جلسه هشتم از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای سه شنبه نمایندگی شیروان به استادی همسفر معین، نگهبانی همسفر جعفر و دبیری مسافر یاسر با دستور جلسه "هفته همسفر" در تاریخ 7 دی ماه ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، معین هستم یک همسفر. ابتدا از ایجنت محترم و گروه مرزبانی تشکر میکنم که به بنده فرصت خدمت دادند تا در نمایندگی شیروان حاضر شوم و از شما آموزش بگیرم. این هفته، هفته همسفر است. به گفته آقای مهندس، شعباتی که دوست دارند و به شعباتی که همسفران در آنجا خدمت میکنند نزدیک هستند، میتوانند همسفران را به عنوان استاد دعوت نمایند. آقای رحمان به ما امر کردند و من هم از خدا خواستم که به شیروان بیایم و کنار شما خدمت کنم تا حالم خوب شود.
در مورد دستور جلسه هفته همسفر، اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم، گاهی اوقات خدا را شکر میکنم که پدرم مصرفکننده شد تا من امروز بتوانم به کنگره بیایم و آموزش ببینم. گاهی فکر میکنم، اگر پدرم مصرفکننده نمیشد، چگونه میتوانستم به چنین جایگاهی بیایم؟ بزرگترین دانشگاهها و بهترین هزینهها را هم که بپردازیم، نمیتوانیم آموزشهایی مانند کنگره ۶۰ را دریافت کنیم. کلاسهای جهانبینی و عرفانی که در بیرون برگزار میشوند را ببینید؛ آیا میتوانند مانند کنگره ۶۰ به ما آموزش دهند؟ آیا میتوانند روش سالم زندگی کردن را به ما یاد بدهند؟ امروز این آموزشها، کتابها، سیدیها و سر لژیونها هستند که به ما یاد میدهند تا آنها را در زندگیمان کاربردی کنیم.
ما گاهی اوقات به کنگره میآییم، در لژیون خدمت میکنیم، وقت میگذاریم، از صبح تا شب درگیر هستیم، اما در زندگیمان هیچ تغییری ایجاد نمیکنیم. فقط یک دانایی است که به سمت ما میآید. به کنگره میآییم و میگویند به پدر و مادر و افراد بیرون احترام بگذاریم. این آموزشها را میبینیم، اما هیچ عملکردی نداریم. به قول پهلوان ابوالفضل: "خمر" است که دوباره در سفر دوم نصیب ما میشود. ما به کنگره ۶۰ میآییم تا سیستم ایکس ما درست شود و "خمر" ما درست شود و از آن خارج شویم. "خمر" به معنای پنهانکاری، حجاب و پوشش است. اگر امروز من، معین، ثروتمند باشم ولی نتوانم از آن استفاده کنم، یعنی خمر ایجاد کردهام. برخی بهترین ثروتها را دارند اما نمیتوانند برای خود ماشین خوبی بخرند، یعنی نمیتوانند از آن استفاده کنند. در خانواده هم همینطور است: همسر، پدر، مادر و فرزند هستند و کنگره جای آموزش است، اما آنها را دعوت نمیکنیم که به کنگره بیایند و آموزش ببینند. میبینیم که در کنگره حالمان خوب میشود، پس چرا از همسفرمان نخواهیم که به کنگره بیاید، آموزش ببیند و حالش خوب شود؟ اینها را زمانی میتوانم برطرف کنم که حالم خوب شود.

ما وارد کنگره شدهایم تا به عشق و محبت برسیم. راهنما، ایجنت، مرزبان و همه دست به دست هم دادهاند تا حال ما خوب شود. حال خوب، قدردانی میخواهد، احترام میخواهد و همه اینها باید با هم باشند تا انسان حالش خوب شود. یعنی من که الان همسفر هستم، ولی اگر مسافر باشم زمانی که مصرفکننده بودم و حالم بد بود، همسرم کنارم بود و الان که حالم خوب شده، نباید بگویم "ولش کن بروم یک زن دیگر بگیرم. من حالم خوب شده و آدم قبلی نیستم". پس اگر امروز حالم خوب شد، باید کمک کنم که حال همسفرم نیز خوب شود.
گاهی اوقات از پدر مسافرم حال خرابتری داشتم، چون من، معین، در آن خانواده رشد کردهام. گاهی خانوادهای که جهانبینیاش بر اثر اشتباهات، مواد یا جامعه، تلخ شده، همینطور ادامه پیدا میکند. اگر خانواده من بر ضد ارزشها استوار بود، من هم به آن سمت میرفتم، اما به کنگره ۶۰ آمدم تا به سمت ارزشها حرکت کنم و حالم خوب شود.
در این هفته، سعی کنیم از پول بگذریم و به صورت مادی یا معنوی از همسفران تشکر کنیم. قدردانی باید با قلب، کلام و عمل باشد. یعنی قدردان ایجنت، همسفران و مرزبانانی باشیم که به ما خدمت میکنند. شما میتوانید با یک دلنوشته یا تقدیم یک پاکت به همسفران، ابراز محبت خود را نشان دهید. انشاالله هفته خوبی داشته باشیم و بتوانیم از همسفرانمان بهگونهای که شایستهی ایشان است، تشکر و قدردانی کنیم تا حالمان خوب شود.
در ادامه برگزاری شانزدهمین آزمون داخلی:


مرزبان خبری: مسافر صادق
تایپ: مسافر مهدی لژیون سوم
ویراستاری: مسافر مجتبی لژیون چهارم
ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
313