سلام دوستان امین هستم مسافر:
یکی از خصلتهای اعتیاد گوشهگیری و تنهایی فرد است که شخص تنهایی را انتخاب میکند و ناامید و پوچگرا میشود. کار من بهجایی رسید که میگفتم من به هیچ دردی نمیخورم و تا روز آخر هم باید مواد مصرف کنم؛ اما با ورود به کنگره اولین دستور جلسه وادی دوم بود که هیچ کدام ما از ما بیهوده نیستیم و در ادامه من به درمان و رهایی رسیدم و در جایگاههای مختلف خدمت کردم، در مرزبانی، نشریات و الان پنج سال است لژیون دارم. وقتی شرایط زمان مصرف خودم را مرور میکنم وقتی میبینم بچههای سفر اولی سؤال میپرسند و بتوانم یک جوابی به او بدهم و خوشحالی را در چهره او ببینیم، آن وقت است که میفهمم که هر انسانی برای کاری ساخته شده است و خداوند هیچ چیز را بدون حکمت نیافریده است. ممنون از وقت مشارکت.
سلام دوستان محمد هستم یک همسفر:
زمانی که مائو رهبر چین شد و انقلاب چین اتفاق افتاد، یک روز داشت رد میشد دید این گنجشکها دارند مزارع را میخورند، حساب کتاب کردند، دیدند آن زمان، نزدیک به خوراک ده میلیون نفر از مردم چین را این گنجشکها میخورند! از فردا دستور داد که هرچه گنجشک است مردم باید بکشند! تا اینکه گنجشک تقریباً در چین منقرض شد و گفتند دیگر گنجشک نیست. سال بعد چین قحطی افتاد، چون تمام حشرات افتادند در مزارع، به حتی شد که مجبور شدند گنجشک از روسیه وارد کنند! بعضی وقتها ما فکر میکنیم یک چیزی برای ما ضرر دارد، حسن اعتیاد آقای مهندس این بود که شاید خود ایشان اذیت شدند ولی بنای کنگره و این تشکیلات روی بحث اعتیاد و اذیتی بوده که آقای مهندس در آن زمان متحمل شدند. نکته دوم اینکه، شما شبکههای ماهوارهای را که نگاه کنید خیلی از داروهای ترک اعتیاد که تبلیغ میکند، سه چیز هم در این تبلیغات میگویند که: اینها صد در صد گیاهی است، یکماهه شما درمان می شوید و اکثراً هم میگویند: تأییدیه FDA امریکا را دارد. الان شدیداً در این تبلیغات ماهوارهای دارد جمعیتی را تبلیغ میکند به نام حیات پاک، من به آن شماره پیامک زدم و دارو را برای من آوردند، یک شیشه شربت 200 سیسی بود و یک بسته کپسول و دویست هزارتومان هم پول دادم. خوب من طبق معمول این را دادم به آزمایشگاه خودمان در پزشکی قانونی، این را میگویم که به دوستان خود اطلاعرسانی کنید چون چند تا از مریضهای من از درمان خارج شدند و از این دارو گرفته و مصرف کرده بودند. آن شربت واجد متادون هست، شرکتی به این اسم اصلاً وجود ندارد چون ما مکاتبه کردیم با وزارت بهداشت و کپسولهای گیاهی آنهم دارای ترامادول و چیزهای دیگر است. ممنون.
سلام دوستان مجید هستم مسافر:
وادی دوم در ادامه وادی اول است که ما را با عمق تفکرات خودمان بیشتر آشنا بکند. کتاب عشق برای تمام اقشار جامعه قابل استفاده است، ربطی به مصرفکننده گان ندارد، ما پزشکان خودمان که در مطب مینشینیم بعضی اوقات احساس بیهودگی میکنیم، این زمان هست که وادی دو وادی مبارزه با ناامیدی است. اینکه ما بدانیم تصادف نیستیم و ما مجبور و محکوم به این سرنوشت نیستیم خیلی به ما کمک میکند که به ناامیدی فائق بیاییم و مشکلات هست که ما از کودکی به مرحله دیگر رشد وارد شویم. آقای زهرایی فرمودند: خداوند بزرگترین قاضی زمانه است که به انسان بالاترین محبت را میکند و اجازه میدهد که اشتباهات خود را جبران بکند. ما در عرصه حیات میتوانیم با وجود مشکلاتی که داریم از وادی دوم الهام بگیریم و نسبت به جبران بعضی از اشتباهات خودمان زمان بخواهیم و کنگره جایگاه تجلی این مسئله است. متشکرم.
سلام دوستان مینا هستم همسفر:
وادی دوم راجع به بیهودگی است که هیچ کس جهت بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد و اگر ما دچار مشکلاتی هستیم به خاطر تفکر غلط و حرکت در مسیر ضد ارزشها و حالا باید برگردیم به مسیر و شروع کنیم به تفکر کردن، پایه تفکر ما هم این هست که هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به هستی نمیگذارد و اگر ما فکر میکنیم که این موجود بیهوده است، این مشکل از فکر ما است و در نهایت دارای قدرت اختیار هستیم و اگر میخواهیم قدرت مطلق ما را یاری کند باید در مسیر ارزشها حرکت کنیم. من خواستم از جناب مهندس تشکر کنم، چون مریضهایی که به کلینیک مراجعه میکنند امیدوار هستند و ما قوت قلب داریم که میتوانیم اعتیاد را درمان کنیم.
جناب مهندس:
سلام دوستان حسین هستم مسافر. از دکتر رضای عزیز متشکرم که قشنگ مبحث را مطالعه کرده بودند و آمادگی ذهنی داشتند و مشارکتها هم خوب بود. ما وقتی میخواهیم مسئله درمان اعتیاد را مطرح کنیم باید به سه پارامتر اشاره کنیم: یکی جسم، روان و جهانبینی. چون هر سه قسمت دچار آسیب شده، هم جسم آسیب دیده، هم روان آسیب دیده و هم تفکر و اندیشه آسیب دیده است. باید در جهت اصلاح این سه پارامتر حرکت کنیم. ما هر مسئلهای که میخواهیم حل کنیم، اول باید صورت مسئله را داشته باشیم، صورت مسئله درست بیان شده باشد، اگر صورت مسئله درست بیان شده باشد حل آن امکانپذیر است. اگر صورت مسئله غلط مطرح شده باشد تا ابد دهر هیچ کس توانایی حل این صورت مسئله غلط را نخواهد داشت. سازمان بهداشت جهانی، در سال 1997 گفت که اعتیاد وابستگی است، بعد گفت اعتیاد مسمومیت مزمن است، اینها هیچ کدام تعریف این مسئله نبود، کنگره آمد گفت: اعتیاد جایگزینی است، جایگزینی مخدرهای بیرون به جای مخدرهای درونی. جایگزینی مرفین، کدئین جای نارسئین، پاپاوارین جای اندروفین، انکفالین، سروتونین و غیره، این جایگزینی انجام شده است و برای درمان ما باید جایگزینی را نگاه کنیم و ببینیم چی هست؟ من با اساتید بحث میکردم میگفتم، ما در قسمت پزشکی باید برای یک بیمار کار پزشکی انجام بدهیم برای درمان اعتیاد ولی مشکلات فیزیولوژی چی هست؟ کجای فیزیولوژی دچار مشکل شده که ما آنجا را درست کنیم. با دادن یک دارو و یک جدول ما هیچ وقت به آن نتیجه نمیرسیم.
