دوازدهمین جلسه از دور پنجاه و سوم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی ابن سینا (رباط کریم) با نگهبانی مسافر سهراب و استادی مسافر یوسف و دبیری مسافر کریم با دستورجلسه (وادی ششم و تأثیر آن روی من و جشن اولین سال رهایی مسافر حسین) در روز پنجشنبه بیست و چهارم بهمنماه سال 1398 ساعت 17:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان یوسف هستم مسافر؛ خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار میگیرم و از نگهبان محترم تشکر میکنم. راجع به دستور جلسه که وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ، کاملاً اجرا نماییم) است ما تا الآن پنج وادی را پشت سر گذاشتهایم، یاد گرفتهایم که چگونه تفکر کنیم، جهت بیهودگی به این دنیا نیامدهایم، باید مسئولیت کارهایمان را بپذیریم، مسئولیت کارهای مادی خود را به خدا نسپاریم و تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند؛ اما این وادی به ما میگوید که حکم عقل را کاملاً اجرایی کنیم چون در کنگره فهمیدهایم که عقل فر ایزدی دارد و اشتباه نمیکند مگر اطلاعات غلط به آن بدهند. در این وادی از دو راهنما برای انسان نام میبرد یکی پیامبران و دیگری عقل، خداوند به انسان عقل و اختیار داده است که بتواند راه خودش را پیدا کندو تمام این وادیها برای چگونه زیستن است و جهانبینی کنگره شصت هم بر روی این نکته اشاره دارد.
من اگر بخواهم بهفرمان عقل برسم باید در صراط مستقیم باشم و باید برای این کار تزکیه و پالایش را در قسمت صور آشکار و صور پنهان انجام دهم و این کار مستلزم رسیدن به دانایی است. یک مطلب مهم اینکه من برای رسیدن بهفرمان عقل باید از کارهای کوچک شروع کنم تا به کارهای بزرگ برسم، مثلاً از سرکار رفتن و مسواک زدن و کارهای شخصی را انجام دادن شروع کنیم و با آموزشهای بیشتر به مراحل بزرگتر برسیم.
قسمت دوم دستور جلسه مربوط به اولین سال رهایی مسافر حسین است، حسین آقا زمانی که وارد کنگره شدند با برادرشان باهم آمدند و به لژیون من را انتخاب کردند که طبق قوانین کنگره شصت حسین آقا در لژیون من ماند و برادرشان به یک لژیون دیگر رفتند در ابتدای امر خیلی عجول بودند ولی رفتهرفته مطالب را میگرفتند و بسیار حرفگوشکن هستند ایشان و من خیلی از حسن راضی هستم و همه شما هم شاهد حال خوب ایشان هستید، شخصی است که بسیار خدمت گذار و مهربان است، کارهایش عاقلانه است. هم در شعبه و هم در پارک طالقانی جزء خدمتگزاران شعبه هست. من این روز را به حسین آقا به همسفر محترمشان و به همه شما عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشند.
اعلام سفر مسافر حسین:
آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره مدت 10 ماه و 27 روز به روش DST با داروی OT سفر کردم در حال حاضر 1 سال و 1 ماه 24 روز است که آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر حسین:
آرزو دارم که به خواست خداوند و اجازه مهندس یک لژیون یا شعبهای در شهر تفرش افتتاح گردد.
خلاصه سخنان مسافر حسین:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار میگیرم. از همه خدمتگزاران شعبه تشکر میکنم که از هریک از این عزیزان انرژی گرفتم. از کمک راهنمای خودم آقا یوسف تشکر میکنم و همچنین از کمک راهنمای سیگارم آقا یوسف تشکر میکنم، از آقا داوود که راه کنگره را به من نشان دادند تشکر میکنم، همیشه از آقا داوود سؤال میکردم که کجا میروی که اینقدر حالت خوب است، بالاخره یک روز آدرس کنگره را به من دادند و به کنگره آمدم.
در آن روزها تولد آقا قباد بود و از خدا خواستم که یک روز من هم به این جایگاه برسم. در هفت ماه سفر بودم که سفر سیگارم را شروع کردم و باراهنماییهای آقا حشمت توانستم به رهایی برسم. از همسفرم و کمک راهنمای همسفرم بسیار سپاسگزارم و امروز یک پیامی برای کسانی که همسفر ندارند دارم همسفر واقعاً بال پرواز است و کسانی که همسفر دارند سفری بهمراتب راحتتری دارند. از تمامی عزیزان، از تازه واردین که با ورودشان به من پیام میدهند که بیرون هیچ خبری نیست تشکر میکنم. و در پایان نیز از مهندس دژاکام و خانواده محترمشان خیلی تشکر میکنم.
خلاصه سخنان کمک راهنمای همسفر:
قبل از هر چیز روز زن و روز مادر را به همه عزیزان تبریک عرض مینمایم. تبریک ویژه به اولین سال رهایی حسین آقا، و رسیدن به این جایگاه واقعاً لذتبخش است به کمک راهنمای محترمشان آقا یوسف بسیار تبریک میگویم. تبریک ویژه به فاطمه خانم که هنگام ورود تخریب زیادی داشتند در کل همسفران تخریب زیادی دارند چون مدام سعی میکنند تا اطرافیانشان متوجه اعتیاد همسرشان نشوند.
ایشان خواسته و هدف داشتند و من همیشه به خاطر خواسته قویشان ایشان را میستودم. زمانی که خانم فاطمه تصمیم گرفتند فرمانبردار باشند روز به روز حالشان بهتر شد و زمانی هم که چهل عدد سی دی را نوشتند حالشان بهتر از قبل شد و هفته آینده گل رهاییشان را دریافت خواهند کرد من این روز را به ایشان و مسافرشان حسین آقا تبریک میگویم و امیدوارم تا تولد بعدی هر دو عزیز شال کمک راهنمایی را دریافت کنند.
خلاصه سخنان همسفر:
ابتدا از خداوند سپاسگزارم که راه کنگره را به ما نشان داد و از جناب مهندس تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم نمودند تا ما دوباره به زندگی برگردیم. در آن روزها چندین بار میخواستم که درخواست طلاق بدهم، ولی صبر کردم و خداوند هم پاداش صبرم را داد. از راهنمای مسافرم آقا یوسف و کمک راهنمای سیگارش آقا حشمت سپاسگزارم که انسان به آن سختی را به راه آوردند. در آخر هم از همه عزیزان که در جشن ما شرکت کردند بسیار ممنونم.
تهیه و تنظیم: مسافران علی اصغر، بهروز و مجتبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1369