جلسه هشتم از دور سوم سری کارگاه های آموزشی عمومی خصوصی کنگرۀ ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی کارون اهواز با استادی مسافر احسان، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر علی با دستور جلسه《 وادی یازدهم و تأثیر آن بر روی من 》در روز پنج شنبه مورخ چهارم دی ماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:
دستور جلسه امروز دو بخش دارد: وادی یازدهم و تولد یکسال رهایی آقا حسن.
وادی یازدهم، اولین سیدی از مجموعه سی سیدیهای آموزشی کنگره ۶۰ است. برداشت و تجسم شخصی من از این وادی این است که «چشمه جوشان و رود خروشان» میتواند به یک مصرفکننده تشبیه شود که وارد کنگره ۶۰ میشود.
من خودم را مثال میزنم؛ قبل از ورود به کنگره، شبیه یک برکه بودم؛ برکهای که نه ورودی داشت و نه خروجی، شبیه یک آبگیر راکد. اما وقتی وارد کنگره شدم و در جلسات نشستم، بهتدریج با آموزشهایی که دریافت کردم، منابعی که به من داده شد، این برکه شروع به جوشیدن کرد.
برای جوشیدن یک چشمه، حتماً منابع و اختلاف ارتفاع لازم است. یک تازهوارد وقتی وارد کنگره میشود، پس از مدت کوتاهی تغییراتی در ظاهر، رفتار و حال او دیده میشود. این همان دریافت منابع و انرژیهای کنگره ۶۰ است. از نگاه من، این سیدی بهخصوص اهمیت زیادی دارد؛ چون من آن را در زمانی دریافت کردم که از سفر اول وارد سفر دوم شده بودم. یعنی زمانی که باید به جوشش میرسیدم. ده ماه آموزش گرفته بودم، ده ماه دارو دریافت کرده بودم، ده ماه به من خدمت شده بود و حالا رها شده بودم و وارد سفر دوم شده بودم.
سؤال اینجاست که حالا باید چه کار کنم؟
این سیدی دقیقاً باعث حرکت میشود. وادی یازدهم میگوید: «چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میریزند.» این اقیانوس، انتهای مسیر است؛ همان آرامشی که در زندگی من ایجاد شده است. اقیانوسی امن که هرچند تلاطم دارد، بالا و پایین دارد، اما تعادلی دارد که باعث میشود من در آرامش زندگی کنم.
بهعنوان یک مسافر، نباید فراموش کنم چه کسانی به من خدمت کردند و چه کسانی باعث شدند به رهایی برسم. باید یاد بگیرم که دیگران کاشتند و من خوردم؛ حالا وظیفه دارم من هم بکارم تا بتوانم به دیگران خدمت کنم. بسیار مهم است که چه اثری از خودم بهجا میگذارم. اساساً سؤال این است که من به این هستی و این حیات آمدهام تا چه اثری از خودم باقی بگذارم.
بخش دوم جلسه، تولد یکسال رهایی آقا حسن است.
آقا حسن در شعبه دانیال سفر کردند و سفرشان را منظم، درست و بهموقع انجام دادند. روزی که وارد لژیون من شدند، با چهرهای متفاوت و حالوهوایی کاملاً نامتعادل بودند. نگهبان تازهواردین ایشان را معرفی کردند و گفتند: «یک قصاب آوردهام.» آقا حسن بهصورت حرفهای قصابی میکردند و حتی هجده چاقوی مختلف در ماشینشان داشتند. امروز دیگر اثری از آن شرایط نیست و ابزار فقط در جای درست خودش استفاده میشود.
حال روحی ایشان بسیار نامتعادل و بهشدت افسرده بود، اما بهدرستی سفر کردند. همسفر گرامیشان نیز به کنگره پیوستند و حضور ایشان کنار آقا حسن، انرژی مضاعفی به خانواده داد. به گفته خودشان، خانواده حتی نمیدانستند که ایشان مصرفکننده بودهاند و تصور میکردند برای سیگار به کنگره آمدهاند. در ابتدا کمی تنش وجود داشت، اما هر دو عزیز با حضور درست در کنگره، مسیر را ادامه دادند و به رهایی رسیدند.
در حال حاضر، هم آقا حسن و هم همسفرشان در جایگاه خدمت هستند. آقا حسن در بخشهای مختلفی خدمت میکنند؛ از اوتی و نشریات گرفته تا سیستم صوتی و استخر. امیدوارم این خدمتها باعث رشد بیشتر ایشان شود و در کنگره ۶۰ شاهد رهاییهای بیشتری باشیم تا بتوانیم به سایر عزیزان کمک کنیم که به رهایی برسند.
در خلال جلسه جشن یک سال رهایی مسافر حسن برگزار شد که شمارا به مشاهده این رویداد دعوت میکنیم.
مسافر حسن:
سلام دوستان حسن هستم مسافر، انشاءالله حالِ همه خوب باشه. حالا منم بحمدالله خوب هست.از همه عزیزان تشکر میکنم که در جشن یک سال رهایی من حضور پیدا کردن.
راهنمای همسفر:
خداوند را شاکرم که به واسطه این جشن در نمایندگی کارون حضور پیدا کردم،تولد یک سال رهایی آقا حسن رو به خودشون و راهنماشون و همسفرانشون تبریک میگم.
تولدها حاوی یک پیام هستند برای سفر اولی ها. همسفر آقا حسن بسیار قدرتمند و فرمانبردار حضور پیدا کردند و آموزش هارا پذیرفتند. ایشون سرشار از محبت و عشق هستند و این محبت و فرمانبرداری راز آرامش ایشون بود. ایشان همیشه پشت مسافرشون بود و آرامش رو به همه خانوادشون انتقال دادن. امیدوارم به آن جایگاهی که دوست دارن برسن.
همسفر مسافر حسن:
سلام دوستان نسرین هستم همسفر، من از مصرف مسافرم اطلاع نداشتم.خداروشکر هزاربار شکر میکنم که حضور دارم. در ابتدا بسیار استرس داشتم. در روز اول من فکر میکردم که مسافرم فقط سیگار مصرف میکند. و وقتی متوجه شدم که قرص مصرف میکند ناراحت شدم ولی راهنمای عزیزم بسیار من رو آرام کرد.حضور راهنما در کنار من بسیار تاثیرگذار بود در روند درمان مسافرم و روزهایی رو گذروندم که خجالت میکشیدم در کنار مسافرم در جایی حضور داشته باشم ولی الحمدالله امروز با افتخار در کنار مسافرم و خانواده ام هستم.




تا باد چنین بادا
گروه سایت نمایندگی کارون
- تعداد بازدید از این مطلب :
74