خوب وقتیکه نگاه میکنیم میبینیم، اعتیاد میشود جایگزینی، بعد برای ترمیم این قضیه میبینیم شخص فیزیولوژیاش به هم ریخته، یعنی جسم او خراب شده، صورت او تکیده شده، دستگاه سیستم گوارش او کار نمی کند، اگر مواد مصرف نکند، اگر تریاک باشد دچار بیرونروی میشود، دچار تعریق و عطسه و استخواندرد میشود، همراه با جسم تفکر او هم مشکل پیدا کرده است. تفکر او تبدیل به یک تفکر کاملاً افیونی شده. در یک شرایطی که یک فرد مصرفکننده است، مصرف مواد در خط مقدم قرار دارد هیچ تعارف هم نداریم، انسان تا در این شرایط قرار نگیرد متوجه نمیشود. مثال هم این است، شما یک مصرفکننده تریاکی یا هروئینی را بیاور، او خمار باشد، وقت مصرف مواد او است، به او بگو، یک کشتی تفریحی اینجا است و از هر خوشی و تفریحی که بخواهی در آن است، این طرف هم یک طویله است، در این طویله نیم مثقال تریاک یا یک گله هروئین است، کدام را انتخاب میکنی؟ خمار باشد، بدون تفکر میگوید طویله، حتی یک لحظه هم فکر نمیکند کشتی! اصلاً فقط فکر طویله است، چون تفکر او این طوری شده است، چرا؟ چون فیزیولوژی او خراب است. بچه ها زیاد تعریف کرده بودند که پدرشان فوت کرده بود می خواستند بروند بهشتزهرا میگفت صبر کنید اول من درست بشوم، واقعاً هم تا درست نشود نمیتواند. چون کسی که تریاک او دیر شده و بیرونروی گرفته، دیگر کشی تفریحی را برای چه میخواهد؟! پس آنجا میبینیم تفکر هم خراب شده. بعد میرسیم سر روان، اصلاً روان مبهم است. از نظر علمای روانشناسی روان مبهم است! بعد چی روان را درست میکند؟ کنگره 60 معتقد است روان یعنی خلقوخو. خلقوخوی یکی، مردم آزار است، یکی مازوخیزم است خودش را آزار میدهد، یکی مجنون است، یکی در عالم هپروت است، یکی اسکیزوفرنی است، یکی دمدمی مزاج است یعنی دو قطبی است، یکی جنون دارد یعنی سایکوز دارد، یعنی خلقوخو، ما قدیم میگفتیم اگر جسم درست بشود، تفکر هم درست بشود روان هم درست میشود. بعد فهمیدیم روان دو تا پایه دارد. باید این دوپایه درست بشود، یک پایه روان فیزیولوژی است، چون اگر دندان درد بکند، روان شما به هم میریزد، اگر دینورفین، دوپامین، سروتونین شما کم باشد دچار اختلالات میشوید، الان میدانیم که بعضی بیماران در اثر کمبود سروتونین دچار افسردگی میشوند پس میگوییم: یک پایه روان در قسمت فیزیولوژی است در ناقلهای عصبی، نوروترانسمیترها است، در هورمونها است، در مدیاتورها است، غدد درونریز و برونریز، یک پایه روان آنجاست.
