سالها بود که راه و مسیر زندگیام را گم کرده بودم و در همه جا به دنبال راهی میگشتم تا بتوانم آن را تغییر دهم تا اینکه خداوند در کنگره را به روی من گشود. وقتی وارد کنگره۶۰ شدم، گویی دری از درهای بهشت به روی من باز شده و واقعاً در این مسیر به آرامش رسیده بودم.
با رهایی مسافرم، روزبهروز آرامش بیشتری حس میکردم؛ اما به خاطر مصرف نیکوتین، حال درونم خوب نبود. با وجود اینکه یک سال در کنگره بودم و هر هفته فرشته مهربانی، راهنما همسفر نصیبه، خود را برای درمان نیکوتین معرفی میکردند، من هنوز به این باور نرسیده بودم که مصرفکننده هستم و سفرم را شروع نمیکردم تا اینکه به دستورجلسه وادی هشتم رسیدم: «با حرکت راه نمایان میشود» و این جمله، جرقه سفر را در من ایجاد کرد.
سفرم را شروع کردم و آرامآرام حسهای خفتهام بیدار شد. پس از یازده ماه و چهار روز، با رهایی از بند نیکوتین، به حال خوش رسیدم. چندین ماه بعد از رهایی، توانستم در آزمون راهنمایی ویلیام شرکت کنم و به لطف خداوند با سربلندی از این آزمون بیرون آمدم و به من اجازه داده شد؛ جزو خدمتگذاران عاشق کنگره قرار بگیرم.
روزی که شال ویلیام را دریافت کردم، بهترین روز زندگیام بود و بهترین حس دنیا را تجربه کردم. در کنار این حس خوب، سنگینی مسئولیتی را که بر گردنم نهاده شده بود، احساس کردم؛ اینجا بود که متوجه شدم باید قدمهایم را محکمتر از قبل بردارم تا بتوانم با خدمت کردن عاشقانه و بدون قید و شرط، روزبهروز حالم را بهتر کنم و یاریرسان همنوعانم باشم.
برای دریافت حال خوب و رهایی از بند نیکوتین، همیشه از خداوند خواستار کمک هستم تا بتوانم این بار مسئولیت را به خوبی انجام دهم.
اکنون که این دلنوشته را مینویسم، درونم پر از شکر و سپاس از قدرت مطلق، مهندس حسین دژاکام عزیز و راهنمایان گرانقدرم است.
نویسنده: راهنمای ویلیام وایت همسفر عزت
رابط خبری: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر نصیبه (لژیون ویلیام)
عکس: همسفر شقایق رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر پگاه رهجوی راهنما همسفر شهین (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
209