English Version
English

در لژیون سردار جایی برای فخر فروشی نیست

در لژیون سردار جایی برای فخر فروشی نیست

جلسه دوم از دوره اول لژیون سردار همسفران شهرری با استادی همسفر شبنم، نگهبانی همسفر آزاده و دبیری همسفر نسرین با دستور جلسه (در کنگره 60 چگونه قدردانی می‌کنم، تواضع یا تفاخر) در روز سه‌شنبه سیزدهم خردادماه 1399 ساعت 15 آغاز به کارکرد.

استاد جلسه همسفر شبنم:

به امورات مالی قوت بدهید شما باید به منزلت و جلال گذشته بازگردید نه برای تفاخر به هم نوع خویش؛ بلکه این خود نشانی است ازآنچه بی‌نشان است. سردار

وقتی به عملکرد خودم نگاه می‌کنم می‌بینم که من هیچ کاری را از آن ابتدای ورود به کنگره انجام نداده‌ام، یعنی آن مقداری که دریافت کردم، عشقی که دریافت کردم، محبت و کمک‌هایی که به من شده است هیچ‌کدام را نتوانستم آن‌طور که شایسته است جبران کنم. حضورم در لژیون سردار به خواست خود من صورت نگرفت سعادتی بود که خداوند به‌وسیله همسرم نصیب من کرد. چون همان روزی که گل‌ریزان همسفران قرار بود برگزار شود و من در حال آماده شدن بودم مسافرم این فرصت را در اختیار من گذاشت که بتوانم آن امانتی را به کنگره برسانم و بتوانم در لژیون سردار خدمت کنم. آن روز من درس بزرگی از مسافرم گرفتم او با ورود به کنگره و بیرون آمدن از تاریکی اعتیاد در مسیری قرار گرفت که توانست خیلی بیشتر از من روی خودش کار کند و به دانایی برسد که این مبلغ را در اختیار من قرار دهد تا من بتوانم در این جایگاه قرار بگیرم.

او درس بخشیدن را به من یاد داد، این حرف هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود که از ایشان سؤال کردم، چه دلیلی دارد که همچنین تصمیمی گرفتید؟ در پاسخ به سؤال من گفت: دوست دارم چراغ کنگره همیشه روشن بماند چون ما از آینده خبر نداریم. در حقیقت این‌یک پس‌انداز برای آینده است، ما خودمان یک پسرداریم شما برادر دارید و اعضای دیگری هم هستند که شاید در آینده نیاز باشد بیایند و از این امکانات استفاده کنند. من‌بعد از عضو شدن در لژیون سردار متوجه شدم که برادر خودم هم درگیر این ضد ارزش شده است که خدا را شکر کنگره وجود دارد که ایشان هم می‌توانند استفاده کنند. همان‌طور که افرادی سال‌ها قبل از ما بودند و چراغ کنگره را روشن نگه داشتند که ما آمدیم و استفاده کردیم انشالله ما هم یک سهم کوچک در روشن نگه‌داشتن این چراغ برای آیندگان داشته باشیم.

در مورد تفاخر و تواضع فکر می‌کنم تمامی عزیزانی که در تمامی شعب در شهرهای مختلف و اینجا هستند هیچ‌کدام از روی تفاخر یا فخرفروشی وارد این لژیون نشده باشند چون ورود به لژیون سردار خودش یک‌جور آموزش گرفتن و کاربردی کردن آن آموزش است یعنی همه از روی عشق و پیوند محبتی است که بین افراد وجود دارد و اینجا دارد خودش را به بهترین نحو ممکن نشان می‌دهد که این کار با تواضع انجام می‌شود تا شاید ذره‌ای از آن تلاش‌ها، زحمت‌ها و صبوری‌هایی که راهنماها برای رهجوها انجام دادند بتوان جبران کرد.

