پنجمین جلسه از سیزدهمین کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰؛ نمایندگی حسنانی با استادی همسفر فاطمه و نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر پریسا با دستور جلسه (وادی دهم و تأثیر آن روی من) در روز سهشنبه 6 خردادماه سال 1399 ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می کنم ازینکه جلسات باز شدند و باز هم یکدیگر را می بینیم و کنار هم هستیم. ابتدای وادی با یک شعر از مولانا شروعشده است:
صد هزاران فضل دارد از علوم جان خود را می نداند این ظلوم
داند او خاصیت هر جوهری در بیان جوهر خود چون خری
انسان خاصیتش این است که سعی و تلاش میکند از هر علمی سر دربیاورد، ولی اکثریت انسانها تلاش نمیکنند تا خودشان را بشناسند، بزرگان ما همیشه گفتهاند که از خودشناسی است که ما به خداشناسی می رسیم. آقای مهندس این ۱۴ وادی را برای ما آوردند تا خودمان را بشناسیم، انسان تا خودش را نشناسد قادر نیست از تاریکیها و ظلمتی که در آن بسر میبرد خارج شود. در کنگره هرکسی میآید با اعتیاد درگیر است و اعتیاد هم بالاترین نوع تاریکیست برای انسان. خارج شدن از تاریکی سخت است. در وادی دهم که میگوید صفت گذشته در انسان صادق نیست چون انسان جاری است، آقای مهندس با یک پیام وادی را شروع میکنند و میگویند این قانون چقدر زیباست، هم به ما هشدار میدهد و هم امید. از ین جهت هشدار میدهد که اگر منالان آدم خوبی هستم و در جهت ارزشها حرکت میکنم، هرلحظه ممکن است سقوط کنم.

اگر در صراط مستقیم هستم باید برای حفظ جایگاهم تلاش کنم. خیلی چیزها در هستی سکون دارد، مثل حیوانات، یا مثل زغال سیاه که نمیتواند سفید شود، ولی انسان میتواند سقوط کند یا صعود؛ و امید میدهد اگر من در ضد ارزشها غوطه ورم یا گناهی کردهام، میتوانم برگردم. این وادی در مورد بخشنده بودن خداوند نیز صحبت میکند، زیرا خداوند به انسان اختیار داده است، انسان بر سر دوراهی قرار دادهشده است ولی عواقبش را خودش باید تحمل کند. اما خداوند با بخشندگیاش به ما میگوید پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. با این وادی برای ما مقدمهچینی میکند و میگوید تو میتوانی صفاتت را تغییر دهی و وارد ارزشها شوی. پس چون انسان جاری است باید جایگاهش را حفظ کند، اگر دوچرخهسوار رکاب نزند سقوط میکند. انسان هم مثل دوچرخهسوار است. من نمیتوانم بگویم چون بلدم نیاز به آموزش ندارم. کسی هم که بلد است باید بروز آموزش بگیرد والا ممکن است یکجایی دچار منیت شده و سقوط کند. خداوند هستی را طوری آفریده است که ستونهایش روی اضداد بناشده و غم و اندوه هم هست. انسان از طریق همین شکستهاست که به تکامل میرسد. جهان هستی شامل سه بعد است، فضا و مکان و زمان.

قدما معتقد بودند جهان هستی از چهارعنصر باد، خاک، آبوآتش خلقشده ولی آقای مهندس توضیح میدهند که چه جهان هستی و چه جهانهای دیگر از سه مؤلفه دیگر هم تشکیلشدهاند که نور و صوت و حس است. در مورد نور، نور مثل خداوند است و به هستی فرمان میدهد، صوت مثل اداره مخابرات است و این دو هم میتواند منفی باشد هم مثبت. حس هم مانند خداوند هم در هستی و هم نیستی (جهانهای دیگر) جریان دارد، ولی قابلرؤیت نیست و با همنام خودش قابل حس است. پیامهای صوت و نور بهوسیله حس انتقال پیدا میکند. به جهت اینکه صفت گذشته من تغییر کند شخص باید حس خود را تزکیه و پالایش کند. حسهای هر انسانی هم فرستنده است هم گیرنده، اگر حس من تزکیه و پالایش شود، آنگاه گیرندگی حس من تغییر میکند. اگر جهت حس من بهطرف ارزشها تغییر کند، حتماً ارزشها را جذب میکنم، و اگر جهت حس من در ضد ارزشها باشد، حتماً ضد ارزشها را جذب و منتشر میکنم. در ضمن تزکیه و پالایش بدون آموزش و تجربه سالم امکانپذیر نیست. اگر تفکر من سالم شود با تزکیه و پالایش و تجربه مفید و آموزش، من میتوانم ایمان سالم داشته باشم و در پی آن عمل سالم، حس سالم و عشق سالم. نشانه داشتن عشق سالم این است که من در صلح و آرامش هستم و همهچیز را در هستی دوست دارم. حتی برای دشمنانم احترام قائل باشم و بدانم او هم معلم من است و من از او آموزش میگیرم. تجربه خودم از وادی دهم: چند وقت پیش کسی از من سؤال کرد که تو همیشه آنقدر آرام بودهای؟ من شاید در گذشتههای دور، آدم آرامی بودم ولی این آرامش من در ناآگاهی بود، نه اینکه بابت آموزش گرفتن باشد. ولی زمانی که مسافرم وارد اعتیاد شد آن آرامش و صلح از بین رفت و دیگر آرام نبودم، حتی چهره من پر از استرس و نگرانی بود، اما زمانی که وارد کنگره شدم با آموزشهایی که گرفتم به مرور زمان یکبار دیگر آن آرامش و صلحی که درگذشته با ناآگاهی داشتم، با هوشیاری و آگاهی برایم آمد. قبل از عید مسئلهای برایم پیش آمد که به خاطر بچهام سه شب نخوابیدم ولی آن آرامش درونی را داشتم، نخوابیدم تا هوشیار باشم و حواسم به او باشد، نه برای اینکه ناآرام بودم. شاید اگر درگذشته این اتفاق برایم میافتاد، تا یک سال نمیتوانستم با آرامش حتی حرف بزنم، ولی ما توانستیم این مرحله را پشت سر بگذاریم، زیرا آن تغییر صفت گذشته برای من اتفاق افتاد و الان تا اندازه ای در تعادل هستم.

.jpg)
عکس وتایپ : همسفر سارا
تنظیم و ارسال : همسفر سمیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
1842