جلسه ششم از دور سوم سری کارگاه های آموزشی عمومی خصوصی کنگرۀ ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی کارون اهواز با استادی مسافر مهرداد، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «بنیان کنگره ۶۰» در روز پنج شنبه مورخ ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:
سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر. خب از همین قبل شاکر خدا هستم که این توفیق شد امروز اینجا باشم و در این جایگاه قرار بگیرم، نشستن سر سفرهای که یک نیروی الهی آن را بسط داده، همیشه جای شکرگزاری دارد. اینکه آدم در آن سیستمی باشد که اگر کاری انجام بدهد، ده برابر اثر داشته باشد. هفته بنیان را تبریک میگویم، روز زن و روز مادر را تبریک میگویم به گروه خانواده. دو هفته دیگر هم هفته همسفران است که آن هم بهجای خودش محفوظ است. هفته بنیان را به کلیه اعضای کنگره تبریک میگویم.
هفته بنیان برای خود من شخصاً معنا و نگاه خاصی دارد. شاید چهارشنبهای که خدمت آقای مهندس رسیدم، نگاهم نسبت به هفته بنیان بهکلی تغییر کرد. به این فکر کردم که هفته بنیان در واقع تولد تکتک ماست؛ تولد فردی که میخواهد از یک نقطه سیاه حرکت کند و به سمت یک نقطه سفید بیاید. روزی که آقای مهندس خواستند جلسه را تمام کنند و کیک را ببرند، اگر بچهها دیده باشند، شاید نزدیک سه یا چهار بار گفتند که من این کیک را از طرف شما میبرم.
بیستوهشت سال پیش، روزی که آقای مهندس به رهایی رسیدند، روزی بود که برای هر فردی که میخواست از این مسیر عبور کند، اجازه صادر شد. به همین دلیل است که امروز به مسافران و همسفران تبریک میگوییم. داشتم فکر میکردم که چرا ما به آقای مهندس میگوییم بنیان؛ خود رفتار آقای مهندس، تفکر آقای مهندس و حضور ایشان در جایجای این ساختار دیده میشود. یک وزنی کاشته شد که امروز اینهمه ثمره میدهد. چند روز پیش در مسیری که بودم، به این موضوع فکر میکردم که یک فرد چقدر میتواند پتانسیل داشته باشد، چقدر میتواند صفات در وجودش داشته باشد که وقتی کاشته میشود، رشد کند، توسعه پیدا کند و اینهمه خیر و برکت به همراه داشته باشد.
ما میگوییم داریم یک سفر طی میکنیم؛ از ظلمت به سمت نور، از کفر به سمت ایمان، از جهل به سمت دانایی. همه اینها و حتی بیشتر از اینها، در وجود خود آقای مهندس بوده که امروز گسترش پیدا کرده است. حالا وقت ماست که هر فرد حداقل با یکی از این صفات خوب با کنگره پیوند بخورد. این جای تفکر دارد که چه میشود یک فرد به این نقطه میرسد. شاید جوابش همان سیدیها و آموزشهایی باشد که آقای مهندس میگفتند با استادانم همکلام شدم، همنوا شدم و شبیه آنها شدم تا به اینجا رسیدم.
دوباره این هفته عزیز را تبریک میگویم و خدا قوت میگویم به همه عزیزانی که در کنگره، مخصوصاً در خوزستان و شهر اهواز تلاش کردند؛ از نفرات اول گرفته تا امروز، از خود آقای تفرشی تا همه کسانی که در اینجا خدمت میکنند. اسمها زیاد است و میترسم اگر بخواهم همه را بگویم، کسی از قلم بیفتد. فقط میخواستم نکتهای از خودم و از این شعبه بگویم. این شعبه زیبا و دوستداشتنی، از خیلی سال قبل شکل گرفته است. یادم هست حدود هفت یا هشت سال پیش، در جشن گلریزان، اوضاع مالی شعبه اصلاً خوب نبود.
آقای مهندس فرمودند اگر شعبه از نظر مالی به ثبات نرسد، باید تعطیل شود. آن زمان ایجنت آقای تفرشی بودند و بعد آقا فرشید آمدند و روی تابلو نوشتند که اگر تا فلان زمان نتوانیم زمینی تهیه کنیم، شعبه تعطیل میشود. آن روزها استرس و فشار زیادی بود، اما بچهها هر چه داشتند آوردند؛ بعضیها وسایلشان را فروختند، همسفرها طلاهایشان را گذاشتند. میخواهم بگویم اگر امروز این شعبه به اینجا رسیده، حاصل زحمت خیلیهاست. این شعبه امروز جزو زیباترین شعب کنگره است. انشاءالله این حس هر روز بیشتر شود، صندلیها پرتر شود و بتوانیم درد و رنج را کمتر کنیم. نعمتی بزرگ به نام رهایی و خواب خوش به ما داده شده و خیلیها برای رسیدن ما به اینجا تلاش کردند. از اینکه به صحبتها گوش دادید، خیلی ممنونم و تشکر میکنم.
گروه سایت نمایندگی کارون
- تعداد بازدید از این مطلب :
108