همیشه شاکر خداوند هستم که راه‌حل درمان اعتیاد توسط جناب آقای مهندس ابداع شد و افراد می‌توانند از آن استفاده کنند و به درمان و رهایی برسند. من‌بعد از رهایی خیلی تلاش می‌کردم تا یک خدمتی را بگیرم، یا نمی‌شد یا شرایطش برای من پیش نمی‌آمد، سنگ‌های بزرگی جلوی پایم می‌افتاد، خیلی اتفاقات هولناک‌تر از اعتیاد هم برای من در این دوران پیش آمد تا بدانم اعتیاد در مقابل آن‌ها زیاد بزرگ نبوده است. خدا را شکر در بهترین شرایط خدمت در لژیون سردار قسمتم شد. در آن شرایط سخت اگر کنگره، آموزش‌ها و جهان‌بینی نبود و نقطه تحمل من به آن مرحله لازم نرسیده بود کار من شاید به تیمارستان کشیده می‌شد.

خدا را شکر می‌کنم که آموزش‌های جهان‌بینی به داد من رسیدند چون آموخته بودم که ناامیدی، ترس و نیروهای منفی چه هستند و می‌خواهند بیایند سد راه من شوند و نگذارند من خدمت کنم. من با گرفتن خدمت توانستم کمی جبران خسارت کنم، خدا را شکر توانستم در این جایگاه خدمت کنم. من در کنگره متوجه شدم علاوه بر پس‌انداز مالی می‌توان پس‌انداز علمی هم داشت، همه این‌ها دست‌به‌دست هم می‌دهند تا بتوانم به ارتقا برسم و به جایگاه‌های دیگری هم برسم. امیدوارم که این توفیق خدمت در لژیون سردار برای من ادامه‌دار باشد و خداوند کمک کند در سال‌های آینده هم با مسافرم عضو لژیون سردار باشیم.

اسیستانت همسفر منصوره:

فکر می‌کنم قبل از کنگره واقعاً بلد نبودیم قدردانی کنیم ولی با آموزش‌ها متوجه شدیم اگر شکر گذار و قدردان چیزهایی که در زندگی به دست می‌آوریم نباشیم خیلی راحت از دستشان می‌دهیم. همیشه به دست آوردن خیلی راحت‌تر از حفظ کردن است. اگر بهای بیشتری بابت چیزی بدهیم بیشتر مراقبت می‌کنیم تا حفظش کنیم. آقای مهندس به ما یاد دادند، قدردانی؛ قلبی، زبانی و عملی است. شخصی که وارد لژیون سردار می‌شود از آن چیزی که داشته گذشته و آمده است اندکی از بهای آن چیزی که به دست آورده پرداخت کند و آن حس خوب را تجربه کند و انتقال دهد که در اصل نوعی قدردانی از خدماتی است که در کنگره گرفته و حالا در عمل اجرا می‌کند وگرنه همه‌ی ما خیلی خوب حرف می‌زنیم ولی اندکی از ما توان به اجرا درآوردن سخنان خودمان راداریم.

در ادامه دستور جلسه دو واژه تواضع و تفاخر آمده است که باهم در تضاد کامل هستند همان اضدادی که ما در آموزش‌های کنگره به‌عنوان نیروی مکمل می‌شناسیم. کسی که تواضع دارد، نمی‌تواند تفاخر داشته باشد تفاخر، زیرمجموعه‌ی منیّت است و کسی که در این وضعیت باشد می‌گوید، من به جایگاهی رسیده‌ام که از همه بالاتر هستم و به دیگران فخرفروشی می‌کند درنتیجه نه از کسی آموزش می‌گیرد و نه حتی آن چیزهایی که بقیه تجربه کرده‌اند را می‌تواند تجربه کند. قطعاً کسی که در جایگاه تفاخر قرار بگیرد، آموزش پذیر نیست شاید بتواند یک‌چیزهایی را سطحی تجربه کند، ولی چون آموزش نمی‌گیرد و قطعاً جایی به مشکل برمی‌خورد، از آن چیزی هم که هست پسرفت می‌کند.

