اکنون که در حال نوشتن این مطلب هستم، به گذشته خود فکر میکنم؛ زمانی که در صراط مستقیم نبودم و در مشکلات زیادی غرق شده بودم. نه آرامش داشتم و نه آسایشی! در ناامیدی فرو رفته بودم؛ غافل از اینکه میتوانم برگشت داشته باشم و به طرف نور و روشنایی حرکت کنم. میتوانستم زندگی خود را از ناامیدی خارج کنم تا روزهایی پر از آرامش و آسایش را هم تجربه کنم.
روزگار گذشت تا زمانی که راه کنگره برای زندگی من باز شد؛ مسافرم در کنگره پذیرفته شد و من هم به عنوان یک همسفر خود را در این مکان مقدس پیدا کردم. آنگاه متوجه شدم که با وجود کنگره، آقای مهندس و آموزشهایی که از کنگره دریافت میکنم، میتوانم وارد صراط مستقیم شوم. با آموزشهای ناب میتوانم زندگی خود را از ناامیدی به طرف امیدواری، از تاریکی به طرف نور و از ترس به شجاعت سوق دهم.
وقتی وارد کنگره شدم و با وادیها آشنا شدم و آموزشها را دریافت کردم، تازه متوجه شدم که هیچچیز نمیدانم. آموزشها را از وادی اول دریافت کردم تا رسیدم به وادی یازدهم؛ «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.» وقتی به این وادی رسیدم، فهمیدم که باید مثل چشمه جوشان و مثل رود خروشان باشم تا بتوانم به بحر و اقیانوس برسم.
در این وادی، چشمه جوشان، کنگره است و رودهای خروشان، مسافران و همسفرانی هستند که با آموزشهایی که دریافت میکنند، میتوانند مشکلات و مسائل زندگی خود را حل کنند و به نتیجه خوبی برسند. هر هفته با سیدیهای آقای مهندس و استاد امین، میتوانم مشکلات زندگی خود را حل کنم و با کاربردی کردن این آموزشها، این دانایی ناب را به فرزندانم نیز انتقال بدهم.
این وادی به من آموخت که وقتی آموزشی را دریافت میکنم، باید آن را کاربردی کنم. باید در مسیر صراط مستقیم حرکت کنم، قدردان و فرمانبردار باشم، به همه افراد کنگره احترام بگذارم، در لژیون سردار شرکت کنم و محبت بورزم. انشاءالله که بتوانم در مسیر کنگره خدمت کنم، قدردان زحمات همه باشم و بتوانم مثل چشمه جوشان و مثل رود خروشان باشم.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر راحیل رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رضوی
- تعداد بازدید از این مطلب :
39