بنام قدرت مطلق الله
به مناسبت هفته همسفر، مصاحبه ای داشتیم با راهنمای محترم همسفران آقا، همسفر فرشید، که شما را به مطالعه خلاصهای از آن دعوت میکنیم.
لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید؟
سلام دوستان فرشید هستم همسفر
مسافرم با مصرف شیره و تریاک وارد لژیون راهنمای محترم آقا اسکندر شدند ۱۲ ماه سفرکردند به روش dst و داروی ot رهایی ۱۰ سال
1. چطور با کنگره ۶۰ آشنا شدید؟ چه چیزی باعث شد که تصمیم بگیرید به کنگره ۶۰ بیایید؟
پدر و مادرم سال ها در کنگره حضور داشتند با اینکه به واسطه حضور آنها در کنگره من مستقیم با کنگره در ارتباط بودم ولی برای من هیچ نقطه تفکری وجود نداشت که بخواهم در کنگره حضور داشته باشم و بر روی گره ها و ایراداتم کار کنم تا در زمان ساخت شعبه جهانبین شهرکرد بنا به شغلم و حضورم در آن زمان بین افراد کنگره و دریافت حس قشنگشون ایده سفر جهانبینی در من شکل گرفت و خداوند هم اجازه و لیاقت همسفر شدن را دادند
2. نقش شما در کنار عزیزتان در طول دوره درمان چه بوده است؟ چه کارهایی انجام میدادید تا از او حمایت کنید؟
مسافرم چند سالی رهایی داشتند ولی نقش اصلی را در آن زمان مادرم به عنوان همسفر ایشان داشتند و زمانی که من وارد کنگره شدم پدر دیگر به کنگره نمی آمدند، بعد از گذشت یکسال از سفر بنده پدر مجدد در کنگره حضور پیدا کردند بنظرم این تصمیم بخاطر همسفر شدن من و تغییر در دیدگاه و تفکرات من بخاطر آموختن جهانبینی گرفته شد
و خداروشکر اتفاق افتاد و بابا اینبار با درست کردن هم جسم و هم جهانبینی وارد فصل جدیدی از زندگیشان شدن
3. بزرگترین چالشهایی که به عنوان یک همسفر تجربه کردید چه بودند؟ چگونه با این چالشها مقابله کردید؟
حل گره ها و ایرادات همسفران به دلیل مخفی بودن و ناملموس بودن به مراتب کار دشوار و سختی هست، اول از همه انکار داشتن هرگونه ایراد و مشکل، دوما اکثر این ایرادات در فکر، اندیشه و صور پنهان شخص هستند
من هم مستثنا نبودم و با کوهی از منیت و توهم دانایی سفر برایم سخت بود ولی به لطف راهنما عزیزم اقا محمد و دروس جناب مهندس توانستم در به تعادل رسیدن نسبیام حرکت کنم
4. چه تغییراتی در خودتان و در رابطه تان با عزیزتان در طول دوره درمان مشاهده کردید؟
در زمان مصرف مسافرم ما به دلیل متفاوت بودن دیدگاه و حس های خراب و منفی دو طرف به شدت از هم فاصله گرفته بودیم، نه تنها از پدر بلکه از کل خانواده و خانه جدایی عاطفی برایم اتفاق افتاده بود که باعث شده بود از درس کار و راه درست منحرف بشم و با روانی به شدت خراب روز به روز در تاریکی خودم بیشتر غرق بشم که خدا میداند اگر خداوند راهم را به کنگره باز نکرده بود شاید الان به عنوان مسافر باید در کنگره سفر میکردم
5. آیا در کنگره ۶۰ با افرادی آشنا شدید که به شما کمک کردند؟ اگر بله، چگونه؟
ما در کنگره افراد اگاه و دانای زیادی داریم که میشود از آنها آموزش هایی را دریافت کنیم ولی افرادی که به طور مستقیم و غیر مستقیم در زندگی من سهیم بودن راهنمایم آقا محمد ,آقا کامران ,راهنمای تازه واردینم آقا داریوش ,راهنمای سفر جونزم آقا محمد، آقا فربد راهنمای پدرم، و خانم مرجان گرامی راهنمای مادرم، تمام این عزیزان به نحو خودشان ارامش و اسایش را به زندگیام برگرداندند که همیشه دست بوسشان هستم
6. به نظر شما مهمترین آموزشی که در کنگره ۶۰ به همسفران داده میشود چیست؟
همان چیزی که آقای مهندس بار ها و بارها تاکید کردند یعنی هنر زندگی کردن، این مبحث به زبان ساده است ولی به مرور زمان و بخاطر شُبه علم ها و روند غلط زندگی دست به فراموشی داده است، بنظرم درس هنر زندگی کردن، بزرگترین درسیست که در کنگره داده شده است
7. آیا کنگره ۶۰ به شما کمک کرد تا دیدگاه خود را نسبت به اعتیاد تغییر دهید؟ چگونه؟
تا قبل از ورودم به کنگره تصورم مانند باقی مردم به اعتیاد اینگونه بود که اعتیاد یک عادت رفتاری است و شخص میتواند با اراده و خواست خودش دیگر این کار را تکرار نکند و اگر هم هنوز در حال مصرف است این بخاطر لذت جویی اوست و ارادهای برای ترک عادتش ندارد و حتی ممکن است این عادت رفتاری را به خانواده اش ترجیح دهد ولی با آموزش ها دیدگاهم به طور کلی عوض شده
8. چه احساسی داشتید وقتی عزیزتان تصمیم به ترک اعتیاد گرفت؟
درست ۱ ماه قبل از ورود مسافرم به کنگره، ایشان به خواست خودشون ۲۱ روز در کمپی در تهران بستری شدند، اولین دیدارمان بعد از برگشتشون از کمپ را هیچ وقت فراموش نمیکنم چهره ای بسیار بسیار اسیب دیده بدنی به شدت ضعیف شده و حالی خراب، و خاطراتی که از ان ۲۱ روز برایمان تعریف میکرد میتوانستم ثانیه ثانیه زجر کشیدنش در انجا را حس کنم و زمانی که با کنگره ۶۰ اشنا شدیم و فهمیدیم قرار است با داروی ot درمان اتفاق بیفتد بخاطر جهل و نادانیم به شدت مخالفت کردم و میگفتم این همه زحمت ترکی که کشیده ای را خراب نکن ولی امروز خداوند را هزاران بار شکر میکنم که پدرم وارد کنگره شدن و درمان واقعی اتفاق افتاد
9. به نظر شما مهمترین چیزی که یک همسفر باید به یاد داشته باشد چیست؟
همسفر همیشه باید به یاد داشته باشد که بار مسئولیت هر شخصی به دوش خودش است و نخواهد بار سنگین درمان مسافر را به دوش خوش بیندازد چرا که بسیار تخریب شدیدی دارد، همسفر میآموزد که کمک حال مسافر باشد در این مسیر به او کمک کند و شرایط را برای سفری بهتر محیا کند ولی هیچگاه نباید خودش را زیر بار مسئولیت درمان مسافر قرار دهد.و به جای ان باید روی خودش کار کند تا بتواند به بهترین شکل مسیر درمان را هموار کند
10. آیا کنگره ۶۰ به شما کمک کرد تا به خودتان بیشتر اهمیت دهید و به نیازهای خودتان توجه کنید؟
یکی از نکات حضور همسفر همین است.که در ابتدا برای مسافر به کنگره میآید ولی با گذر زمان و آموختن مطالب متوجه میشود که برای حال خوب خودش و خانوادش و مسافرش اول باید حال خودش خوب باشد و انجاست که برای تعادل خودش بیشتر زمان میگذارد و برای خودشناسی و ایجاد حال خوبش تلاش میکند.
(4)(3).jpg)
تنظیم مصاحبه: مسافر کرامت (نگهبان سایت)
مرزبان خبری: مسافر سلمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
109