من فکر می‌کنم این دستور جلسه این را می‌خواهد به من یاد بدهد، کسی می‌تواند قدردان باشد که در کنار قدردانی، تواضعِ خودش را هم حفظ کند؛ یعنی در مقابل آن حسی که دارد به دست می‌آورد و تجربه می‌کند متواضع باشد و در سیستم تسلیم تراز قبل به راه خودش ادامه بدهد و در ادامه قطعاً حس‌های ناب بیشتری تجربه خواهد کرد. خداراشکر در قسمت همسفران در لژیون سردار شاهد رشد هستیم و در آخر

اُفتادگی آموز اگر طالبِ فیضی     هرگز نخورَد آب، زمینی که بلند است

همسفر عفت:

خدا را شکر که وارد کنگره شدیم و آموزش‌ها را گرفتیم حتماً متوجه شده‌اید که صد درصد پایه‌های مالی در زندگی ما تغییر کرده است، یعنی ما در کنگره با آموزش‌ها علم و آگاهی پیدا کردیم و استفاده از پول و ثروت را یاد گرفتیم، برنامه‌ریزی کردن در زندگی را یاد گرفتیم و علم و دانش ما در رابطه با خیلی چیزها افزایش پیداکرده است. هر چیزی که دریافت می‌کنیم باید در مقابلش هم یک‌چیزی پرداخت کنیم، عضویت در لژیون سردار با این مبلغ کم، شش میلیون تومان واقعاً توفیقی بود که نصیب ما شده است و شاید فلسفه این مبلغ جوری بوده که افراد بیشتری بتوانند در آن شرکت کنند که ما بتوانیم این مبلغ را پرداخت کنیم و این پرداخت کردن باعث دریافت کردن بیشتر ما می‌شود.

راجع به اینکه ما بخواهیم وارد لژیون سردار بشویم برای تکبر، در کنگره در مقابل خدمت‌هایی که انجام می‌دهیم ما پولی دریافت نمی‌کنیم و تکبری هم در کار نیست یک‌زمانی طرف می‌رود و جایی عضو می‌شود که در مقابلش مقام و منصبی پیدا کند و دریافت بیشتری داشته باشد ولی در کنگره خدمات رایگان است و همه دلی کار می‌کنند و دریافت‌ها معنوی است درنتیجه ما برای تکبر عضو نمی‌شویم. درخت هرچه پربارتر باشد متواضع‌تر می‌شود البته این مبلغ که من خودم پرداخت کردم نمی‌گویم مبلغ بزرگی است که بخواهم در حد تواضع باشم ولی آن‌هایی که در جایگاه دنُر و جایگاه‌های بالاتری هستند در حد تواضع خیلی بیشتری هستند. امیدوارم که تک‌تک ما جایگاه دنُر را هم تجربه کنیم به امید خدا و عضویت در لژیون سردار همان پاسخ دادن به نعمت‌های الهی هست که ما از سمت کنگره دریافت می‌کنیم و باید شاکر خدا باشیم و این هم یک شکرگزاری محسوب می‌شود.

همسفر زهرا:

در عنوان دستور جلسه از ما سؤال می‌شود، در کنگره 60 چگونه قدردانی می‌کنیم؟ من به‌نوبه‌ی خودم می‌گویم هرچقدر هم که بخواهم نمی‌توانم قدردانی کنم خدا را شکرمی کنم که این راه باز شد و جناب مهندس توانستند برای درمان بیماری اعتیاد متد DST را ابداع کنند، خودشان به درمان برسند و در اختیار دیگران هم قرار بدهند. در کنگره هرکسی که بتواند کمک راهنما شود که چه‌بهتر ولی من که در حد یک رهجو هستم، می‌آیم آموزش‌ها رامی گیرم دانایی خود را بالا می‌برم و در زندگی خود به کار می‌گیرم. به اطرافیانم آگاهی می‌دهم تا بتوانیم دیگران را درک کنیم. الآن مثل قبل از کنگره اگر یک مصرف‌کننده ببینم نمی‌گویم فلانی عملی و معتاد است، اعتیاد دارد آدم نیست ولش کن برو دنبال زندگی خودت، زیرا آموزش گرفته‌ام مصرف‌کننده بیمار است.

