خداوند همهچیز را جفت آفرید تا مکمل یکدیگر باشند و انسان هم از این قاعده مستثنا نیست. ازدواج سنت پیغمبر است، امروزه سن ازدواج به خاطر شرایط و موقعیتی که وجود دارد بالا رفته است. آقای مهندس برای ازدواج هم مثلثی بیان کردند که در سه گروهاند؛ یک گروه کسانی که در شرف ازدواجاند، گروه دوم، کسانی که ازدواجکردهاند، گروه سوم کسانی هستند که به هر دلیلی جداشدهاند. اصولاً زندگی یک هنر است باید یک انسان هنرمند باشد که بتواند زندگی مشترک خودش را حفظ کند. هیچ موجودی مثل موجود دیگر نیست وقتی من به این نقطه تفکر برسم میپذیرم که همسرم شبیه من نیست یعنی نباید باشد و این وجود تضادهاست که زندگی را شیرین میکند اگر مشابه هم باشیم زندگی چیزی جز تکرار نیست و خستهکننده میشود، در کتاب ادموند و هلیا خواندیم که ادموند گفت زندگی همه تکرار و تکرار و تکرار است.
برای انتخاب همسر باید شرایط را سنجید باید در حد و اندازه خود باشند، نه شخصی را انتخاب کرد که ازنظر سطح سواد یا دارایی و از همه مهمتر فرهنگ اختلاف زیادی داشته باشد. نکاتی را باید در زندگی رعایت کرد؛ اول طرفین باید احترام یکدیگر را حفظ کنند، دوم رعایت بهداشت که این نکته خیلی مهم است و بیشترین دلیل دوری طرفین از عدم رعایت بهداشت است البته بهداشت با ظاهرسازی فرق میکند. سوم مشارکت در زندگی است چون زن و شوهر مکمل یکدیگرند، باید هرکسی گوشهای از زندگی را گرفته و بچرخاند یکتنه زندگی بهجایی نمیرسد.
بازهم آقای مهندس مثلثی را مطرح کردند که یک ضلع آن مؤنث، ضلع دیگر مذکر و قاعده آن روابط مابین است، باید روی نقاط مشترک کارکرد و برای هم ارزش قائل باشند، هرقدر نقاط غیرمشترک بیشتر باشد ضلعهای مثلث از هم فاصله میگیرند و درنتیجه مشکلات عدیدهای را به وجود میآورد و درنهایت منجر به جدایی میشود. نباید یکدیگر را نه در ظاهر نه در باطن تخریب کرد. به نظر من رازهای زندگی چه خوب و چه بد را نباید جایی بازگو کرد چون همین گفتن منجر به دخالت کردن دیگران در زندگی میشود و خیلی از زندگیها به همین دلیل ازهمپاشیده شده است.
نباید همسر وزندگی خود با دیگران ازلحاظ مالی یا موقعیت اجتماعی و یا زندگی با دیگران مقایسه کرد، چون من در زندگی دیگران نیستم من فقط ظاهر را میبینم ممکن است در باطن هزاران مسائل و مشکلات بدتر از من داشته باشند. مسئله بعدی، زورگویی و فحاشی نکردن است هر کاری کنی بازخوردش را میبینی، دست بالای دست بسیار است. مسئلهای که وجود دارد طرفین همهچیز را سبک بگیرند تا ازدواج راحتتر باشد نه که تبدیل به یک معضل شود. مسئله مهم دیگر در تربیت بچه نباید او را لوس و ننر بار بیاوریم، نباید زیادی حساسیت به خرج داد و یا تحتفشار قرارداد باید در حد تعادل باشد.
نکتهای که آقای مهندس در مسئله ازدواج مطرح کردند ورزش و تغذیه بود چون عامل خیلی از بیماریها عدم تحرک است. همه اینها به سمت مثلث عشق میگردد که اضلاع آن حس، سایه و جاذبه است. در ازدواج فقط سایه نیست این فقط یک قسمت است مسئله مهم دیگر حس است باید حس به وجود بیاید تا به مسئله ازدواج فکر کند. در این مسئله دخالتهای بیجا میشود که چرا ازدواج نمیکنی؟ اگر حس وجود داشته باشد جاذبه هم پدید میآید. حس امواج را ساطع میکند و شخصی باید آن امواج را جذب کند تا ارتباط رخ دهد، پس سایه را حس میسازد و حس جاذبه را به وجود میآورد و در آخر تقدیر را هم نمیتوان در زندگی نادیده گرفت.
موضوع ازدواج و اختلافات بین زن و شوهر معمولاً دستمایهای برای سرگرمی هم بوده و در سخنان بزرگان در مورد ازدواج هم میتوان نشانههایی از شوخی و بامزگی را ملاحظه کرد. با انتظارات غیرمنطقی از همسر خیلی وقتها به شکست در ازدواج میرسیم و در ادامه این اختلافات منجر به طلاق میشود. پس از ازدواج، طرفین بهتر است گاهی در مقابل یکدیگر کوتاه بیایند و انتظارات خود را در حدی منطقی قرار دهند. همیشه از بزرگترها میشنیدم که اگر همسرت یک من است تو نیممن باش، کوچکتر که بودم با خود میگفتم یعنی چی؟ ولی وقتیکه ازدواج کردم مفهوم این جمله را فهمیدم وقتی مشاجرهای پیش میآمد یاد آن جمله میافتادم ولی نمیتوانستم نیممن باشم چون با خود میگفتم چرا من باید نیممن باشم همسرم نیم باشد و کوتاه بیاید و این مشاجره تبدیل به یک جنگ میشد ولی رفتهرفته فهمیدم تا من کوتاه نیایم طرف مقابل هم کوتاه نخواهد آمد پس سعی کردم گاهی اوقات همان نیممن معروف باشم.
نویسنده: همسفر فهیمه لژیون پنجم
نمایندگی: همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
878