جلسهی هشتم از دورهی دهم جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰؛ آقایان مسافر و همسفران نمایندگی رودهن با استادی مسافر محمود، نگهبانی پهلوان مسافر مهدی و خزانهداری راهنما مسافر یوسف و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه «در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم؟» چهارشنبه 26 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمود هستم مسافر، از نگهبان و خزانهدار و دبیر جلسه تشکر میکنم که فرصت خدمت در جایگاه استادی لژیون سردار را به من واگذار کردند. در رابطه با دستور جلسه در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم، به نظر من قدردانی به معنای سپاسگزاری است. در تمام جوامع، هرکسی که خدمتی به ما میکند ما نیاز داریم که از او تشکر و سپاس گذاری کنیم. در کنگره 60، راهنمایان بسیار خدمت کردند تا رهجوهای تحت تعلیم آنها به رهایی برسند، همچنین مرزبانان، نگهبانان، شخص آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار خدمت کردهاند و وظیفه من این است که قدردان زحمات آنها باشم.
من وقتی شرایطی که الان درونش به سر میبرم را با شرایط خودم در زمان اینکه هنوز با کنگره آشنا نشده بودم مقایسه میکنم، واقعاً در تفکرم نمیگنجد که من زمانی مصرفکننده بودهام، من بخاطرهمچین دیدگاهی که در درون من ایجادشده، باید از کنگره 60 قدردانی کنم. قدردانی در کنگره 60 به چند بخش تقسیم میشود، قلبی، زبانی و عملی که همان خدمت کردن میشود.
من در اوایل سفرم که بودم هرزمان که به من خدمت کوچکی میدادند تا انجام بدهم غرورم این اجازه را نمیداد، اما زمانی که مدتی از سفرم گذشت متوجه شدم که همان خدمتهای کوچک چه فرصتهای بزرگی بود که به من پیشنهاد میشد، پسازآن هرچقدر که درخواست خدمت میکردم، به من خدمتی داده نمیشد تا زمانی که چند وقتی از رهایی سفر اول من گذشت و من شروع کردم به شکر گذاری از کنگره از ته قلبم، در آن زمان بود که فرصت خدمت کردن دوباره به من داده شد. من در کنگره بود که به معنای حقیقی جمله شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ کفر، نعمت از کفت بیرون کند، پی بردم.

آقای مهندس در تمام سخنانشان از سپاس گذاری و قدردانی صحبت میکنند. یکی دیگر از راههای قدردانی در کنگره لژیون سردار است. این را برای کسانی که فرصت خدمت در لژیون سردار را نداشتهاند میگویم، خدمت کردن در لژیون سردار بسیار اتفاق خوبی است. در اوایل هنگامی که من قصد شروع خدمت در لژیون سردار را داشتم مدام این سؤال در ذهن من پیش میآمد که چرا باید این کار را انجام بدهم، من میتوانم با همان مبلغی که متعهد میشوم بدهکاریهایم را پرداخت کنم، اما هر زمان که من مبلغی را متعهد میشدم، نهتنها تعهدم را پرداخت میکردم بلکه بدهکاریهایم نیز پرداخت میشد و حتی بیشتر از مقداری که بخشیده بودم به من بازگردانده میشد.
من در لژیون سردار متوجه شدم که چیزهایی که میبخشم، واقعاً برای من است؛ نه چیزهایی که در این دنیا دارم؛ زیرا وقتیکه ما به بعد از مرگ خودمان فکر کنیم متوجه میشویم که هر چیزی که در این دنیا داشتیم درواقع برای ما نبوده چون مال دنیا متعلق به همین دنیاست، اما زمانی که آن را میبخشیم درواقع برای خودمان یک امتیازی ثبت کردهایم تا با خودمان ببریم. همانطور که آقای مهندس میفرمایند ما هزاران ملک هم که داشته باشیم مالک آنها نیستیم؛ ما مالک چیزهایی که میبخشیم هستیم؛ ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
تایپ و ویرایش: همسفر یوسف
عکاس: مسافر محمد رضا
تنظیم و ارسال: مسافر مجتبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
260