دلنوشته:
سلام دوستان ایمان هستم یک مسافر
در کنگره آموختم انسان زمانی در مسیر یادگیری قرار میگیرد که نخست پذیرش را در وجود خود جاری کرده باشد؛ پذیرشِ جهل، پذیرشِ نقص، پذیرشِ ناتوانیهای گذشته. یادگیری همیشه از نقطهای به نام سکوت آغاز میشود؛ سکوتی که در آن انسان میپذیرد «من نمیدانم» و همین اعتراف، آغاز روشنایی است.
اما معرکهگیری…
زمانی رخ میدهد که دانایی پایین باشد، وقتی انسان هنوز در تاریکی جهل گرفتار است. به جای تغییرِ خود، شروع میکند به تغییر دادن حرفها، بحثها، آدمها و شرایط بیرونی. در کنگره میگویند: «هرکس بیشترین ایراد را از دیگران میگیرد، کمترین توان را در اصلاحِ خویش دارد.»
معرکهگیری همان انرژی هدررفتهای است که باید صرف آموزش و سازندگی شود؛ اما انسان ناآگاه آن را خرج بگومگو، حرفهای بیپایه و بحثهایی میکند که هیچ ثمره و نتیجهای ندارند. در مسیر یادگیری، انسان فروتن، کمحرفتر و پختهتر میشود؛، زیرا میفهمد راه طولانی است و دانایی با سروصدا به دست نمیآید، بلکه با تجربه و عمل صحیح شکل میگیرد.
معرکهگیری از ترس میآید؛ ترس از دیده نشدن، ترس از کم بودن، ترس از مواجهه با حقیقت وجودی خویش. در کنگره ۶۰ یاد گرفتم کسی که در حال آموزش است، نیازی به اثبات خود ندارد؛ رفتار، نظم و احترامش خود گویای دانایی اوست. و کسی که در حال معرکهگیری است، نه به خاطر قدرت، بلکه به خاطر ضعف فریاد میزند. اینجاست که درمییابیم: یادگیری مسیر رهایی است و معرکهگیری مسیر سقوط است. آرامش، دانایی و رهایی نصیب کسانی میشود که انرژی خود را از میدان معرکه بیرون کشیده و آن را در میدان آموزش، خدمت و تغییر خویشتن خرج میکنند.
از اینکه تا انتها با ما همراه بودید صمیمانه سپاسگزاریم.
مرزبان خبری: مسافر حسین
ارسال خبر: مسافر حمیدرضا لژیون چهارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
127