English Version
This Site Is Available In English

همسفر؛ بال پرواز مسافر در مسیر روشنایی

همسفر؛ بال پرواز مسافر در مسیر روشنایی

چهارمین جلسه ازدوره هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی  کنگره۶۰ نمایندگی صفادشت ویژه مسافران و همسفران ؛با استادی همسفر علی، نگهبانی مسافرامیر و دبیری  کاندیدای پهلوانی مسافر علیرضابا دستور جلسه « هفته همسفر؛ نقش همسفران خانم وآقا در درمان اعتیاد مسافران »روز شنبه 6 دی ماه ۱۴۰۴ ساعت 17 آغاز به کارکرد.
سخنان استاد :
سلام دوستان علی هستم یک همسفر.
ابتدا می‌خواهم صمیمانه تبریک بگویم به مناسبت هفته‌ی همسفر، مخصوصاً به تمام خانم‌های همسفر که بال پرواز مسافران هستند و با عشق و پشتکار، یاری‌شان می‌کنند تا به مقصد برسند، همچنین تبریک دوم من، به مناسبت افتتاح شعبه‌ی جدید شماست. واقعاً باید بگویم محل جدید بسیار مرتب، زیبا و بانظم است، اگرچه من در شعبه‌ی قبلی حضور نداشتم، اما بااینکه فقط یک هفته از آغاز فعالیت این شعبه می‌گذرد، کیفیت و تمیزی آن چشمگیر است،امیدوارم هم ورودی‌های جدید بیشتری داشته باشید و هم کیفیت آموزش و رشد، هم‌زمان با گسترش تعداد اعضا، روزبه‌روز بالاتر برود.

در مورد هفته‌ی همسفر، وقتی به این روز ویژه فکر می‌کردم، مطلبی به ذهنم رسید، آنچه در کنگره اتفاق می‌افتد، دو بُعد دارد، یک جنبه‌ی بیرونی و دیگری جنبه‌ی درونی است،از خودم شروع می‌کنم؛ به‌عنوان یک همسفر، من در ابتدا فقط برای کمک به مسافرم وارد کنگره شدم، فکر می‌کردم باید دست او را بگیرم ویاری‌اش کنم، اما بعد از مدتی متوجه شدم که کسی باید دستِ خودِ من را بگیرد،من گرفتار منیت و حس دانایی کاذب بودم، نمی‌خواستم ایرادهای درونی‌ام را ببینم،اما مسیر کنگره باعث شد کم‌کم خودم را بشناسم،فهمیدم برای کمک واقعی به مسافرم، اول باید خودم را اصلاح و تربیت کنم، تا بتوانم حرفم اثرگذار باشد و در قلب او بنشیند.

مسافر من پدرم بود، در ابتدا، حتی زمانی که رها شد، من هنوز به کنگره نمی‌آمدم؛ اما بعد از رهایی، احساس کردم در اینجا خبرهایی هست، اتفاقاتی می‌افتد که در هیچ جای دیگر از آن خبری نیست،اولین بار که برای جلسه به شعبه‌ی پرستار آمدم، چهره‌ی افراد را نگاه می‌کردم، باورم نمی‌شد که گفتند این افراد روزی گرفتار اعتیاد بوده‌اند چهره‌هایشان پر از نور و آرامش بود، حتی از افراد بیرون از کنگره سالم‌تر و آرام‌تر به نظر می‌رسیدند.

گاهی روزهای چهارشنبه که برای خدمت به ساختمان آکادمی می‌روم، مسافرانی را بعد از یک یا دو سال دوباره می‌بینم، شگفت‌زده می‌شوم؛ انگار روح زندگی و شور تازه‌ای در وجودشان دمیده شده، و این تغییر را هیچ جا ندیده‌ام،در محل کارم کسانی را می‌شناسم که عضو مجموعه‌های دیگر یا کمپ‌ها هستند، اما چون آموزش درست و شناخت مسیر رهایی را ندارند، نمی‌توانند از تاریکی عبور کنند،اما در کنگره، مسیر روشن است، آموزش‌ها، عشق و خدمت مسیر را باز می‌کند،یکی از چیزهایی که خیلی کمکم کرده، خدمت کردن در کنار مسافرها بوده، به‌ویژه برای همسفران آقا، خدمت واقعاً فرصت شناخت خود است، برای من، خدمت فقط کمک به دیگران نیست؛ خدمت در اصل، احترام به خود است.

اینکه نیازهای درونی‌ام را بشناسم، به آن پاسخ دهم و خودم را آزار ندهم، بعد از حدود دو سال حضور در کنگره، فهمیدم خدمت واقعی از خودِ آدم شروع می‌شود، سپس به خانواده می‌رسد، و بعد به دیگران و جامعه،بعضی وقت‌ها مسافری که شاید حتی نشناسم، جلو می‌آید و می‌گوید: آقای علی، حالتان خوبه؟من او را نمی‌شناسم، اما او مرا به یاد دارد، حس قدرشناسی در نگاهش هست، همین حس، بزرگ‌ترین پاداشِ خدمت است،اینکه کاری که کردم دیده‌شده، قدردانی شده، و اثر گذاشته است.

امیدوارم در این هفته‌ی زیبا، مسافرها از همسفرها و همسفرها از مسافرها، قدردانی کنند و محبتشان را نشان دهند،و در پایان، می‌خواهم به جنبه‌ی دوم کار کنگره اشاره‌کنم، به نظر من، کنگره درواقع دارد نسل آینده را تربیت می‌کند ،نسل آدم‌هایی که شاید هنوز وارد کنگره نشده‌اند، و حتی نمی‌دانند کنگره چیست،نجات یک مسافر، نجات یک خانواده است؛ نجات نسلی است که از آن خانواده باقی خواهد ماند، اگر کنگره نبود، بسیاری از خانواده‌ها فرومی‌پاشیدند.

پس تا می‌توانید فرزندانتان را به کنگره بیاورید،شاید اکنون درک نکنند، اما در آینده به یاد خواهند آورد که جایی بوده، روزی بوده، و اتفاقی افتاده که مسیر زندگی‌شان را روشن کرده است،به باور من، نسلی که با آموزش‌های کنگره رشد می‌کند، نسلی است آگاه‌تر، آرام‌تر و انسانی‌تر از نسل امروز.

از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید، صمیمانه سپاسگزارم.

تایپ: مسافر امید خدمتگزار سایت
ویراستاری و ارسال: مسافر حسن خدمتگزار سایت
عکس: مرزبان خبری مسافر بهمن
مسافران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .