سلام دوستان، شایان هستم؛ یک مسافر.
در رابطه با دستور جلسهی این هفتهی کنگره با موضوع یادگیری و معرکهگیری باید بگویم که من خودم از کسانی بودم که زیاد معرکهگیری میکردم و همین موضوع باعث میشد مسیر یادگیری من سخت و دشوار شود. همیشه فکر میکردم یادگیری باید از مسائل عجیب و پیچیده شروع شود و مطالب ساده و ابتدایی ارزش یاد گرفتن ندارند، در حالی که اصلاً اینگونه نبود.
کنگره به من یاد داد که هر مطلبی هرچقدر هم ساده و سطحی به نظر برسد، ارزش یادگیری دارد.یادم هست در جلسهی اول آموزش مصرف داروی OT که برای تمام رهجوهای سفر اول برگزار میشود، استاد طریقهی استفاده از سرنگ و مصرف دارو را توضیح میدادند. من با خودم فکر میکردم که کاملاً بلد هستم و به همین دلیل به صحبتهای استاد توجه نکردم. نتیجه این شد که تا آخر سفر اول، ناخواسته یکدهم سیسی کمتر دارو مصرف میکردم! چون در سرنگ کشیدن دقت نداشتم.شاید این مقدار روی کلیت سفر من تاثیر زیادی نداشت، اما به خوبی فهمیدم که فقط یک دقیقه معرکهگیری در ذهن و وجود من باعث شد به صحبتهای استاد توجه نکنم و ده ماه سفرم تحت تأثیر قرار بگیرد.وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم چه معرکهگیریهایی در زندگی داشتم که جلوی یادگیری و رشد من را گرفت و باعث شد زندگیام آسیب ببیند. کنگره به من یاد داد: وقتی وقت گذاشتی، به شعبه آمدی، لباس مرتب پوشیدی، روی صندلی نشستی و از کارهایت در بیرون گذشتی، پس یاد بگیر… معرکه نگیرزیرا یادگیری فقط به سود من است.و در پایان، من یاد گرفتم که: به عنوان یک رهجو در سفر، هیچ دخالتی در سفر دیگران نکنم و برای هیچ رهجویی – حتی از سر دلسوزی – نسخه نپیچم و پیشنهادی ندهم. چون هر رهجو راهنمای خودش را دارد و تمام راهنماها دلسوز، دانا و آگاه هستند و از جزئیات سفر رهجوی خود خبر دارند. پس هرگونه پیشنهاد، اظهار نظر یا راهکار دادن به دیگران مانند اینکه:«سر فلان پله دارو را اینقدر کم کن» یا«صبح فلان ویتامین را بخور تا سرحال باشی» و…همه اینها معرکهگیری محسوب میشود و من نباید انجامش بدهم.
ممنونم که به صحبت هام گوش دادید .
نویسنده : مسافر شایان
- تعداد بازدید از این مطلب :
103