از کجا آمدهام ؟آمدنم بهر چه بود؟به کجا می روم آخر ننمایی وطنم!
یک جملهی معروفی هست که میگوید؛"اگر ندانی به کجا می روی به هیچ جا نمیروی و نمیرسی."از این جمله الهام میگیرم و میگویم"که چی" دقیقاً سؤالی است که ما را به جایی که باید میرساند و تکلیف ما را در مقابل خودمان روشن میکند.
وقتی از خود میپرسیم "که چی" این قدر تلاش میکنی ؟این سؤالی است که بار منفی به همراه دارد و در اوج ناامیدی از خود میپرسیم،امّا وقتی میپرسیم "که چی" این قدر غیبت میکنی؟ یا "که چی" بیهوده زندگی میکنی؟این ما را به تفکر وا میدارد و یک قدم ما را به سمت جلو هدایت میکند و چراغی را در ذهن ما روشن میکند و ما پی ببریم که چیزی از درون در ما کم است و باید کاری برای تغییر در خود انجام دهیم،پرداختن به این سؤال ،به نوعی ما را در تعادل نگه میدارد به شرط آن که در بعد مثبت و ارزشی از خود بپرسیم.
قابل توجّه است که در بعد منفی اگر سؤال "که چی" در ذهنمان کلید خورد اگر آگاه و هوشیار باشیم و خود را به نیروهای بازدارنده نسپاریم ، پرت نمیشویم .به طور مثال اگر شخص مسافر از فرط خستگی به خود بگوید "که چی" به درمان فکر کنم؟یا شخص همسفر بگوید "که چی" این زندگی را تحمل کنم؟ و...چنان چه همه ی ما اگر به درستی آموزش ببینیم و خدمت کنیم به حال خوش نزدیک می شویم و از ضد ارزش فاصله می گیریم و هرگز و هرگز این سوالات به ذهنمان نمی رسد چرا که با آموزش و خدمت حس ما (حتی ناامیدی )تغییر میکند.اگر چه این سؤال به طرق مختلف از هر فرد در هر جایگاهی مطرح میشود ،حتی ممکن است فرد در وادی اعتیاد نباشد که در این صورت با حرکت و تلاش و دل ندادن به معضلات ،از این مرحله عبور مینماید .یک سفر اولی یا سفر دومی یا کودک یا فرد پزشک ...ممکن است از خود بپرسند" که چی" به سمت ضد ارزش نروم؟(چرا که با لذّت همراه است و دوری از آن سخت) ".که چی" به سمت خداوند قدم بردارم؟"که چی دروغ نگویم؟"که چی"حرام نخورم؟
این سؤالات و سؤالاتی از این قبیل انرژی فرد را میگیرد و چنان چه فرد هدف نداشته باشد و انگیزهای در خود برای رسیدن به مقصود و فردایی بهتر ایجاد نکند هر لحظه سست تر میگردد و در ازا اگر فرد آموزش ببیند و آگاهانه به سمت رشد و هدفهای از پیش تعیین شدهاش حرکت کند هیچگاه مأیوس نمیشود.یک فرد مصمم و باهدف که همواره به ارزشش ها می اندیشد،پاسخ گوی "که چی" هایی در زندگی اش خواهد بود که ضامن ِ بقا و آرامش اوست،فردی که ضعیف باشد از مرحله خارج میشود.او که قوی است و هر لحظه به ارزش می اندیشد و تلاشگر است و تزکیه را در نفس خود صورت داده است، هدفهایش را یکی پس از دیگری تیک می زند و پلکان ارزشی را هر لحظه به سمت بالا می رود.
یادمان باشد که جواب "که چی" هایی را بدهیم که ما را به این سؤال که{ از کجا آمده ایم؟و آمدنمان برای چه؟ و به کجا قرار است برویم و داریم میرویم؟} را بدهد.و...و طنمـــــــان را خود مشخص کنیم.بدیهی است که برای این امر به تقابل بین عقل و نفس نیز توجّه کنیم؛هر چه به فرمان عقل نزدیک تر ،از ضد ارزش دورتر و از جایگاه انسانی بالا تری برخوردار خواهیم بود،این همان موطن ماست برای کسی که دانا است و هوشــــیار.
و در آخر یکی از سؤالهایی که ما در کنگره و در هستی از خود میتوانیم بپرسیم این است؛"که چی"اکنون در کنگره(یا هستی) هستیم(برای چه)! این سؤالی است که حتی میتوان گفت نقش به سزایی در تعادل و رهایی ما دارد ،باعث میشود که قبله گم نکنیم،به حاشیه نرویم و یادمان بماند که کارمان در هستی و کنگره چیست؟؟؟
با احترام همسفر آمنه
منبع : وبلاگ نمایندگی شهرک غرب
- تعداد بازدید از این مطلب :
5992