ما با کمک‌های مالی که به کنگره می‌کنیم مثل عضو شدن در لژیون سردار، پرداخت هزینه بابت خرید زمین، هزینه بابت افطاری و ... هرکدام از این‌ها هرچند کوچک و ریز می‌تواند کمک به کنگره باشد. کنگره یک ‌دریای بی‌کران است که ما قطرهای درون آن هستیم و به قول قدیمی‌ها که می‌گویند: قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. شاید مبلغی که من پرداخت می‌کنم کم باشد و به چشم نیاید ولی وقتی کنار هم جمع می‌شود خیلی می‌شود. خیلی خوشحالم که امسال عضو لژیون سردار شدم. در مورد تواضع من احساس می‌کنم که اعضای لژیون سردار به تواضع رسیده‌اند که عضو لژیون سردار شده‌اند. خیلی از اطرافیان را می‌بینم که گذشتن از پول برایشان بسیار سخت است ولی ما توانستیم از مال خودمان در حد توان خودمان بگذریم همین گذشتن یعنی داشتن تواضع و هیچ تفاخری در آن نمی‌تواند وجود داشته باشد.

همسفر فاطیما:

برای شرکت در لژیون سردار که به‌نوعی قدردانی محسوب می‌شود به نظر من اول باید اذن این کار، به ما داده شود تا بتوانیم این کار را انجام دهیم. من سال‌های زیادی در کنگره بودم ولی درواقع اصلاً توان و دلِ این کار را در خودم نمی‌دیدم و احساس می‌کردم به من اجازه این کار را نداده‌اند تا زمانی که حس‌هایم تغییر نکرد هیچ حرکتی انجام ندادم، چون حس‌های من یخ‌زده بود دلِ این کار را پیدا نمی‌کردم و همچنین نگرانی و ترس از دست دادن مال هم مزید بر علت بود، ولی زمانی که عضو لژیون سردار شدم و از ترس‌هایم عبور کردم، احساس کردم وظیفه‌ای که بر دوشم بوده را انجام دادم. با قبولی در آزمون کمک راهنمایی تازه‌واردین به این نتیجه رسیدم که با خدمت فیزیکی فقط پنجاه‌درصد قدردانی از کنگره را انجام داده‌ام و پنجاه‌درصد بقیه را باید با بخشش مالی انجام دهم.

نکته مهم این است که؛ باید شکرگزار و قدردانِ این مکانی که آقای مهندس در اختیار ما گذاشتند و همچنین کسانی که به ما خدمت کرده‌اند تا ما و مسافرمان مشکلاتمان حل شود باشیم. در کنگره قالبِ انسان‌ها تغییر می‌کند و اینجا کارگاه انسان‌سازی است زیرا بیماری اعتیاد فقط بیماری جسمی نیست بلکه حس، عقل، نفس و روح را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، درصورتی‌که یک بیمار جسمی مثل کرونا، در حالت نرمال، با مراقبت‌ها در مدت‌زمان معیّن، درمان می‌شود، ولی اعتیاد مشکلِ بزرگی است که نیاز به یک تیم بزرگی از خدمتگزاران دارد تا فرد مصرف‌کننده بتواند بیماری اعتیاد خود را درمان کند و قالبش تغییر کند تا حتی خودش هم بتواند به انسان‌های دیگر خدمت کند.

