منیت در تمام سطوح مختلف وجود دارد.
منیت چگونه شروع به رشد میکند ؟ چطور متولد میشود ؟ در چه زمینههایی تخریب به وجود میآورد و چه بلایی سر صور پنهان انسان میآورد ؟ منیت احساسی است ناشی از اینکه که شخص جایگاه خود را بالا تر از آنچه هست تصور میکند . نقطه شروع خیلی مسئله مهمی است و شرط اصلی برای منیت این است که شخص در هستی شروع به حرکت کند ؛ موفقیتهایی در زمینه کار , مقام , علم به دست آورد و بتواند در آن زمینه بدرخشد ، تواناییهایی را به دست آورد و استعدادها را در خود شکوفا کند در آن موقع شرط لازم برای منیت را دارد وگرنه کسی که توانایی ندارد نمیتواند منیت داشته باشد.
کسی که ریاضی را خوب متوجه میشود در علم ریاضی ، کسی که خوب ساز می زند در ساززدن و کسی که هنر خوب پول در آوردن را بلد است در زمینه کسبوکار دچار منیت میشود .
چگونه منیت متولد میشود؟ موقعی که در یک جمعی کاری انجام میدهیم که دیگران نمیتوانند انجام دهند و یا در مسابقه طوری مسابقه میدهیم که از همه بازیکنان بهتر بازی میکنیم و یا در بین حاضرین بهتر از همه صحبت میکنیم به طوری که جمع تحت تأثیر قرار میگیرند ، مورد تشویق دیگران قرار میگیریم و از این تشویق انرژی در درون ما به وجود میآید و لذت خاصی به ما دست میدهد . به صورت ناخودآگاهمی گردیم که چطور این لذت در ما به وجود آمده و شروع به مقایسه کردن خودمان با دیگران میکنیم . تا این لحظه اتفاقی نیفتاده است .اصل قضیه اینجاست .اگر دانایی و ظرفیت کم باشد پاسخ به این سؤالات و نتیجه این است که تو از بقیه خیلی جلوتر هستی بیشتر از دیگران میفهمی , درک و شعور و فهم تو بالاتر است ماهیت و ساختار تو با دیگران فرق میکند.
وقتی این نتیجه استخراج شد از همین جا منیت شروع میشود ولی اگر دانایی بالا باشد از قیاس خود با دیگران این نتیجه را نمیگیرد . چون شخص دانا میداند که انسان جهات گوناگونی دارد و با مقایسه یک پارامتر و آن هم در یک زمان کوتاه چنین نتیجهای نمیتوان گرفت ؛ مثلاً دو ماشین در کنار هم را باهم مقایسه کنیم که چون سپر این ماشین تمیز تر از ماشین دیگر است پس این ماشین خیلی بهتر است . درحالیکه ماشین صدها قطعه دیگر هم دارد و میتوان گفت که انسان صدها هزار برابر ماشین قطعه و پارامتر دارد. پس موقعی که دانایی اندک باشد ما با قیاس در مورد توانایی خودمان به این نتیجه میرسیم که ماهیت و ساختار بهتری داریم .این در ما باور ذهنی به وجود میآورد و مسیر ما را تحت تأثیر خودش قرار میدهد . به چه صورت ؟ به این صورت که ما جایگاه خودمان را در هستی گم میکنیم و نمیدانیم که در چه جایگاهی هستیم .
وقتی جایگاهمان را گم کردیم خیلی اتفاقات میافتد ؛ مثلاً در شهر کرمان هستیم فکر میکنیم در تبریز هستیم ،در نقشه نگاه میکنیم و محاسبات را بر اساس شهر تبریز انجام میدهیم درحالیکه تمام حرکات و محاسبات اشتباه است . تازه این قسمت ساده کار است . مسئله دیگر توقع احترام رتبه 5 یا یک دکتر را داریم و فکر میکنیم که دکتر هستیم در صورتی که رتبه 2 و سیکل هستیم . همین باعث میشود در درون ما خشم و تنفر به وجود آید و به هم بریزیم . مفهومی به نام تنافر یا جدایی( دور و فاصلهدار ) .
