد ارزشها بایستم و نفسم را سرکوب کنم و به فرمان عقل گوش بدهم در مورد سواد هم انسان بودن به لباس پوشیدن و تحصیلات بالا نیست میتوان با بالا بردن معلومات و آگاهی و درست اندیشیدن و آموزش گرفتن در کنگره به مرحلهی دانایی رسید.
مهناز مسافر نیکوتین از شعبه ابن سینا
برای من این دستور جلسه مثل یک درخت توت میماند البته دو نوع درخت توت داریم یکی میوه میدهد و دیگری توت نرک فقط رشد میکند و برگهای پهنی دارد و سایه میاندازد و هیچ وقت میوه نمیدهد، توت نرک مثل کسی ست که اطلاعات عمومی دارد ولی نمیتواند آن را کاربردی کند و هیچ سودی برای خود ندارد مثل عالم بی عمل نباشم عالم کسی ست که اول کاربردی میکند و بعد به دیگران آموزش میدهد و با عالمی که فقط یاد گرفته فرق میکند برای اینکه خود را تغییر دهم باید به سمت بهتر شدن بروم و در صراط مستقیم حرکت کنم، میزان سواد ربطی به دانایی ندارد در گذشته خیلی مدرک داشتم و نتوانستم آن را برای خود و دیگران استفاده کنم پس سواد به لباس پوشیدن و تحصیلات نیست.
مونا مسافر نیکوتین از رودهن
سواد هیچ ربطی به دانایی ندارد و زمانی دانایی به دانایی مؤثر تبدیل میشود که سه ضلع تفکر، تجربه، آموزش به یک اندازه با هم رشد کنند نه اینکه فقط به یک ضلع متمرکز شویم و ضلعهای دیگر را فراموش کنیم در کنگره یاد گرفتم اگر از آموزگار آموختی که آموختی اگر نیاموختی روزگار به تو میآموزد. در مسئله کرونا که همه جهان درگیر آن هستند به انسانها آموزش میدهد که در جهان هستی انسان باعث نابودی موجودات و ضرر و زیانهایی در طبیعت شده است و با این بیماری هشداری است که از روزگار داریم میآموزیم و در مورد سیگار کشیدن اطرافیان حتی اگر وسوسه انگیز برای من باشد ولی دانایی من به حدی رسیده باشد دیگر آن را تجربه نمیکنم چون آموزش گرفتهام.
مریم مسافر نیکوتین از شعبه شمس
مثلث دانایی از سه ضلع تجربه، تفکر، آموزش تشکیل شده است و باید برای هر کاری اول فکر کرد و بعد از تجربیات استادان استفاده کنیم تا کمتر دچار اشتباه شویم و همیشه مشورت از آنها بگیریم تا دچار سردرگمی نشویم در دانایی مؤثر خواستهها هم معقول وهم غیر معقول هستند که نفس مثل یک فیلتر عمل میکند که تمام آن خواستهها از این فیلتر رد میشود و باز هم بستگی به دانایی ما دارد مثل آبی که برای تصفیه با کمترین املاح به صفر نزدیک باشد و از آن بیرون میآید و از دانایی بالایی برخوردار باشیم کمتر فریب میخوریم، کمتر دچار مشکل میشویم و حداقل کارها به صفر نزدیکتر میکنیم.
بهناز مسافر نیکوتین
آن زمان که با آموزشهای کنگره آشنا شدهام، صحبت از مثلثها بود و من آموختم که مثلثهای کنگره در قالب 58 مثلث به مسافران و همسفران آموزش داده میشود. مهمترین مثلث الگوی کنگره است که از اضلاع: عدالت، معرفت، عمل سالم تشکیل شده آموختم معرفت: همان کسب علم و دانش است آگاهی انسان نسبت به خودش و اطراف خودش که همان جهانبینی است. این شناخت و معرفت من را با دو مثلث دیگری آشنا کرد که مهمترین مثلث کنگره در ضلع جهانبینی هست. مثلث جهالت آنچه را که آموختهام منیت را کنار بگذارم، ترس را بشناسم برای رهایی از آنها یک قلب بگذارم و در هیچ مرحلهای از زندگیام دچار نا امیدی نشوم در کنار این مثلث، زیبایی دانایی را آموختهام که انسان قبل از هر کاری باید تفکر کند با شناخت کافی به آن عمل کند در ضلع دیگر مثلث دانایی تجربه را آموختهام که برای گذر از سختیها انسان باید هوشیار عمل کند. از تجربههای خودش و دیگران استفاده کند و در نهایت آخرین ضلع مثلث آموزش است که با تمرین و تکرار و آزمودن خطاهای انسانها، موفقیتهای زیادی به دست میآید. بزرگترین افتخار من در زندگی این است که با کنگره و با آموزشهای ناب آن آشنا شدهام و با فراگیری علم و هم مثلثهای زیبایش به دانش و آگاهی و معرفت خودم اضافه کردم. مهمترین مطلبی که در طول آموزش آموختم این بود که در حین فراگیری همه آموزشها را به مرور زمان در زندگیام کاربرد نمایم و به نوعی از حرکت به سمت عمل حرکت کنم.