من از زمانی که عضو لژیون سردار شدم همیشه خدا را شاکر هستم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من داد. همیشه حسرت این جایگاه را می‌خوردم، چون به این نکته نرسیده بودم که اول باید روی صفات ضد ارزشی خودم کارکنم تا جایگاه خدمتی به دست آورم. خدا را شکر می‌کنم که با عضویت در لژیون سردار و توکل، رزق و روزی خداوند در زندگی من بالا رفت. به این نتیجه رسیدم که خداوند همیشه و همه‌جا حواسش به بنده‌هایش است. هرگاه به خداوند ایمان کامل داشته باشیم همیشه ازنظر مالی ایمن هستیم. نکته دیگری که من تجربه کردم این بود که من مبلغی را پس‌انداز کرده بودم ولی شرایطش فراهم نمی‌شد که حتی از آن پول برای خودم هزینه کنم با عضویت در لژیون سردار اجازه یافتم که آن مبلغ را برای خودم خرج کنم و درس بزرگی که به من داده شد این بود که؛ باید یاد بگیرم اول بخشش‌کنم تا کائنات هم به من بخشش کند. درنهایت امیدوارم کسانی که خواسته قوی دارند که این جایگاه را تجربه کنند، باتجربه‌های دوستان، به اوج یک حسِ خوب در این جایگاهِ باارزش برسند.

همسفر نسرین:

عضویت در لژیون سردار بهترین تجربه زندگیِ من بود سالی که خانم عفت، اولین نفری بودند که عضو لژیون سردار شدند من عکسِ ایشان را در سایت دیدم کلی گریه کردم و دوست داشتم من هم عضو لژیون سردار شوم ولی آن زمان دانایی و آگاهی نداشتم که چرا نمی‌توانم این جایگاه را داشته باشم. بعدازآن مدتِ کوتاهی در این فکر بودم که من هم عضو شوم ولی گذرا بود چون آن تفکرِ عمیق نسبت به قدردانی از کنگره که منِ نسرین راجع به لژیون سردار باید داشته باشم نداشتم و فکر می‌کردم همین خدمت‌های کوچکم، قدردانی است و برای من کافی است. به‌مرورزمان گذشت و ازآنجایی‌که خیلی آدم ولخرجی هستم نمی‌توانستم پس‌انداز کنم. امسال موقعیت داشتم ولی هنوز حال و هوایی که بتوانم عضو لژیون سردار شوم را در خودم نمی‌دیدم. فکر می‌کردم، کسانی می‌توانند در لژیون سردار باشند که بتوانند ادامه بدهند و اگر قرار است یک سال باشم و بعد نتوانم باشم، زشت است و من خجالت می‌کشم و نمی‌توانم دیگر در شعبه باشم. ولی با صحبت‌های خانم لیلا، خانم آزاده و خانم عفت متوجه اشتباهم شدم و خوشبختانه استارت زده شد.

انسان وقتی از دور می‌نشیند و یک منظره را می‌بیند شاید لذّت بخش باشد، ولی وقتی می‌آید داخلِ آن شرایط شاید نتواند آن فضا را تحمل کند و یا بلعکس کلی هم لذت ببرد. وقتی وارد سردار شدم آن بار آموزشی که داشت باعث شد خیلی آموزش بگیرم بااینکه چهار یا پنج جلسه است که در لژیون سردار شرکت می‌کنم ولی آموزش‌هایی که در لژیون سردار در همین مدت گرفتم متفاوت است. پس‌انداز را به شکل دیگری یاد گرفتم و حدوداً چهار ماه است که هزینه‌هایم را مدیریت می‌کنم که بتوانم سال آینده هم در لژیون سردار شرکت کنم یعنی آن فرق نگاه در من نسرین ایجادشده و خدا را شکر می‌کنم.

لژیون سردار حُسنی که دارد این است که نمی‌شود فخرفروشی کرد چون این کار را برای خودم انجام دادم و زمانی می‌توانم شکرگزار خداوند باشم که شکرگزار مخلوقش باشم. من اگر بتوانم قدردان زحمت‌های آقای مهندس باشم و قدردانِ کمک راهنماها و کسانی که خدمت می‌کنند باشم شرکت در لژیون سردار یک‌راهش هست. مابعد از ورود به کنگره سفرمان با مسافر اولم که همسرم بود شروع شد و بعدازآن دو مسافرِ دیگر آوردم و خدا را شکر رها شدند و حالشان خوب است ولی مسافر اولم متأسفانه برگشت خورد، ولی با عضویت در لژیون سردار روزی که اولین قسمت پول عضویت را برای لژیون سردار کشیدم مسافرم به شعبه آمد و دوباره سفرش را شروع کرد خوشحال هستم که دوباره به کنگره وصل شده است.

