جلسه نهم از لژیونهای مجازی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی شمس، لژیون ششم با دستور جلسه «در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره ، من چه کرده ام ؟» در روز شنبه 27 اردیبهشتماه 1399 در فضای مجازی و با مشارکت همسفران، ساعت 18 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟ این دستور جلسه از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. با ورود به کنگره یک صندلی بهصورت رایگان در اختیار من گذاشته شده و در جایگاه همسفر قرار گرفتهام. اجازه شرکت در جلسات و انتخاب راهنما و لژیون به من داده شده است، در ادامه آموزشهایی در مورد شناخت بیماری اعتیاد و چگونگی درمان و اینکه نقش من بهعنوان همسفر یا مسافر چیست و موارد بسیار زیاد دیگری که بعد از ۵ سال حضورم در کنگره هنوز هم ادامه دارد و جایگاههای دیگری که بار آموزشی بسیاری برای من به همراه داشته است، تماماً دریافتهایی بود از طرف کنگره که در اختیار منِ همسفر گذاشته شد و علاوه بر همه اینها بیماری همسرم که هیچ درمانی نداشت هم درمان شد.
اما من چه کردم؟ چطور میتوانم پاسخگوی تمامی این دریافتها باشم؟ بهعنوان عضوی از این خانواده، حفظ حرمت کنگره ۶۰، اجرای فرامین و قوانین، دوری از حاشیهها و فرمانبرداری کمترین کاری است که توان انجام آن را دارم. حرکت صحیح و یک سفر خوب در درمان بیماری اعتیاد و رسیدن به رهایی با حال خوش، نشان از علم صحیح درمان اعتیاد است و این وظیفه و علمی است که باید به افراد خواستار رهایی انتقال داده شود. ضمن اینکه آموختم در هستی هر دریافتی هزینهای در بردارد و هزینه درمان باید پرداخت شود تا سیستم کنگره ۶۰ بتواند با توان بیشتری به درمان افراد دیگر بپردازد.
مشارکتها:
سلام دوستان، سمیه هستم یک همسفر:
برداشت من از سیدی دانایی، دانایی مؤثر و سواد این است که هر چیزی که ما بهموقع از آن درس نگیریم، روزگار با رفتار بدی آن را به ما درس میدهد. من زمانی به دانایی میرسم که دیوار منیت را شکسته باشم و فرمانبردار باشم و حرفهای راهنما اعم از نوشتن یا گوشدادن سیدی را انجام دهم. باید بتوانم برای اشتباهاتم عذرخواهی کنم. نکته بعد خدمتکردن است که راه را برای خودم هموارتر میکند. برای رسیدن به این موارد، نیاز به آموزش دارم. ترس، منیت و ناامیدی جز نیروهای بازدارنده هستند که مانع آموزش و خدمت میشوند. در آخر باید به هشدارهای خداوند و اساتید توجه کنیم.
سلام دوستان، فهیمه هستم یک همسفر:
کمکهای کنگره به من:
۱- کنگره عقلم را به من برگرداند که در اثر مواد مخدر زائل شده بود.
۲- کنگره فیزیکم را به من برگرداند.
۳- کنگره روحم را به من برگرداند و آن را ارتقاء داد و با خدا آشنا کرد.
۴- کنگره شخصیت اجتماعیام را برگرداند.
۵- کنگره زیباییم را برگرداند.
۶- کنگره کابوسهای شبانهام را از من گرفت.
۷- کنگره باعث شد بتوانیم بدهیهای مختلفمان را جبران کنیم.
۸- کنگره ترس، حقارت، نفرت و کینه را از من گرفت و حالا احترام داریم.
کنگره به بعضیها بیشتر و به بعضیها کمتر برمیگرداند و این بسته به برداشت خود فرد است. حالا پرداخت ما چه بوده؟
فکر کردن تنها راهحل نیست باید حرکت کرد تا رسید. باید تلاش کرد برای رسیدن به هدف چون قدر مسلم تا پایان راه همیشه خطر در کمین است. در کنگره اگر درست حرکت کنیم و در راه صراط مستقیم باشیم، قطعاً درمان میشویم و به رهایی میرسیم.
سلام دوستان، سمیه هستم یک همسفر:
در مورد سیدی دانایی، دانایی مؤثر، سواد باید بگویم که ما باید شکرگزار زندگی جمعی در این دنیا باشیم. باید از اتفاقاتی که برایمان میافتد، درس بگیریم و بدانیم مشکلات اگرچه با دشواری و درد و رنج همراه هستند، ولی هرکس بتواند آن را درک کند و دچار ترس و ناامیدی نشود، میتواند بهراحتی از قضیه عبور کند. کسی میتواند به دانایی مؤثر برسد که بتواند ترس و ناامیدی و منیت خودش را کنار بگذارد و این کنارگذاشتن هم نیاز به ازخودگذشتگی دارد.
