در گرمترین روزهای سال در فصل به هم ریختن شهر وجودی که شهر وجودی من نیز به هم ریخته بود وارد کنگره شدم؛ اما با وجود گرم بودن هوا، جسم و روح من یخ زده بود و مانند سرمای ۶۰ درجه زیر صفر بود. دیگر هیچ احساسی نداشتم، در عمق تاریکی و ناامیدی بودم و غم تمام وجودم را احاطه کرده بود. با گذشت زمان با کمک راهنما و آموزشهای کنگره توانستم تاریکی درونم را به روشنایی تبدیل کنم و به جان یخ زدهام گرما و جان تازه ببخشم. هر کدام از آموزشهای کنگره در زندگی من تأثیر بسیاری داشت و توانستم درست زیستن را بیاموزم. زندگی من، مانند یک درخت جوانه زد و آرامآرام مشکلات کم شد، دیگر هیچ اتفاقی نمیتواند حال من را خراب کند. زمانی که به عقب نگاه میکنم، متوجه میشوم یک معجزه در زندگی من رخ داده است.
یک ساختار و سیستم و حتی یک خانواده به بنیان و ریشه آن بستگی دارد که یک ساختار پوسیده و خراب یا باشکوه و قوی باشد.
حال اگر به کنگره و عظمت آن نگاه کنیم، میبینیم همه انرژی اعضا به دلیل حضور آقای مهندس به عنوان بنیان و ریشه کنگره است. زمانی که ریشه سالم باشد، میتواند شاخه، برگ و میوه سالم و مفید بدهد؛ اما اگر ریشه سالم نباشد، هر قدر شاخ و برگ را سمپاشی کنیم تا میوه خوب بدهد، این اتفاق نمیافتد. زمانی که یک درخت رشد میکند به اندازه حجمی که ساقهها و شاخهها فضا میگیرند، به همان میزان رشد به صورت پنهان در ریشه نیز اتفاق میافتد که عظمت آن در شاخهها و میوهها قابل رؤیت است.
خداوند را سپاسگزارم که من را در کنگره قرار داد تا بتوانم از این ریشه قوی تغذیه کنم و محکم و استوار شوم.
نویسنده: راهنمایتازهواردین همسفر منیژه
رابط خبری: همسفر سمانه مرزبان خبری
ویرایش: همسفر ساره رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
157