English Version
This Site Is Available In English

با کنگره مانند دانشگاه برخورد کنید

با کنگره مانند دانشگاه برخورد کنید

هشتمین  جلسه از دور پنجاه و چهارم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی راهنمای محترم مسافر رضا ، نگهبانی همسفر امیرعلی و دبیری همسفر امیرحسین ، با دستور جلسه «بنیان کنگره ۶۰»، پنجشنبه 20 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحال هستم که در خدمت دوستان همسفر هستم. من یک علاقه‌ی خاصی به همسفران دارم، شاید حتی بیشتر از مسافران. نمی‌دانم چرا. از اول این یک هم‌حسی بود.
شما بال‌های پروازی به نظر من برای مسافر و ستون آن خیمه هستید. اگر نبودند کار خیلی سخت می‌شد. دستور جلسه بنیان است. من ورودی سال 82 هستم. آقای مهندس می‌فرمودند که مانند دانشگاه با کنگره 60 برخورد کنید. فارغ‌التحصیل می‌شوید. بعد از فارغ‌التحصیلی باید در کنگره خدمت کنید. مراحل ترقی در کنگره را طی کنید. منزل ما همین خیابان بهار هستیم. آن زمان فکر می‌کردم جزء مصرف‌کنندگان باکلاس هستم که کسی متوجه نشود مصرف‌کننده هستم و یک سیگار بعدازآن می‌کشیدم و احساس نمی‌کردم معتاد درجه‌یک هستم هرکسی هم می‌گفت، پیش خودم می‌گفتم که کی؟ من؟ و صد جا می‌گشتم کسی نبیند.

من دیدم که نمک چه یک انگشت چه یک خروار، خماری خماری است، نشئگی نشئگی است. فرقی ندارد. من خودم را گول می‌زدم. همین‌جا می‌آمدم سر خیابان سهروردی سوار ماشین می‌شدم که سر کار بروم. خیلی دنبال جایی برای درمان می‌گشتم که نظرم به یک تابلوی بسیار کوچک جلب شد که نوشته‌شده بود: درمان اعتیاد رایگان. سر در همین‌جا بود. در ذهنم بود بعد از سرکار اینجا بیایم. آن زمان صندلی‌های چوبی بود. وقتی آمدم، آقای مهندس از روبرو می‌آمد. به من رسید گفتم سلام حاج‌آقا، گفتن به من بگو حسین من حج نرفتم. من ایشان را نشناختم. یکی از افراد سپیدپوش آمدن که شبیه افراد نیروی دریایی بودند. به ایشان گفتم یک برادر دارم که خیلی تریاک استفاده می‌کند. خودم را نمی‌توانستم معرفی کنم. گفت ببین چه میزان استفاده می‌کند و بیاید درمان بشود. درنهایت آمدم و گفتم خودم مصرف‌کننده هستم. خلاصه برای من یک کاری انجام دهید. گفتند بعدازظهر جلسه داریم تشریف بیاورید و یکی از این راهنماها را انتخاب کنید. مشاور تازه‌واردین من آقای صداقت بود.
خلاصه آمدیم و دوتا بال پرواز پیدا کردیم و درنهایت در لژیون آقای خدامی وارد شدیم. کار تمام شد یک سال درمان طول کشید. بعد برای کمک راهنمایی آماده شدیم. آقای خدامی به شعبه انقلاب رفتند و ماهم به آنجا رفتیم. افرادی از خانواده‌ها که برای همراهی مسافرین تشریف می‌آوردند، پشت در کنگره منتظر می‌ماندند. آقای مهندس یک تفکری کردند که برای خانواده‌ها یک جلسه آموزشی برگزار کنیم. به این صورت کلاس‌های همسفران تشکیل شد.

در ادامه رهایی چهل سی‌دی همسفر کوروش رهجوی ایجنت محترم همسفر هادی را داشتیم

عکاس: همسفر مهدی (لژیون 4)

تایپ و ویراستاری: همسفر مهدی (لژیون ۴)

تهیه و تنظیم سایت همسفران آقای آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .