نهمین جلسه از دوره دوم لژیون تغذیه به روش دژاکام نمایندگی پارک طالقانی روز جمعه 1404/09/07 با دستور جلسه" دیسپ، D.sap " با گردانندگی مسافر ماهان و راهنمایی، راهنمای محترم مسافر رضا و دبیری راهنمای محترم مسافر سامان راس ساعت 7.30 دقیقه صبح آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان گرداننده لژیون:

سلام دوستان ماهان هستم مسافر تغذیه به روش دژاکام
خیلی ممنون هستم ار آقا رضا که این فرصت را در اختیار من قرار دادند از دبیر محترم آقا سامان هم تشکر میکنم. حقیقت میخواستم درباره دیسپ صحبت کنم قبلش میخواهم برداشتهایی که در این یک الی دو سال که داشتم صحبت کنم. خوب آقای مهندس دژاکام میفرمایند که اگر انسان بخواهد یک ماشینی را درست کند باید نقشه آن را بداند و آن را بشناسد. بدن انسان هم همین طور هست ما باید بدن انسان را بشناسیم، با این سیدیها مخصوصا سیدیهای ساختمان جسم، ما بدن انسان را تا حدودی میشناسیم. به نظر من آقای مهندس درواقع ساختمان جسم را مهندسی معکوس کردند و از معلول به علت رسیدند و از علت به صورت مسئله رسیدند و چون انسان اندیشمند و حکیمی هم هستند، موفق شدند صورت مسئله را حل کنند و به جواب رسیدند واین دانش به دست آمد و این دانشی که هست در جای دیگری نیست. رنج انسان از دانشهای کشف نشده هست و دانشمند آقای حسین دژاکام موفق شدند با تفکرو اندیشه و جایگاه فکری که دارند و با لطف خداوند، بتوانند ساختمان جسم را شناسایی بکنند تازه خودشان میفرمایند تا حدودی، چرا چون بدن حدود سی و هشت هزار میلیارد سلول دارد و پنجاه، شصت برابر آن باکتری دارد، یک دنیایی هست، عجیب و غریب، تازه هر سلول یک شهر هست مثلا برای خودش پالایشگاه دارد و ... واقعا بخواهیم واردش بشویم بهاصطلاح، مخ آدم سوت میکشد. پس بنابراین به قول آقای مهندس ما هیچکاره هستیم، تمام کاری که دارد انجام میشود در واقع این سیستم هوشمند بدن هست که دارد این کار را انجام میدهد. حالا اگر از تعاریف علمی آن بخواهیم صحبت بکنیم.
اقای مهندس میفرمایند که اصلا چاقی یعنی چی؟ چاقی، ذخیره انبوه چربی در بدن هست. چرا این اتفاق میافتد؟ علت اینکه این اتفاق می افتد میتواند پر خوری باشد ولی عامل اصلی نیست، عامل اصلی که هست اینکه بدن میترسد و چربی ذخیره میکند، به قول خودمانی بدن میگوید، نکنه به من غذا ندهد، یک روز این( شخص) صبحانه نمی خورد، دو روز ناهار میخورد یک روز نمیخورد یک روز چهار بعد از ظهر ناهار میخورد، یک روز شام نمیخورد، یک روز سه بار شام میخورد. بدن می گوید هر وقت غذا می دهد بزار بگیرم، ذخیره کنم برای روز مبادا، شاید غذا نیامد، چون سر وقت نیست یک برنامه حسابگرانه نیست. در صحبتها ایشان در لژیون جونز طالقانی فرمودند نگران نباشید، به برنامه عمل کنید، از یک طرفی میگویند ما برنامهای نداریم، هر کس باید خودش به برنامه خودش، متناسب با بدن خود برسد و زبان بدن را بتواند بشناسد. واقعا این برنامه چی هست؟ اصل آن به نظر من نظم هست، یعنی این نظمی که آمده به ما داده است. سرموقع، ما غذا بخوریم به میزان مناسب و غذای مناسبی که برای بدن من مناسب هست. قبل از لژیون با یکی از دوستان صحبت میکردیم گفت من زنجبیل میخورم، ولی من زنجبیل میخورم جوش میزنم، یه سری بیماریهام میزنه بیرون و بالا میآید. من وقتی فلفل میخورم، چون ضربان قلبم پایین هست سر حال میشوم و خیلی دوست دارم و خیلی حالم خوب میشود ولی به جاهای دیگهام آسیب میزند، پس بنابراین من باید متوجه بشوم، برای همین میگویند به دیگران نگویید چی بخورند، هر کس باید خودش متوجه بشود که با توجه به سیستم بدنش چی بخورد ولی یک سری آیتمهای مشخصی داریم، مثل کربو هیدراتها و چربیها و و پروتئین که باید آنها به بدن برسد و اگر نگاه کنید توی همین روش که هستیم پروتئینی که به ما میرسد اگه نرسد می آید از عضله ها میسوزاند، برای همین میگویند چهار، پنج روز در هفته باید تخم مرغ بخورید، چون تخم مرغ، پروتئین ارزان قیمت و در دسترس را به ما میرساند و میگویند از همه غذا ها بخورید، چرا؟ چون احتمال داره که شما بگوئید، من نان نمیخورم بعد کربو هیدرات به بدن کم برسد، نان میخوریم ولی چه نانی، دکتر امین در سیدی دیسپ میگویند ما نان میخوریم ولی نان کامل، حتما سی دی را گوش کنید. روغنی استفاده میکنیم که روغن سالم هست مثل روغن ارده یا روغن کنجد و حتی روغن حیوانی، همیشه ما توی ذهن ما هست این چاق میکند یا تخم مرغ کلسترول دارد نه اصلا این طور نیست. ما باید سالم بخوریم و از همه چیز برخوردار باشیم، همه چی میتوانیم بخوریم سر زمان مشخص و میزان مناسب و هماهنگ با زبان بدنمان و این روش نظم مشخصی به ما میدهد.
ما احتیاج به ویتامینها هم داریم که از سالاد داریم این ها را تامین میکنیم. رهجوی کنگره 60 که سالاد نمیخورد مثل مسلمانی میماند که نماز نمیخواند، موضوع فقط لژیون جونز نیست، میگویند باید سالاد خورده بشود نیم ساعت قبل از وعده غذایی و تخممرغ خورده بشود. باید سر وقت غذا خورده بشود از همه چی خورده بشود با توجه به زبان بدنتان، وقتی ما زبان بدنمان را میشناسیم و با آن در ارتباط هستم، میدانم چی هست داستان، ترازو دیجیتال دارم و دو بار صبح و شب دارم خودم را وزن میکنم. سه ماه هست در لژیون جونز رها شدم و در حال حاضر وزنم زیر وزن رهایی هست چون من تعهد دارم، من آمدم درمان شدم من خودم را میگویم نمیتوانم برگشت بخورم. عزیزانی که آمدند لژیون جونز یک علتی دارد، به نظرم آن شخص به یک آگاهی رسیده است، کسانی که میآیند لژیون ویلیام یا جونز می خواهند خدمت کنند. در لایو چهارشنبه آقای مهندس فرمودند از اول بهمن امسال عزیزانی که بالای پانزده کیلو اضافه وزن دارند برایشان تولد گرفته نمیشود، خدمت نمیدهند. چرا اینطوری میگویند، چون میگویند من مطمئن هستم میشود با روش دژاکام به راحتی وزن کم کرد یا در واقع به تعادل وزنی رسید، این روش رژیم نیست، بعضی اوقات من شیرینی میخورم دوستان میگویند مگر جونزی نیستی، بیماری قند که ندارم، اره میخورم. دیروز ظهر، دو عدد شیرینی خوردم، ناهار نخوردم. شب هم آبگوشت خوردم، نامه اعمالم دستم هست، شب خودم را وزن کردم زیر وزن رهایی خودم بودم. طبق و روی برنامه مناسب بدن خودم هستم. در عید یا زمان جنگ، یک کیلو، دو کیلو