منِ همسفر در زمان مصرفِ مسافرم معرکهگیری ذهنی زیادی داشتم؛ چون مسافرم در منزل مصرف نمیکرد و بیشتر اوقات بیرون بود. ذهن من تخریب شده بود و خودخوری زیادی داشتم و همین باعث میشد وقتی میآمد، من نتوانم با ایشان صحبت کنم و هرچه دادوبیداد بود سر بچهها خالی میکردم. واقعاً حال خیلی بدی داشتم و شاید این موضوع شده بود خوراک ذهن من و شروع به تجسس میکردم.
وقتی وارد کنگره شدم متوجه شدم چقدر به خودم ضربه زدهام؛ نه فقط در رابطه با مسافرم، در کل شخصیتم اینطور بود. اگر از کسی ناراحت میشدم نمیرفتم بگویم؛ همچنان نشخوار ذهنی داشتم و ممکن بود چند ماه در ذهنم بماند.
آقای مهندس میگویند اگر با فردی مشکلی داری برو با همان شخص صحبت کن، شاید برداشت تو اشتباه بوده است؛ همانجاست که راضی میشوی.
مشکل من این بود که همیشه میخواستم مسافرم و بچههایم را تغییر بدهم؛ شاید برای تغییر خودم تلاشی نمیکردم. در کتاب «عبور از منطقه۶۰ درجه زیر صفر» میگویند؛ محبت قطرهقطره میریزد روی سنگ و آن سنگ شکاف برمیدارد؛ یعنی سنگدلترین افراد با محبت شما نرم میشوند.
بهترین عملکرد منِ همسفر این است که اول با آموزش برای حال خوب خودم تلاش کنم و اگر صبر کنم مشکلاتم حل میشوند. یادگیری مثلث دانایی است؛ تفکر، تجربه و آموزش و مثلث معرکهگیری ناامیدی، ترس و منیت است.
اگر با تفکر و تجربه در جهت آموزش تلاش کنم، در مسیر درست قرار میگیرم و از معرکهگیری فاصله میگیرم. یادگیری هم در گفتار من، هم در کردار من و هم در پندار من مشخص میشود که آیا از معرکهگیری فاصله گرفتهام یا خیر.
نویسنده: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر مژده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
71