یک پایه دیگر روان: تفکرات شخص است یعنی یک شخص در جامعه بخواهد یک روان متعادل داشته باشد یعنی یک خلقوخو متعادل داشته باشد یک پایه اش تفکرات او است، آنجا ما برخورد میکنیم با جهانبینی، پس میبینیم در درمان اعتیاد ما سوای اینکه فیزیولوژی را داریم کار میکنیم، اگر بخواهیم خلقوخو را به حالت تعادل برسانیم، باید روی تفکرات شخص کار کنیم. تفکراتی که پوچ باشد، اندیشهای که خودخواه باشد، اندیشهای که میگوید، دیگی که برای من نجوشد برای سر سگ بجوشد! این یک ضربالمثل بسیار چرند و مزخرف است. چطور امکان دارد یک انسانی بگوید، دیگی که برای من نجوشد بهتر است برای سر سگ بجوشد! یعنی فقط باید منافع من در آن مطرح باشد اگر منافع من مطرح نباشد، همه از گرسنگی بمیرند! اصلاً آدمیزاد نباشد! خوب این تفکر خطرناکی است. آنجا جهانبینی مطرح میشود ما باید تفکر را شکل بدهیم. تفکر را شکل دادن، دوباره روش می خواهد، متد میخواهد. این متد را بعضی از علمای قدیم انجام میدادند. عطار هفت شهر عشق را گشت، عطار هفت وادی دارد که به ترتیب وادی اول را طی میکنی، بعد وادی دوم و الی آخر یا عبدالرحمن جامی هشت تا قدم دارد، هشت مرحله دارد که برای رسیدن به یک انسان متعادل، یک انسان متعالی از طلب شروع میشود، بعد تهذیب اخلاق است بعد شوق و اضطراب است، سکر و حیرت است، فناء فی الله، بقاء بالله است تا میرسد به توحید. معتادان گمنام هم یک چنین تقسیمبندی دارند، دوازده قدم دارند، معتادان دوازده قدمی، آنها هم روی جهانبینی، روی تفکرات، به آن میگویند مسائل روحانی آنها هم دوازده قدم را میآیند که مباحثی است باید روی آن صحبت شود که الان جای آن نیست، برای مثال اولین وادی معتادان گمنام این است که به این باور رسیدند که از سلامت عقل برخوردار نیستند و واگذار میکنند به نیروی دیگری که سلامت عقل را به آنها برگرداند.
خوب ما هم در کنگره برای این تفکرات، برای تغییر دیدگاه و زاویه دید شخص یا جهانبینی شخص باید یکچیزی را ارائه میکردیم، پله، پله، خلاصه چهارده پله در نظر گرفته شد که اولین پله آن این بود که گفت: با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست روبه زوال میرود؛ یعنی همه چیز با تفکر آغاز میشود، بدون تفکر هرچه داری از بین میرود. همان لآیات لقوم یتفکرون، نشانه ها مال متفکرین است. فکر مثل دوچرخه سوار است انسان تا زمانی که فکر میکند، جلو میرود، وقتی فکر نمیکند سقوط میکند. دوچرخه هم همین طور است تا زمانی که شما سوار دوچرخه هستی رکاب بزنی می روی جلو، اگر رکاب نزنی نمی ایستی، میخوری زمین، سقوط میکنی، جالب است، وقتی رکاب میزنی میروی جلو، وقتی رکاب نمیزنی نمیایستی میخوری زمین، سقوط میکنی، انسان هم همینطور است تا وقتی تفکر میکند جلو میرود وقتی تفکر را قطع کرد، سقوط میکند در هر مقطعی باشد در هرجایی باشد. تاجر باشد تا وقتی فکر میکند، برنامهریزی میکند موفق است، فکر نکرد سقوط میکند، پدر خانواده است همینطور، وزیر است همینطور، وکیل است همینطور، هرکس هست تا زمانی که تفکر میکند با تفکر ساختارهایش آغاز میشود بدون تفکر آنچه هست سقوط میکند.
