آنچه دیده شود، زنده میماند و آنچه دیده نشود، از میان میرود.
این جمله تنها یک توصیه اخلاقی نیست؛ بلکه یک قانون دقیق هستی و یک اصل شناختهشده در علوم رفتاری و روانشناسی است. مغز انسان به محرکهای تکراری عادت میکند. هر چیزی که برای مدتی در زندگی ما ثابت شود ــ حتی اگر یک نعمت بزرگ باشد ــ کمکم برای ذهن «عادی» میشود. این پدیده «عادتپذیری» نام دارد؛ یعنی توجه و هیجان اولیه بهتدریج خاموش میشود. در نتیجه، چیزهایی که زمانی برای ما ارزشمند و حیاتی بودهاند، پس از مدتی گویی از دید ما حذف میشوند.
در مسیر درمان اعتیاد نیز همین اتفاق رخ میدهد. روزهای اولِ رهایی، احساسات در اوج است؛
اما کمکم این حس فروکش میکند و اگر به نعمت درمان توجه نکنیم، جان و انرژی آن در «صور پنهان» کاهش مییابد.
وقتی ارتباط حسی با یک موهبت قطع شود، دو اتفاق میافتد:
یا آن نعمت بهکلی از دست میرود و از زندگی ما خارج میشود،
یا در ظاهر باقی میماند، اما دیگر هیچ حسی برای ما ندارد؛
و این حالت دقیقاً آغاز بازگشت به سمت تاریکی است.
از اینجاست که معنای حقیقی این جمله روشن میشود:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ کفر، نعمت از کفت بیرون کند.
شکرگزاری یعنی «دیدن»، «به یاد آوردن» و «توجه دادن انرژی» به آنچه داریم.
وقتی خانواده، کار، آرامش و آموزشهای کنگره را ببینیم و قدر بدانیم، جریان حیات در آنها جاری میشود.
اما اگر این نعمتها برای ما «عادی» شوند و توجهمان از آنها برداشته شود، طبق قوانین الهی و طبیعی، یا از ما گرفته میشوند، یا حضورشان در زندگی بیاثر و بیجان میشود.
پس مسیر رهایی، تنها با قطع مصرف کامل نمیشود؛
بلکه با دیدن نعمتها و خدمت کردن، آنها را زنده نگه میداریم و استمرار درمان را ماندگار میکنیم.
شکرگزاری یک رفتار احساسی نیست؛ یک سازوکار حیاتی برای بقاست.
حفاظتی است برای تمام آنچه خداوند و کنگره به ما بخشیدهاند.
امروز اگر نعمتی در زندگی داریم درمان، رهایی، خانواده، آرامش، آموزش
اینها به توجه ما زندهاند. و اگر میخواهیم برای همیشه بمانند،
باید هر روز آنها را ببینیم، حس کنیم و بابتشان قدردان باشیم.
مسافر فرهاد – لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
83