اولین جلسه از دوره پنجم کارگاه های خصوصی کنگره 60 نمایندگی لواسان به استادی مسافر فرهاد و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه ی هفته همسفر مورخ8آذر1404 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.
درضمن نمرات برتر آزمون داخلی جهانبینی نمایندگی لواسان به شرح تصاویر است.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرهاد هستم یک مسافر . سپاسگزارم از نگهبان جلسه که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. همسفر کسی است که ما را یاری میکند. ما می توانیم همسفرمان را در جریان مسیر قرار بدهیم تا بتواند ما را در این جریان زندگیهمراه حمایت کند. خودِ من اینطور هستم؛ پسرم برایم مشوق شد. چون پسرم ورزشکار است ، دوستانش هم همینطورو من را نیز حمایت کردند. اصلاً فکرش را نمیکردم تا اینکه یک روز دو نفر از دوستانش آمدند و با من صحبت کردند. گفتند: یک جایی هست به نام کنگره 60 و در آنجا مصرف کنندگان مواد مخدر می آیند و درمان می شوند. و من هیچ چیزی از کنگره نمی دانستم..»
گفتم: «آقا، کنگره خوب نیست، نگه میدارند، بیستوسه روز نگه میدارند، اذیت میکنند.»
گفتند: «خیر، این حرفها نیست. شما باید بیایی، کنگره دارو دارد، با دارو میگذارند کنار.»
بهعنوان تیپ همراهی کردن و مشوق، خیلی خوب کنارمان بودند و بعد که وارد کنگره شدم و مثلث درمان را کار کردم (جسم،روان،جهانبینی) و بعد ده ماه به رهایی رسیدم..

خیلی خوب بود که همسرم در جریان کار من بود. یکی از مهمترین چیزها در سفر اول این است که آدم خانوادهاش را در جریان بگذارد؛ اگر بتواند همسفرش را بیاورد و با کنگره آشنا کند. اگر همسفر با کنگره آشنا نشود، ممکن است کار کمی سخت شود ، ولی اگر بخواهد این سفر هموار باشد، با وجود همسفر خیلی راحتتر پیش میرود.
بعضی از افراد هم که همسفر ندارند، با برادر لژیونی شان این ارتباط را برقرار میکنند به گونه ای که افراد لژیون با نیروی عشق و عقل و ایمان هوای یکدیگر را دارند.
به نظر من، همسفر بودن نیز در این راه مهمترین کار است. چون مسیر، بالا و پایین دارد و همهی ما این مسیر را آمدهایم و داریم درمان می شویم و موفق هستیم.
خیلی خوشحالم که به کنگره ۶۰ آمدم و با کنگره ۶۰ آشنا شدیم. فکر نمیکردم اینقدر کاربردی و عمیق باشد، چون به دانایی مان اضافه میکند و جهانبینی درست میسازد. همهی ما اینجا این مسیر را گذراندهایم؛ مسیر سختی که بارها ترک کرده بودیم، و شکست خوردیم زیرا علم و داناییاش را نداشتیم و به جهانبینی نرسیده بودیم و جسم را نمی شناختیم. نمیدانستیم اگر دوباره ترک ها و شکست ها را تکرار کنیم چه مضراتی دارد، چه ضررهایی دارد و چه راههای بدی در آینده سر راهمان هست..

خوشبختانه کنگره ۶۰ این را به ما یاد داد. ممنونم از آقای مهندس در رأس، و از همهی کسانی که در این مجموعه زحمت میکشند. واقعاً باید قدردانشان باشیم و بتوانیم از وجودشان استفاده کنیم. اینجا مدرسه نیست که بگوییم امروز درس دادند و تمام شد؛ باید استفاده کنیم و در زندگی مان علم کنگره را جاری کنیم..
در لژیون ویلیام و خدمت راهنمای محترم آقا دانیال بودیم. واقعاً درس گرفتیم. من خودم معتقدم که آمدیم تا بعد از درمان ، خدمتگزار افراد دردمند باشیم و تازه کار از اینجا شروع میشود. باید سیستم عصبی مان را دوباره بسازیم، باید تازه شویم و اخلاق خوب راهنما ها را ببینیم و یاد بگیریم..
از تمام شما عزیزان که به صحبت های من گوش دادید.

تایپ:مسافر مصطفی
بارگزاری و ویرایش: مسافر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
19