جلسه سوم از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی اردستان با استادی همسفر میلاد، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محمدرضا، با دستور جلسه «هفته همسفر: نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» روز یکشنبه ۷ دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدا را شاکرم که در این مکان قرار گرفتهام و در جمع شما دوستان عزیز هستم و از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بابت فراهم کردن این بستر آموزشی تشکر میکنم. همچنین این هفته زیبا را به تمامی همسفران کنگره۶۰ و همسفران نمایندگی اردستان تبریک عرض میکنم.
بعضی مواقع بابت نعماتی که خداوند به انسان میدهد، کلمهای برای تشکر پیدا نمیشود؛ حالا برای شما بوده یا نبوده. کلمه همسفر آقا برای بعضی افراد جا نیفتاده است. تعداد زیادی از افراد وقتی صحبت از همسفر میشود، فقط به فکر همسر، مادر و خواهر میافتند و هیچوقت دیدگاهی که نسبت به آقایان دارند، نسبت به خانمها نخواهند داشت؛ چراکه خانمها را همسفر زندگی و راه میدانند و هرچه هست را همسفر صدا میزنند؛ حالا استثنا اگر فرزند، برادر، پدری نداشته باشد و به دلایلی به دام اعتیاد افتاده باشد و همسفر آقا داشته باشد. وقتی در مورد یک موضوعی صحبت میشود، آسیب به هرشخصی به جز فرد مصرفکننده زده میشود. یک ضربالمثل قدیمی هست که میگویند: یک پرستار بیشتر از بیمارش آسیب میبیند؛ چراکه بیمار فقط رنج و درد آن بیماری را متحمل میشود؛ ولی پرستار آبشدن، رنج و سختیهای بیمار، خوبشدن یا خوبنشدن او و خیلی مسائل دیگر را میبیند.
این هفته، هفتهای زیباست و از آقای مهندس تشکر میکنم که این هفته به این اسم نامگذاری شد تا ما بتوانیم در خدمت شما دوستان باشیم و یادآوری شود که این احساس دوطرفه است. اگر من همسفر میلاد اینجا هستم، بهخاطر وجود نازنین مسافرم و شما مسافران عزیز هست؛ پس در مرحله اول به شما تبریک میگویم؛ اگر شما در مسیرتان راسخ نبودید، هیچوقت ما همسفران نمیتوانستیم این جایگاه را لمس کنیم. من اینجا میخواهم و دوست دارم در مورد همسفر آقا بیشتر صحبت کنم. بیشتر دقت شود؛ آسیب فرقی نمیکند. باور کنید؛ ما مردان آسیبهایمان عمیق و جدیتر است. عشق در مردان خیلی بیشتر است و ما در عشق راسخ و پافشارتر هستیم؛ حالا فرقی نمیکند عشق پدر و پسر باشد یا همسر و برادر، در حفظ و نگهداریاش راسختر هستیم.
برای اولین بار که خواستم وارد کنگره شوم، همزمان و همراه با مسافرم آمدیم و وارد کنگره شدیم؛ یعنی اولین جلسهای که پا به کنگره گذاشتیم، همزمان با مسافرم بود. مسافرم شک و شبههای داشت که آیا اینجا هم مثل بقیه جاها نباشد و من از پسش برنمیآیم. تا اینکه در مسیر کنگره قرار گرفتیم. در صحبتهایی که با هم داشتیم، خیلی فراز و نشیب مخصوصاً در یک ماه اول داشتیم. کمکم که در مسیر قرار گرفتیم، به جایی رسیدیم که دیدم مسیر هر کدام از ما جداست و وقتی وارد آن مسیر شدیم، دیدم هر کدام از ما نیاز به آموزشهای کنگره داریم.

در این میان تعبیر استاد امین خیلی زیباست که میگویند: «همسفران بالهای پرواز مسافران هستند.» همیشه آقای مهندس درباره عقاب صحبت میکنند و میگویند عقاب دو بال قدرتمند و قوی دارد که بالای طوفان پرواز میکند. اگر نگاه کنیم، لانهاش را در بالاترین سطح ممکن روی ارتفاعات کوهها قرار میدهد تا بتواند چنین مسیری را طی کند. وقتی شما در صراط مستقیم باشید، وقتی من همسفر در مرحله اول میبینم که هر کدام از شما بهزیبایی در مسیرتان قرار گرفتهاید، اولین چیزی که تغییر میکند؛ آداب گفتاری، معاشرت و آداب رفتاری است. وقتی این تغییرات را در شما میبینم، حتی من همسفر هم به آمدن ترغیب میشوم. خیلی وقتها آسیبهایی که گفتیم، مستقیم یا غیرمستقیم به آنها زدهایم. این عقاب برای حرکت بالای طوفان به دو بال قوی و قدرتمند نیاز دارد و بالهای شما، همسفرانتان هستند.
همسفران آقا نسبت به همسفران خانم سختتر به کنگره میآیند که دلایل زیادی دارد. یکی از دلایلش خودم بودم. اول یکی دو نفر از آشنایان را دیدم و کمکم عقب کشیدم؛ اما بعد که به دانایی و آگاهی رسیدم دیدم کارم اشتباه است و فهمیدم هرکس در این گود کنگره است، برد میکند. فهمیدم یا خود مصرفکننده بوده یا در خانوادهاش مصرفکننده داشته است. اوایل که آمده بودم و میدیدم آن بالا در جایگاه میگویند «خدا را شکر که معتاد شدم»، با خودم گفتم این یعنی چه؟ این جمله اشتباه است تا اینکه رهایی مسافرم و جشن یکسالگیاش را گرفتیم؛ خود من هم همین جمله را بیان کردم. در جشن یکسالگی رهایی مسافرم آن سپاسگزاری، تغییر، تعادل و آن حال خوب و خوش را در دیدیم و ما همسفران آموختیم و یاد گرفتیم.
شما وقتی که تصادف میکنید، مجبور به جبران و پرداخت خسارت هستید. شما به همسرتان، فرزندانتان، برادرتان، خواهرتان و به مادرتان خواسته یا ناخواسته، مستقیم یا غیرمستقیم آسیب زدهاید و آنها هم دچار آسیب شدهاند. شما حال خرابی اعتیاد را تجربه کردهاید و اینجا با آموزشهایی که میگیرید و با داروی OT و تغییر سیستم، مسیرتان را عوض میکنید؛ ولی ما همسفران چنین چیزی مانند شما را نداریم. این را بدانید، همانطور که شما نسبت به مسئله اعتیاد آگاه نبودید، همسفرانتان هم نسبت به رفتارهای شما ناآگاه بودند. من به کنگره آمدم و یاد گرفتم که اینجا باید اول خودم را درست کنم تا مسافرم بتواند تغییر رفتار پیدا کند.
تایپیست: مسافر محمدرضا (لژیون اول)
ویراستار: مسافر رسول (لژیون دوم)
عکاس: راهنمای تازهواردین مسافر ابراهیم
ارسال: راهنما مسافر محمدرضا نگهبان سایت
مسافران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
194