دلیل اصلی ورودمان به کنگره، درمان مسافرم بود؛ اما زمانی که راهنمای تازهواردین به من پیشنهاد کردند سیدینویسی را آغاز کنم، پس از خرید و گوش دادن به سیدیها، دریافتم که ابتدا باید خودم آموزش ببینم و رشد کنم تا بتوانم همسفر و همراهی شایسته برای مسافرم باشم. در هر سیدی، ما به بازگویی دردها، اشتباهات و لحظههای تاریک زندگیمان میپردازیم؛ اما در کنار آن، نور امید، تلاش و تغییر را نیز به تصویر میکشیم. این سیدینویسی، گفتگویی صادقانه با خویشتن است؛ گفتگویی که در آن، نهتنها ضعفهایمان را میپذیریم؛ بلکه قدرتها و تواناییهای نهفتهمان را نیز کشف میکنیم.
پس از ورود به کنگره، با مشکلاتی مواجه شدم که اگر سیدینویسیها و آموزشها نبود، هرگز دوام نمیآوردم. سیدیها چیزی فراتر از یک صدا یا آهنگ هستند؛ آنها آینهای هستند که باید روبهروی آن بایستم و با صدای خسته، اما عزتمند درونم، بیپرده سخن بگویم. من با هر واژه، عمق درونم را کاوش میکنم؛ از ترس شکست تا امید به آینده، و از بار سنگین گذشته تا نور روشنگر آینده. اگر تنها میجنگم، به این معنا نیست که راه را اشتباه رفتهام؛ بلکه شاید مسیر درست دقیقاً در لحظهای آشکار میشود که صدای سکوت تنهاییام را بشنوم و در همان سکوت، قدرت دوباره را بازیابم. مسیر حل مشکلاتم شبیه به کاشتن نهالی است که با هر شب بیخوابی، ریشههایش میسوزد و با هر روز تازه، شاخههایی از تجربه را میرویاند. من میخواهم با وجود تمام فراز و نشیبها، دستان خالیام را به امید بسپارم و بگویم، هنوز میتوان تغییر کرد؛ هنوز میتوان به اندازه یک گام کوچک اما پایدار، دوباره ساخت و اگر صدای من در گوش دیگران آرام بگیرد، میدانم که تنها نیستم؛ همسفرانی چون من نیز در کنار هم، چراغی روشن میکنیم تا راه را بنمایاند.
شکرگزار تجربههایم هستم و با هر صبح تازه، درمییابم که امکان بازگشت و بهبود، واقعاً وجود دارد. چه تنها باشیم و چه در کنار هم، با هر قدم کوچک، به راه درست نزدیکتر میشویم.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا شهرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
65