بالا بردن دانایی علاوه بر تفکر، به تجربه و آموزش هم نیاز دارد و در این مرحله میزان سواد و تحصیلات مد نظر نیست. مهم این است که در شرایط سخت و بحرانی، چقدر میتوانیم از دانستههایمان برای حل و عبور از مشکل استفاده کنیم. خدمتکردن و کمککردن به انسانها مثل دادوستد است. ما هر قدمی که برای دیگران برداریم روزی یک نفر جایی به کمک ما میآید. همین ازخودگذشتگیها باعث رشد و تکامل و بالا رفتن قدرت تشخیص میشود.
سلام دوستان، کتی هستم یک همسفر:
برداشت من از دستور جلسه تحکیم بنیاد علمی و مالی کنگره 60 این است که ما در هر جایگاهی در زندگی، یک سری وظایف و مسئولیتهایی داریم که برای حفظ آن جایگاه باید انجام دهیم. نیازی نیست انجام آنها را همهجا اعلام کنیم که این مسلماً باعث تخریب در ما میشود. مثلاً وقتی در کنگره عملی انجام میدهیم، این جزء وظایف ما در قبال این سیستم است و لطفی نیست که آن را ابراز کنیم.
مورد دیگر اینکه وقتی یک رهجو روش کنگره را درست اجرا نمیکند، این تصور نادرست در دیگران پیش میآید که روش ناکارآمد است. منِ همسفر نیز وقتی تغییر و رشد نمیکنم، در دید همسفرانِ تازهوارد، فردی مغموم جلوه میکنم که هنوز گرهها بر دستوپایش پیچیدهاند. وقتی هنوز خودم خوب حرکت نمیکنم چطور همراه و همسفر مسافرم در این حرکت بزرگ باشم؟ من با این رفتار تابلو خوبی برای کنگره و راهنمای خویش نیستم. بهتر است دوربین را سمت خود بگردانم و بر خودم تمرکز کنم؛ هرچند که آرزوی تغییر مسافرم را دارم، ولی مسلماً بر تغییر خویش تواناترم. باید بتوانم تابلو زیبا و جذابی باشم که نوری را در دل همسفران جدید که از دور این مجموعه را مینگرند، ایجاد کنم.
برداشت اینجانب از سیدی دانایی، دانایی مؤثر سواد، این است که وقتی ما یک محدوده جغرافیایی خاصی برای خود در نظر میگیریم و خود را در آن حبس میکنیم، هرچند بهترین کتابها را بخوانیم و خیلی هم تفکر کنیم، تا وقتی وارد عمل نشدهایم، حفظ یک سری مطالب بیش نیست. ما با واقعیت روبرو نشدهایم و هیچیک از دانستههایمان به فعل تبدیل نشده که اشکالش پیدا شود و این فقط منیت ما را افزون میکند. من قبلاً فکر میکردم انجام خیلی از کارها در کنگره نسبت به هدف والای درمان بیاهمیت است. یک بار خانم زهره راهنمای گرامی گفتند: «اگر ما چند سال است به کنگره میآییم و تغییری در ما ایجاد نشده شاید باید روش را عوض کنیم.» آن روز گفتم این حرف متعلق به من است. من باید روشم را تغییر دهم. خود را به جریان سیال کنگره سپردم و طعم جدیدی از همسفر بودن را چشیدم و متوجه شدم کارهای کوچک، کارهای بزرگ را میسازند.
مورد دیگر این است که گرههای زندگی هیچ دشمنی با ما ندارند، فقط زنگ خطری هستند که نواخته میشوند برای تغییر مسیر. به ما میگویند راه دیگری هم هست. چشم بگردان! مشکلات یعنی ما هستیم. حرکت میکنیم و یک قدم از دیروزمان به مقصد نزدیکتریم. مورد دیگر اینکه گاهی نقطهضعف ما خود را در نقطه قوتمان استتار میکند. ما میاندیشیم اهل تفکریم و از آموزش و تجربه بازمیمانیم. میاندیشیم اهل عملیم و از آموزش و تفکر باز میمانیم و به طور تکبعدی یک ضلع را رشد میدهیم و یک ناهنجاری عظیمی در اضلاع دیگر پدید میآوریم. بهتر است همواره تعادل را پیشه کنیم و حواسمان به ترس، ناامیدی و منیت باشد تا به قدرت تشخیص برسیم.
تهیه گزارش: همسفر کتی، لژیون ششم
ارسال مطلب: همسفر نفیسه، لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1288