ساغر مسافر نیکوتین از شعبه کاسپین قزوین
در رابطه با این دستور جلسه میخواستم عرض کنم که من به عنوان یک فرد مصرف کننده سیگار اول اینکه اگر دانا بودم که دنبال این قضیه نمیرفتم و با چشم عقل به این قضیه نگاه میکردم نه اینکه با چشم دیدن و این وسوسه در من به وجود نمیآمد که پیش خودم هزار و یک فکر کنم که مثلاً مصرف نیکوتین و یا قلیان خیلی کار بسیار خوبی است، احساس قدرت احساس، باکلاس بودن احساس بزرگ بودن و این اشتباهی که من کردم؛ اما در رابطه با کنار گذاشتن این قضیه اگر باز هم دانا بودم این همه تخریب نداشتم و این همه مدت بعد از دو بار بارداری باز مجدد برنمیگشتم به طرف مصرف نیکوتین و هر روز تعداد و میزان نیکوتین آن بالاتر نمیرفت تخریب بیشتر و قضیه بزرگتر شده بود و من همچنان در این منجلابی که درونش بودم در آن دست و پا میزدم و گرفتارتر میشدم. اما خدا را هزار مرتبه شکر به برکت مسافرم درِ کنگره به روی من باز شد و از این بابت خدا را شکرگزارم به کنگره آمدهام به عنوان کمک به درمان مسافرم. اما وقتی من به این دانایی رسیدم که کار خودم اشتباه است؛ چه انتظاری از مسافرم داشتم که بتواند به درمان برسد؟
وقتی که خودم با یک نخ سیگار میخوابم تا نمی کشیدم خوابم نمیبرد، چطور انتظاری از مسافرم و یا دیگری داشتم که این کار را نکند. به این نتایجها و علامت سؤالها وقتی که رسیدم که دانش کنگره من را به آن رساند که این دانایی رسیدم که مصرف نیکوتین تخریب دارد و تخریبش هم خیلی زیاد است و در خانمها خیلی بیشتر است... متأسفانه، حالا من این اشتباه راکرده ام وبیایم با دانای خودم و آموزشهای کنگره و با کاربردی کردن آموزشها برای درمان خودم اقدام کنم، چه بسا روزی بتوانم روی مسافرم هم تأثیری داشته باشم و به امید آن روز هستم.
زهرا مسافر نیکوتین از شعبه فردوسی مشهد
اگر بخواهم از تجربه شخصی خود بگویم در بدو ورود به کنگره بسیار سیدیها را گوش میدادم، مطالعه میکردم من فقط آموزش میدیدم و به اطلاعات خود اضافه میکردم اما خبری از اجرایی کردن آموزشها نبود و نتیجه خوبی هم نمیگرفتم. بارها در کتابهای دوران مدرسه این مطلب بارها خوانده بودم که عالم بی عمل مانند زنبور بی عسل است. گوش سپردن به سیدیها و اجرایی کردن آنها نتیجه و ثمرهاش حال خوش است. سخن زیبایی که از استادم فرا گرفتم این بود که بعضیها در کنگره هستند. بعضیها با کنگره هستند و بعضیها خود کنگره هستند. ان شالله بتوانیم ر آن چیزی که فرا میگیریم بتوانیم جامه عمل بپوشانیم و به دانایی مؤثر تبدیل کنیم.
فاطمه مسافر نیکوتین از شعبه شفای مشهد
قبل از آمدن به کنگره من همیشه فکر میکردم که دانایی به میزان تسهیلات و دانش فرد هست و سعی در دانش و به دنبال راهی برای ترک از نیکوتین( قلیان و یا سیگار) بودم خیلی مجله و یا جزوه و مطالب زیادی میخواندم که سطح آگاهیام را بالا ببرم ولی هیچ چیزی نمیفهمیدم تا اینکه با کنگره و آموزشهایش آشنا شدم و مثلث جهالت را شناختم و آنجا بود که فهمیدم من خودم را چگونه تخریب زدهام، برای یاد گرفتن و آموزش دیدن باید سطح داناییام را بالا ببرم و برای این اول باید سواد بلد باشم بعد دانایی کسب کنم و بعد آن دانایی را در عمل بکار بگیرم یعنی همان مثلث دانایی را کاملاً به اجرا دربیاورم تفکر آموزش و تجربه که توسط این مثلث سواد مؤثر به عمل میآید.
تایپ: خانمها زهرا از ابن سینا، سمیه از ابوریحان، فرزانه از شهر کرد، زهرا از شفا مشهد، فاطمه از مشهد مسافرین نیکوتین
ویرایش: خانم اکرم مسافر نیکوتین
لژیون درمان نیکوتین گروه خانواده کنگره 60
مسافران درمان نیکوتبن گروه خانواده
- تعداد بازدید از این مطلب :
2014