این نشان می‌دهد، اگر منِ نسرین آن تواضع لازم را در این لژیون داشته باشم و فخر نفروشم خداوند جای دیگری نگاهی به من می‌کند که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند آن نگاه را به من داشته باشد. امیدوارم امسال سالی باشد که همسفران بیشتری عضو لژیون سردار شوند، چون توانش راداریم ولی گاهی دل آن بخشش را نداریم. امیدوارم سال آینده دنُر همسفر داشته باشیم و من هم بتوانم یکی از اعضای دنُر باشم.

همسفر آزاده:

برای رهایی مسافر من و آرامش منِ تنها چند نفر انسان در کنگره هستند که دارند خدمت می‌کنند دبیر، نگهبان، کمک راهنما و استاد و ... با یک‌کلام حرف یک تلنگری به مسافرم یا به خود من می‌زنند. وقتی در یک جایگاهی قرار می‌گیری تازه متوجه می‌شوی چقدر انسان‌ها باید زحمت بکشند تا من به این جایگاه برسم و من فکر می‌کنم اگر کل زندگی‌ام را برای کنگره بگذارم بازهم قدردانی نمی‌شود. قدردانی در اصل از خودم است و قدردانی از کنگره معنی ندارد. فقط به خاطر اینکه خداوند یک همچنین لطفی را در حق من کرده دارم یک کار کوچک انجام می‌دهم که بگویم خدایا حواسم هست و لطف تو را دیدم و دارم جبران می‌کنم.

چیزی برای فخرفروشی وجود ندارد و اینجا همه مثل هم هستیم کسی نیست که برتری نسبت به دیگری داشته باشد و بگوید من توانستم عضو لژیون سردار شوم و به کسی که نشده فخرفروشی کند. درحالی‌که من باید به خودم ثابت کنم قدردان هستم و حواسم به نعمت‌هایی که خداوند برای من قرار داده هست. درباره‌ی تفاخر روز اول که عضو شدم اصرار داشتم که نامی از من گفته نشود تا ریا نباشد ولی خانم منصوره به من گفتند دیدگاه انسان‌ها در کنگره با بیرون کنگره متفاوت است نگران نباش این ریا نیست آموزش است و حتّی روزی که قرار بود آقای داداشی به من لوح بدهند تنش و نگرانی داشتم و به‌شدت پاهایم می‌لرزید و احساس می‌کردم ریا کرده‌ام، نیّتم خراب‌شده و دیگر کار من آن اثری که باید داشته باشد را ندارد.

ولی واقعاً این جریان‌ها قرار بود به من درس بدهد که کنگره و اعضای آن افکار و دیدگاهشان با مردم بیرون از کنگره خیلی فرق دارد در بیرون از کنگره اگر به کسی خوبی کنی به چشم یک انسان خودشیرین به نظر می‌رسید، ولی در اینجا این‌طور نیست. اگر قدردانی می‌شود فقط برای این است که بقیه اعضا تشویق شوند برای عضویت در لژیون سردار برای اینکه نتیجه را ببینند و بتوانند تصمیم درست را بگیرند. امیدوارم و یکی از آرزوهایم این است که اولین همسفر شهرری باشم که برای دنُر شرکت می‌کنم برای خداوند سخت نیست. انشاالله همه ما بتوانیم عضو دنور شویم بدون ریا و تفاخر خدمت کنیم و قدردانِ صندلی که روی آن نشسته‌ایم باشیم.

 

تایپ: همسفر فاطیما و همسفر نسرین
نمایندگی: همسفران شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .