«روزها در راه» هستند، چنان که بودند و یکی پس از دیگری، با خود اتفاقات و افراد جدید را بر صفحات زندگی من میآورند و میبرند.
«روزها»، همسفر من در سفر زندگی از تولد تا مرگ، با مهربانی و بخشش، فرصتها را برایم به ارمغان آوردهای. گاهی تو را ندیده میگیرم، گاهی دلتنگِ آمدنت میشوم، گاهی شکایت میکنم که چرا نمیآیی یا دیر آمدهای؛ ولی پس از مدت کوتاهی، بار دیگر فراموشت میکنم.
«روزها»، همسفر قدیمی، که در این بُعد، تغییر و تبدیل و ترخیص در بستر تو شکل میگیرد، من هرگز قدر تو را ندانستم؛ تا روزی که همسفرانی را در کنگره ۶۰ دیدم که همچون تو، هر روز امید، ایمان، شروع دوباره، بخشش بیدریغ، جاری شدن و دعوت به جاری شدن را به من نشان دادند: کسانی که تغییر، تبدیل و ترخیص در بستری که آنان فراهم کردهاند رخ میدهد، درست مانند تو.
«روزها»ی گذشته و در راه، از اینکه بزرگترین پدیدهی خلقت، یعنی «نعمت حیات» را با همهی رویدادها و چنین انسانهایی بر صفحات کتاب زندگیام آوردی، از تو سپاسگزارم
نویسنده: همسفر محمدرضا لژیون دوم، راهنما همسفر محمود
ویراستاری و بارگذاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
30