خوب اولین وادی میآید به بچه های کنگره 60 این را یاد میدهد، شخص مصرف کننده، تفکرش تعطیل است، تنها تفکر او این است که موادی گیر بیاورد، مصرف کند در صدر، مواد قرار دارد. اینجا به او یاد میدهد که باید تفکر بکنی، وقتی انسان تفکر بکند راه حل را پیدا می کند. خداوند مشکلات را برای این سر راه ما قرار داد که ما تفکر کنیم؛ که تمرین کنیم با تفکر مشکلات را حل کنیم. مشکلات همیشه راهنمای ما است، چراغ راه ما است، ما هرچه در کنگره گرفتار مشکل شدیم با تفکر مشکل را حل کردیم یک قدم جلو رفتیم. بعد از تفکر میگوید مرحله بعدی چطوری تفکر کنم، بعد میگوید: هیچ کدام از ما جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشتهایم، هیچ موجودی، انسان که نه میگوید هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. همیشه یاد آن قصه حضرت موسی می افتم که حضرت موسی می رفت به کوه طور به مناجات خداوند، رد میشد دید که یک کرم دارد توی لجن حرکت میکند، در مناجات خود به خدا میگوید این کرم را چرا خلق کردی؟! خداوند به او میگوید چیزی در فکر تو بود، بگو، میگوید خداوندا این کرم را چرا خلق کردی؟! پاسخ میآید که قبل از تو این کرم از ما سؤال کرد خداوند موسی را چرا آفریدی؟! ببین دیدگاه را میبینید، میگوید قبل از تو که پیامبر اوالعزم هستی، پیامبر بزرگ هستی، این کرم سؤال کرد ما تو را برای چه خلق کردیم! ما اگر جای دیدگاه موجودات قرار بگیریم، حتی جای میکروبها، پشه، مگس، کرم، قرار بگیریم میبینیم برای خودش، از دیدگاه خودش یک فلسفه عظیمی دارد. یک گیاه هم همینطور یک فلسفه دیگری دارد پس هیچی جهت بیهودگی در هستی نیست. چون تمام موجودات هستی مشغول کار کردن هستند، باید در جهت چرخش هستی کار کنند؛ یعنی تو بیهوده نیامده ای، بعد میگوید هر کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، حتی اگر خودمان فکر کنیم هیچ ارزشی نداریم، همه ما ارزشمند هستیم، یعنی یکی بگوید که من دیگر آخر خط هستم، من دیگر هروئینی شدهام، از من که گذشت، همسر من که طلاق گرفت، من کارم را از دست دادم، من که دیگر آدمی نیستم، من دیگر هفتاد ساله هستم، من که دیگر پنجاه ساله هستم دیگر از من گذشت، میگوید نه هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، همه ما ارزشمند هستیم و میتوانیم از یک نقطه سیاه تا رنگین کمان حرکت بکنیم و این طیفی است که برای همه ما نهاده شده، مهم این است که ما عقب گرد کنیم، هیچ کس مجبور نیست تا ابد در جهنم باشد میتواند عقبگرد کند، همینقدر که روی خودش را از تاریکی بهطرف روشنایی بکند و عبور کند. ما در هر نقطهای باشیم منفی، اگر چرخش بکنیم، برگشت بکنیم مورد حمایت قرار میگیریم، این هست که در وادی دوم این را مطرح میکند و همینطور وادیها پله پله می آید میرسد به وادی چهاردهم که وادی محبت است. این هست مطالبی که امروز راجع به وادی بود.
الان بحث کرونا است، درسته خیلی آسیبها رساند ولی خیلی چیزها گفت، اولازهمه گفت ای انسان شما هیچ چیز بلد نیستید، این قدر غره نشوید، یک ویروس ناقابل آمده، تمام اساتید دانشگاههای بزرگ که تریلی هم اسم و عنوان آنها را نمیتواند بکشد و مقالات متعدد ISI دادند، حریف یک ویروس ریز نشدند. دوم اینکه ما داریم سیاره زمین را از بین میبریم و همه داریم روی خودخواهی خود جنگلها، رودخانهها، دریاها را از بین میبریم، در دهه گذشته ما 68% موجودات زنده را نابود کردیم؛ یعنی بیش از 60% موجودات زمین، ماهیها، پلنگها، ببرها، ملخها و ... همه را از بین بردیم، دیگر پلاستیک و فاضلاب همه جا را پر کرده است، ازن همه جا را پر کرده و این یک ترمزی هست که خداوند به ما داد که حواس خودتان را جمع کنید، اینقدر غره نشوید و اگر ما خودمان را درست نکنیم کرونا حالا حالا ادامه دارد خیالتان راحت راحت باشد. اگر ما درس گرفتیم از این مبحث که گرفتیم، اگر نگرفتیم که ادامه دارد و اینقدر پیچش دارد که خدا میداند ولی خوشبختانه بچه های کنگره با استفاده از DSAP تا الان در امن و امان بودند.
در ادامه تصاویری از تقدیر اعضای تیم کشتی کنگره 60 از جناب مهندس به مناسبت روز جهانی مربی تقدیم میگردد.