اول از همه تشکر و قدردانی میکنم از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان؛ ایشان غیرممکنترین اتفاق زندگی من را ممکن کردند. همچنین از راهنمای عزیز و بزرگوار خودم، همسفر زهرا، و راهنمای مسافرم، مسافر حمیدرضا؛ این دو بزرگوار برای من و مسافرم خیلی زحمت کشیدند و قدردانشان هستم و در آخر تشکر میکنم از مسافرم که خواسته قلبی برای درمان داشت و تلاش کرد تا هم خودش و هم من به حال خوب برسیم.
«آنچه باور است محبت است، آنچه نیست ظروف تهی است؛ تنها پیوند محبت ما را به یکدیگر متصل نگاه خواهد داشت.»
طی ده ماه سفری که داشتم هیچوقت این جمله را درک نکردم تا الآن؛ الآن که میبینم مسافرم درمان شده و حالش خوب است، تمام آن تنشها و حالخرابیها تمام شدهاست و خودم به آرامش رسیدهام. همه اینها حاصل تلاش ۱۰ ماه از افرادی است که بدون چشمداشت برای خارج کردن من و مسافرم از دنیای تاریک اعتیاد تلاش کردند.
زمانی که برای رهایی در اتاق آقای مهندس بودیم، مدام در ذهنم میگفتم: «مرضیه، پارسال مثل امروز دخترت فقط ۱۲ روز داشت و تو در حالی که ذوق حضور دخترت را داشتی، بار اعتیاد همسرت را هم به تنهایی بر دوش میکشیدی و هیچکس خبر نداشت. کسی که تازه مادر شده بود، نگران این بود که اگر کسی در خانه متوجه مصرف همسرش شود چه؟» و همیشه در حال اضطراب بودی که نبودِ همسرت را توجیه کنی تا کسی شک نکند.
و زمانی که مسافرم را صدا کردند و آقای مهندس گل قرمز را به او دادند، تمام این افکار از ذهنم پاک شد و فقط گفتم: «خدایا شکرت.» سخت بود ولی گذشت؛ سخت بود ولی شد. و خدا را شکر میکنم که با تمام توانم ایستادگی کردم تا امروز شاهد تمام این اتفاقات خوب باشم.
قطعاً اگر محبت در وجود آقای مهندس نبود، این روش درمان اعتیاد را همگانی نمیکردند، و اگر محبت در وجود تکتک اعضای کنگره نبود، کسی برای حال خوب کسی تلاش نمیکرد و چقدر زیباست که همهچیز در محبت بین انسانها خلاصه میشود.
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر مژده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
137