English Version
This Site Is Available In English

اجرای فرامین و دوری از ضد ارزشها

اجرای فرامین و دوری از ضد ارزشها

جلسه یازدهم از دوره پانزدهم سری کارگاه‌های آموزش خصوصی ویژه همسفران آقا کنگره۶۰ شعبه شیخ‌بهایی، با‌استادی همسفر صالح، نگهبانی همسفر جواد و دبیری همسفر‌ علی با دستور جلسه "وادی یازدهم: چشمه های جوشان و رودهای خروشان،همه به بحر و اقیانوس میرسند." شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۲۹ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه وادی یازدهم هست، از روی متن پیام اول وادی، کوتاه می‌خوانم که می‌گوید:
«آنگاه که روشنایی آبستن تاریکی بود، اهریمن از فرمان سرپیچی کرد؛ گویی نقطه‌ای سیاه و تاریک از دل روشنایی‌ها زاده شد و حرکت خود را آرام و خزنده برای تاختن به جهان روشنایی‌ها آغاز کرد تا ظلمت و تاریکی را گسترش دهد و برتری خود را نسبت به انسان، در مقابل قدرت مطلق، به اثبات رساند.»
اینجا متن یک واژه دارد: «حرکت خود را آرام و خزنده».
همینطور ما قبلاً در وادی دهم خواندیم که: «به دلیل جاری بودن انسان، اگر ما در بالاترین نقطه بهشت قرار داشته باشیم، هرگاه صفت نیک ما تبدیل به صفت زشت گردد، ما را از بهشت به طبقات زیرین جهنم فرو خواهد کشید.»
وادی یازدهم می‌گوید: «آرام و خزنده» و وادی دهم می‌گوید:  «فرو خواهد کشید»؛ یعنی چه؟ یعنی با سرعت به پایین می‌کشد.
اما اینجا می‌گوید: حرکت نیروی منفی آرام و خزنده است. فرق این دو متن در کجاست؟
توجه کنید که خیلی وقت‌ها ما پیش خودمان فکر می‌کنیم که یک‌نفر تا دیروز شخص خوبی بوده و حالا به یکباره بد شده، ولی آن حس‌ها باعث می‌شود که انسان ذره‌ذره تاریکی را درون خودش حاکم کند.
چرا حرکتشان آرام است؟ چون قطعاً این‌ها باید دستور عقل را برای صدور فرمان بگیرند. دستور عقل گرفتن لازمه‌اش چیست؟ گول زدن سربازان قلعه یا همان دانایی. باید دانایی ما را گول بزنند تا بتوانند دستور عقل را بگیرند.
به طور مثال: یک نفر دارد از اینجا عبور می‌کند، هیچ‌وقت من با فرمان اینکه «برو این را بکش» نمی‌روم سمتش؛ اما با فرمان اینکه «این شخص دیروز مزاحم فلان دختر شده بود» می‌روم و  شخص را می‌کشم. این مثال واقعی است و خودم وکیلش بودم. اتفاق افتاد، و بعد که موکلم با رضایت خانواده مقتول از زندان بیرون آمد، من ریز شدم در رفتارهایش و دیدم این آدم از نظر درونی قابلیت درافتادن با قانون را دارد. یعنی چه؟ یعنی من در این چند سال ندیده بودم کسی در حیاط دادگستری سیگار بکشد، جز او. به او گفتم همین یک کار، نشانه این است که تو باز هم توانایی قتل داری. صفت‌های کوچک، صفت‌هایی که اصلاً به چشم ما نمی‌آیند. حالا وادی دهم صفت‌ها را می‌گوید: آن‌ها موجوداتی هستند: حریص، زیانکار، ناسپاس، پنهان‌کننده خدای خود.
انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است، مگر اندکی که عمل صالح انجام می‌دهند و با صبر، حقیقت و محبت جلو می‌روند:
«الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر». بعد یک رحمت یا مرحمتی هم اضافه می‌کند. این نکته برای من خیلی مهم بود.
ابتدای وادی نهم می‌گوید:
«پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهاده‌اند». بعد بلافاصله یک‌سری فرمان می‌آورد؛ می‌گوید: «فرمان چه می‌گوید؟» و توضیح می‌دهد: دزدی نکن، رشوه نخور و...، در وادی یازدهم هم همین را دارد؛ و می‌گوید: «قوانین چه می‌گویند؟» می‌گویند: دروغ نگو، دزدی نکن، خودبین مباش، گمان بد نبر، رشوه نخور، اجحاف نکن، کم‌فروشی نکن، خیانت نکن و...؛
این مواردی که کنگره ۶۰ می‌گوید، در همه ادیان و همه فرهنگ‌ها مشترک است. شما فرهنگی پیدا نمی‌کنید که در آن دزدی، خیانت یا دروغ کار پسندیده‌ای باشد.
ربا خوردن هم همین‌طور است. حالا ممکن است شما این کاغذ را از من نقد بخری و همان را نسیه با قیمت بالاتر بفروشی. این کاغذ یک ریال هم ارزش ندارد، مخصوصاً الان که استفاده شده؛ اما مثلاً شما از من می‌خری صد میلیون و شش ماهه صد و پنجاه میلیون می‌فروشی. آخر داری خودت را گول می‌زنی. این ضد ارزش است. بعد می‌گوید شرعی است یا حلال است؛
یا می‌گوید اسلام به من اجازه داده تا چهار زن داشته باشم؛ این را به چشم دیده‌ام: شوهر صدای زن صیغه‌ای‌اش را جلوی همسر دائمش پخش می‌کند و می‌گوید خدا به من اجازه داده. این ضد ارزش است. این چیزهای کوچک همان حرکت آرام و خزنده نیروی منفی است؛ آرام می‌آید و درونت رخنه می‌کند.
من این حرف‌ها را اول به خودم می‌زنم. فکر نکنید من آدم خیلی خوبی هستم یا از این مرحله گذشته‌ام. کار من اتفاقاً سخت‌تر است. آدمی که دانایی ندارد، کارش راحت‌تر از کسی است که دانایی دارد و نمی‌تواند انجام بدهد. کسی که می‌فهمد دارد اشتباه می‌کند، خیلی بدتر گرفتار است؛ چون تسلیم است و می‌گوید می‌دانم نباید این کار را بکنم، ولی می‌کنم.
بنابراین قوانین کنگره برای انسان‌هاست، نه تبلیغ هیچ دینی.   در کنگره ۶۰ ما نه می‌خواهیم دیندار خوب باشیم و نه چیز دیگر؛ ما می‌خواهیم یاد بگیریم انسان باشیم. انسان بودن یعنی رعایت آداب معاشرت، سپاسگزاری و احترام به یکدیگر و به بزرگ‌ترها. این‌ها نه زمان می‌برد، نه هزینه دارد.
سپاس از این که به صحبت های من گوش دادید.

عکس:همسفر ابوافضل (لژیون ششم)
ویرایش:همسفر علی (لژیون ششم)
تنظیم و ارسال: همسفر هادی(لژیون دوم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .