هفتمین جلسه از دوره هجدهم سری کارگاههای عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان مشهد، به نگهبانی مسافر رضا، استادی مسافر نوید و دبیری مسافر هوتن، با دستور جلسه «وادی یازدهم: چشمههای جوشان، رودهای خروشان؛ همه به بحر و اقیانوس میرسند»پنجشنبه 4 دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان نوید هستم یک مسافر؛ ابتدا از ایجنت محترم، لژیون مرزبانی و راهنمای عزیزم آقا رضا توکلیان تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم. قبل از اینکه جلسه را آغاز کنیم، هفته آینده «هفته همسفر» است. پیشاپیش این هفته را به همه همسفران تبریک میگویم و از طرف تمامی مسافران شعبه بنیان، سر تعظیم فرود میآورم؛ چون واقعاً زبان قاصر است از اینکه بخواهیم در وصف شما جملهای بگوییم. امیدوارم همه مسافران بتوانند با درست سفرکردن، خسارتهایی را که به ایشان وارد کردهاند را جبران کنند. انشاءالله هفته آینده جشن خیلی خوبی در شعبه داشته باشیم.
به وادی یازدهم رسیدیم. به نظر من وادی خیلی مهمی است. من هم خیلی خلاصه برداشت خودم را از این وادی خدمتتان عرض میکنم و بعد از مشارکتهای شما استفاده میکنیم. این وادی یکی از ضروریترین وادیها برای یک مسافر در سفر دوم است. تجربهای که خودم دارم این است که از زمانی که یک خدمتگزار ساده در سایت بودم، شاید بهخاطر شور رهایی، انگیزه نوشتن سیدیهای سفر دوم ایجاد شد؛ البته ممکن است این اتفاق برای خیلیها نیفتد. قبل از این، آموزشها درباره اختلاف پتانسیل و چشمه جوشان را در سفر اول فراگرفته بودم؛ اما تا وقتی انسان یک وادی را درک نکند و آن را در زندگی عملی نبیند خیلی ملموس نیست.
به همین دلیل به مسافران سفر دوم توصیه میکنم این سه سیدی وادی یازدهم را بنویسند. حتماً سیدیهای استاد امین را گوش دادهاید که ایشان روی مسئله انرژی خیلی تأکید دارند و یکی از کلیدواژههایی که همیشه به آن اشاره میکنند، «انرژی» است. ما باید همیشه انرژی داشته باشیم؛ چون اگر انرژی نداشته باشیم، حالمان بد است.حالا سؤال اینجاست که چطور انرژیمان را بالا ببریم؟ شاید برای دوستانی که تازهوارد کنگره ۶۰ شدهاند این سؤال پیش بیاید که چرا ما داریم این وادیها را کار میکنیم. من دو تا مثال از وادی یازدهم میزنم. حتماً در محل کارتان تجربه کردهاید که وقتی وارد یک محیط کاری جدید میشوید، اولش انرژی زیادی دارید و میخواهید خودتان را ثابت کنید؛ اما بعد از مدتی آن انرژی اولیه را ندارید و کمکم دچار افول میشوید.
من خودم در یک شرکت ۱۳ سال کار کردم و بعد از آن بیرون آمدم. هرکس میپرسید چرا آمدی بیرون، میگفتم از ساعت ۱۳ مدام به ساعت نگاه میکردم که کی ۱۷ بشود تا تعطیل شود. دلیلش چه بود؟ چون به هر چیزی که میخواستم رسیده بودم؛ مدیر فروش شده بودم، مدیر اجرایی شده بودم و دیگر اختلاف پتانسیلی وجود نداشت. در زندگی هم همینطور است. مخصوصاً برای کسانی که ازدواج کردهاند. اوایل ازدواج شوروشوق و انرژی زیادی وجود دارد، مدام از این مهمانی به آن مهمانی و از این جشن به آن جشن میروید، کمکم بچهدار میشوید و زندگی وارد یک روند تکراری میشود. کمکم همسر به آقا میگوید تو مثل اول نیستی. آقا هم انکار میکند و میگوید من مثل اوایل ازدواج هستم، درحالیکه واقعاً نیستیم؛ چون آن انرژی اولیه دیگر وجود ندارد و این هم تقصیر کسی نیست.

اگر بخواهم از خودم مثال بزنم: همسرم گفت هفته آینده تولد پسرمان است، من سرم را انداختم پایین و گفتم خیلی به آن فکر نمیکنم. واقعاً آن انرژی و هیجانی که ایشان دارد، من ندارم. اینجا دوباره برمیگردیم به وادی یازدهم. وادی یازدهم دو بخش دارد. در بخش اول توضیح میدهد که نیروهای بازدارنده یا مخرب، وجودشان ضروری است و اگر نباشند انسان به تکامل نمیرسد. یکی از مهمترین ترفندهایی که این نیروها به کار میبرند، «خَمر» است که آن را به مواد مخدر تشبیه میکند؛ یعنی آلودهکردن انسان به مواد، الکل یا هر چیزی که بتواند او را از پا دربیاورد. به همین دلیل است که من میگویم این وادی برای بعد از رهایی خیلی ضروری است.
چون شما ۱۱ ماه سفر میکنید، به اوج هیجان میرسید، روز رهایی گل را از دست مهندس میگیرید، اینجا اعلام رهایی میکنید، شیرینی میدهید و انرژی بالایی دارید؛ اما کمکم باید با ویرانیهایی که در زندگی ایجاد کردهاید روبهرو شوید و دیگر حالوهوای روزهای اول رهایی را ندارید. این دقیقاً همان اتفاقی است که در زندگی عادی هم میافتد. به نظر من وادی یازدهم نه فقط برای کنگره ۶۰، بلکه برای همه انسانها واجب است؛ چه در زندگی، چه در کار و چه در کنگره ۶۰ اگر این اصول را رعایت نکنیم، حتماً به مشکل میخوریم. پیام وادی یازدهم این است که انسان باید همیشه بجوشد. اگر یک چشمه نجوشد، تبدیل به گنداب میشود. انسان هم اگر نجوشد، بی انرژی میشود.
ما باید بجوشیم تا بتوانیم مسیر باز کنیم، از کوهستان عبور کنیم و جلو برویم. راز جوشیدن این است که به یک منبع وصل باشیم. اگر اختلاف پتانسیل وجود نداشته باشد، انرژی هم تولید نمیشود. این منبع همان آموزش است؛ یعنی همیشه باید آموزش ببینیم و سطح داناییمان را بالا ببریم. چه جایی بهتر از کنگره ۶۰؟ من حداقل جایی بهتر از این سراغ ندارم. در کنگره هم ممکن است همان اتفاق محیط کار بیفتد؛ یعنی آدم فکر کند به یک مرحله رسیده و دیگر کافی است.
اما باید همیشه در تلاش باشیم، از تجربه دیگران استفاده کنیم و سطح خودمان را بالا ببریم؛ مثل جواد آقا فلاح که یک زمانی مسافر بود و طی ۱۲ سال با حفظ اختلاف پتانسیل، به این جایگاه رسیده است. ایشان به یک مرحله یا یک آموزش اکتفا نکرده و سالها به طور مستمر در مسیر رشد بودهاند تا اینکه الان کنار منبع اصلی کنگره ۶۰ آقای مهندس مینشینند و این بهدرستی ایجاد یک اختلاف پتانسیل است. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید متشکرم.
مرزبان خبری: مسافر وحید
ضبط و تایپ: مسافر نوید لژیون ۵
تصویربردار: مسافر محسن
ویرایش و ارسال: مسافر علی لژیون ۱۴
- تعداد بازدید از این مطلب :
190