به نام قدرت مطلق الله من قبل از ورود به کنگره فقط در فکر این بودم که مسافرم درمان شود. ولی به اینکه چه کسی به او کمک کندو چگونه درمان شود فکر نمیکردم. روزی که وارد کنگره شدم فکرمی کردم به خاطر مسافرم باید به کنگره بیایم و تحملکنم تا درمان صورت بگیرد، ولی متوجه شدم که من بیشتر از مسافرم نیاز به آموزش دارم و باید درمان بشوم و از این تاریکی درون نجات پیدا کنم. من در تاریکترین لحظههای زندگی خودم بودم؛ انگار که زمان ایستاده بود و هیچ امیدی نداشتم و دنبال یکراه نجات بودم، برای فرار از تاریکیهای زندگی کنگره مثل یک نور بر زندگی من تابید وزندگی را برایم نورانی کرد و به من امید داد و به زندگی وصل کرد.
الان در لحظهلحظههای زندگیام وجود خدا را حس میکنم و به خاطر همه داشتههایم از خدا قدردانی میکنم، و خدا را شاکرم به خاطر وجودم درکنگره چون یاد گرفتم که چگونه از ضد ارزشها دوریکنم و به سمت صراط مستقیم حرکت کنم و جهانبینی خود را تغییر دهم و دیدم به دنیا و همهچیز تغییر کند. امیدوارم دست تقدیر یاری کند بمانم و از خدمتگزاران راستین کنگره باشم و دین خود را به کنگره ادا کنم، امیدی که در اوج ناامیدی پیدا کردم را مدیون کنگره و آموزش خوب راهنمای عزیزم هستم و ازایشان کمال تشکر رادارم. از آقای مهندس و خانواده ارجمندشان متشکرم به خاطر اینکه این بستر را برای ما فراهم کردند تا مسافرمان درمان شود و ماهم آموزش ببینیم.
نویسنده: همسفر طوبی رهجوی راهنما همسفر فیروزه (لژیون اول)
ویرایش: رابط خبری همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون سوم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی الوند قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
62