آمدم بالا، فکر کن بگویید در زمان جنگ، بایستید من رژیم هستم باید حتما سالاد بخورم بعضی اوقات شاید نشود اصلا عمل سالم نباشد، نه من دارم زندگی عادی خودم را می کنم، برنامه در اختیار من هست نه من در اختیار برنامه، من بعضی دوستان که به روش های دیگرعمل میکنند را میبینم، میگویم بریم فلان جا میگوید نه، من الان باید برم خونه. چرا، چون الان باید عدس بخورم، الان باید برم فلان کار را بکنم، من برنامهام دست خودم هست و روی برنامه هستم. برنامهام را خودم مناسب بدنم با توجه به سیدیها و آگاهی و شناخت بدنم، دارم میچینم. ابتدای امر هم آمدم برای خودم برنامه ریزی کردم و روی کاغذ آوردم که فلان ساعت باید بیدار بشوم و تعادل را باید رعایت کنم، همه چی میخورم ولی ببخشید مثل آدمیزاد غذا می خورم. وقتی ما زبان بدن را متوجه می شویم و طبق آن غذا میخوریم بیماری های ما درمان میشود؛
در این روش، تربیت نفس ما داریم، سرکوب نفس نداریم که بدن من گدا باشد، وای داره جلوی چشم من کیک میخورد، نه برنامه دارم میدانم الان من تولدم هست، کیک میخورم به اندازه میخورم. یک دانه شیرینی خوردم، دومی نمیخورم، توضیح هم ندارد آقا من مسافر جونز هستم. نه من اختیار دارم، من افسار زندگیم دست خودم هست. الان دوست دارم یا درست هست این شیرینی را میخورم، الان نمیخورم یا الان دو تا میخورم. پس بنابراین روی برنامه که شما باشید، وزنت مشخص هست، حتما نتیجه میدهد. غذای مناسب، زمان مناسب و میزان مناسب هست و حس واحساس، یعنی قبل از اینکه دلم درد بگیرد و به اصطلاح سیر بشوم از غذا خوردن دست بکشم وآن موقع مفهوم سیری واقعی را حس میکنم. هر روشی تا به آن عادت کنم، یک مدت طول میکشد یا دوره سازگاری را باید طی کرد، بهش فکر نمیکنم چون ایمان دارم. در ابتدا ورود به کنگره60 در سیدی وظایف رهجو میگوید باید به کنگره 60 به روش آن و راهنمایت اعتقاد و ایمان داشته باشید، مطمئن باشید نتیجه میدهد. دیگر این همه الگو و سند بدون نقص وجود دارد. من فکر میکردم چه اتفاق بزرگی برای من پیش آمده بیماری هیدرادنیت من درمان شده است، این جا چند نفر را دیدم طرف سرطان او درمان شده است. ما با این سیدیهای ساختمان جسم نسبت به بدنمان آگاهی پیدا کردیم و در این چهل سیدی سفر اول، آموزش میگیریم و جلوی هدر رفت انرژی را می گیرد، من قبلا عصبی میشدم گشنم میشد، بخواهم به صورت مداوم توضیح بدهم، چرا اصلا باید زیاد توضیح بدهم. آقای مهندس میفرمایند یکبار بگویید تازه اگر نیاز بود یا از شما سوال پرسیدند یا برای نادان نگو، وقتی من انرژی بزارم، خوب ازمن انرژی میرود و گرفته میشود، باید بعدا انرژی تامین کنم. به اندازه باید صحبت کنم به اندازه وقت بزارم، سعی کنم که اعصابم و افکارم بهم نریزد و خود را کنترل کنم و با سی سیدی سفر دوم انرژی میگیرم، از خدمت کردن، تغییر جایگاه و آموزش و از آن پالایش حسام و از حرکتی که دارم انجام میدهم و در این حداقل دوازده سی دی جونز به آگاهی و شناخت نسبت به بدنمان و فیزیولوزی بدن میرسیم و اطلاعات فوقالعاده، حتی پزشکی به دست میآوریم و در نهایت ما به رهایی تغذیه سالم میرسیم.

کوتاه درباره تجربه خودم بگویم، نفخ داشتم بهشدت، یاد گرفتم غذا خوردن و حتی آب خوردن را، مشکل حل شد و دیسپ نیز موثر بود، احساس سیری واقعی را گفتم، به خاطر ایستادن زیاد درگیر واریس بودم و راه میرفتم، پام سریع درد میگرفت الان ورزش میکنم البته سفر اول و دوم هم مطرح هست. در این روش نیم ساعت پیاده روی کافی هست ولی شاید یک نفر ورزش حرفهای بکند یا کوه برود با اجازه راهنما و سیدی های آقای مهندس هم که هست وبا توجه به زبان و فیزیولوژی بدن خود در آن زمان، عمل میکنم، در صبح بیدار شدن و نظم به من کمک کرد، در من نقطه تفکری در مورد مسائل مختلف مثل: انرژی و زمان ایجاد کرد. من قبلا همیشه تو صورتم جوش داشتم، فرد دیگری هم میدیدم جوش داشت ناراحت میشدم، چرا چون یاد خودم میافتادم، بیماری دردناک هیدرادنیت که نه، عاملش مشخص بود و نه درمان داشت، با دیسپ انگور و سیب درمان شدم. در سیدی دسپ میگوید، دی سپ انگور اسیدیتر هست و برای جوش و بیماری های پوستی جواب میدهد و من با توجه به سیدی دیسپ و هماهنگی با راهنمایم برای درمان از خوردن سه مرتبه دیسپ سیب به صورت(تی دی اس) استفاده کردم. من تجربه شخصی خودم را میگویم روی سالاد از دیسپ انگور بهره بردم و به قول خودمان چربیها رنده کرد و خیلی هم حال میکردم. طبق فرمان راهنما من سه وعده تی دی اس دیسپ سیب میخوردم و روی سالاد(فصل) ظهر و شب هم ده، پانزده سیسی( دو تا سه در بطری نوشابه) دیسپ انگور میریختم. بخور دیسپ خیلی به من کمک کرد، برای درخشندگی پوستم و ضد عفونی کردن سینوس و دستگاه فوقانی مجرای تنفسی، خاصیت ضد ویروسی آن، قرقره کردن آن موثر هست. البته در همه چیز تعادل را باید در نظر گرفت. کرم هم تاثیرگزار هست. در سیدی تشنگی هم درباره خواسته قوی صحبت میشود. من خواسته قوی دارم باید وزنم کم شود یا زیاد شود و با روش دژاکام این مهم به راحتی انجام میپذیرد، چون ایمان دارم و نتایج آن را به وضوح دیدم.
دیسپ سیستم گوارش را اصلاح میکند، خاصیت اصلی آن ضد عفونی کننده هست و ضد التهاب و تورم هست و ... من حتما میخواهم از دوستان که سیدی دیسپ دکتر امین سال 1403 را گوش کنید و در صورت تمایل آن را کلمه به کلمه بنویسید. از آقای مهندس حسین دژاکام بابت این بستر که ایجاد کردند تشکر میکنم. خیلی ممنون که صبوری کردید و به صحبتهای من گوش کردید.

عکس و هماهنگی: راهنمای محترم مسافر سامان از نمایندگی لویی پاستور
تایپ و بارگزاری: مسافر ماهان از نمایندگی ستارخان
مسئول سایت: همسفر امید
مرزبان خبری: همسفر علی
با تشکر از راهنمای محترم لژیون جونز مسافر رضا
سپاس از توجه شما، با احترام سایت نمایندگی پارک طالقانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
115