تنافر : دو خطی که در فضا هیچ ارتباطی به هم نداشته باشند این دو خط از هم متنافر هستند.
اولین محصولی که منیت در انسان به وجود میآورد جدای اینکه در هستی جایگاه خود را از دست میدهد تنفر است .
حالا ببینیم چه چیزهایی با تنفر همگام هست ؟
وقتی احترامی که در خور آن هستیم به ما میشود به هم میریزیم چون توقع احترام بیشتری را داریم ؛در صورتی که اگر ما بدانیم کجا هستیم چنانچه دیگران هم جایگاه ما را نادیده بگیرند ممکن است ناراحت شویم ولی دچار تنفر نمیشویم . حالتهایی مثل خشونت ، کینه ، حسادت ، مکر و ... همه از منیت متولد میشود و همه زیرشاخه این پارامتر قرار میگیرند یعنی همه چیزهایی که تنفر در آن مشترک است .
موقعی که ما جایگاه خودمان را در هستی از دست دادیم ؛علاوه بر اینکه محاسبات ما غلط میشود ،سرگردان میشویم ،دچار تنفر میشویم ،امکان ارتباط درست خودمان یا تبادل انرژی درست با طبیعت را نیز از دست میدهیم یعنی از خیلی از خوراکها و چیزهایی که باید دریافت کنیم محروم میشویم . وقتی به ما احترام نگذارند ناراحت میشویم و به هم میریزیم ، میآییم یک حصار یا دیواری دور خودمان درست میکنیم که کسی نتواند به ما آسیبی برساند . بنابراین ما میمانیم در حصاری بسته و از دریافت امواجی که هستی به عنوان خوراک به سمت ما میفرستد محروم میشویم.
کسی که دچار منیت میشود در این دو حالت نوسان میکند . یا خودش را جمع میکند و از عواطف و احساسات محروم میشود و یا اینکه به حریم دیگران وارد میشود.
چون جایگاه خودش را بالا تر از دیگران میبیند این اجازه را به خودش میدهد که وارد حریم دیگران شود . مثلاً یکی که پسر خاله هست فکر میکند که حکم پدر بچه را دارد و به خودش این اجازه را میدهد که زیر گوش بچه بزند در صورتی پدرش چنین کاری را نمیکند . منیت بیشترین تأثیر را روی چاکرای سوم ( خورشیدی ) میگذارد . و اگر چنین وضعیتی به وجود آید ما حالت سرگردانی پیدا میکنیم یعنی اتصال را با هستی از دست میدهیم به طور کلی تمام ما انسانها و موجودات برای اینکه بتوانیم کارهایمان را انجام دهیم و انگیزه برای حرکت داشته باشیم به انرژی نیاز داریم . حالا این انرژی را باید یا به نحوی از دیگران بدزدیم و به دست بیاوریم ( وارد حریم دیگران شویم و با شکستن حریم دیگران انرژی را به دست آوریم )یا اینکه به مرحله تولید و جوشش برسیم . از این دو حالت خارج نمیشود.
وقتی ما انرژی خودمان را از دیگران تأمین کنیم اگر به ما احترام نگذارند ، تعریف ، پشتیبانی و تأییدمان نکنند به ما بر میخورد و ناراحت میشویم ولی اگر موجود خودجوشی باشیم و بتوانیم شادی را از درون خودمان تجربه کنیم آن وقت تمام این مسائل برطرف میشود و دیگر نیازی نداریم که انرژی و احترام را از دیگران بدزدیم یا آن را از بیرون به نحوی به دست آوریم . اگر ما نتوانیم این مسئله را حل کنیم و نتوانیم به مرحله تولید برسیم همیشه درگیر این چرخهها هستیم. همیشه حسادت میکنیم و انرژی را از کینه ، تنفر ، رقابت ، مقایسه به دست میآوریم چون راهی به جز این برای به دست آوردن انرژی نداریم .
منبع : وبلاگ همسفر یعغوبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
23973