گاهی وسط زندگی میایستم و به پشت سرم نگاه میکنم؛ به روزهایی که سخت بود، به شبهایی که دلم میلرزید، به راههایی که هیچکس نمیفهمید چقدر تاریک است. درست همانجا کنگره۶۰ همانند یک نور کوچک در دل تاریکی برایم ظاهر شد.
قدردانی در کنگره۶۰ برای من یعنی همین لحظه؛ لحظهای که میفهمم اگر امروز ایستادهام، کمی آرامتر هستم و مسیرم را پیدا کردهام دستهایی بوده که مرا نگه داشتهاند. اینجا تشکر گفتن ساده نیست، بلکه از جنس اشکهای بیصدا، از جنس دلی که خسته بود و آرام شد، از جنس نفسی که به سختی بالا میآمد و حالا سبکتر شده است.
قدردانی یعنی فکر کردن به راهنمایی که حتی وقتی خودم امیدی نداشتم، امید را از نگاهش قرض گرفتم. یعنی همسفری که کنارم بود، رهجویی که تلاشش دلگرمم کرد، محبتی که بیهیچ چشمداشتی روی زخمهای پنهانم ریخته شد. اینجا تشکر، فقط یک کلمه نیست، بلکه یک بغض، یک لبخند، یک خدایا شکرت زیر لب، یک دل پر که نمیدانم چطور این همه مهربانی را پاسخ بدهم. اگر امروز به سمت نور قدم برمیدارم، به خاطر کسانی است که در تاریکی دستم را گرفتهاند و من این محبت را هرگز فراموش نخواهم کرد. در پایان از بنیانگذار کنگره۶۰ آقای مهندس و خانواده محترم ایشان صمیمانه سپاسگزارم.
نویسنده: همسفر حلیمه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون سوم)
ارسال: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
90