در ابتدا به رسم ادب و احترام از آقای مهندس و خانواده محترمشان و همچنین تکتک خدمتگزاران کنگره۶۰ تشکر میکنم یک ضربالمثل قدیمی میگوید: «شنیدن کی بود مانند دیدن»؛ پس شنیدن نمیتواند به اندازه نوشتن مؤثر باشد، حتی اهمیت نوشتن آن قدر بالا است که خداوند بزرگ در قرآن از آن یاد کرده است «ن وَ القَلَم و ما یَسطُرون» «سوگند به قلم و آنچه مینویسد.»
دیدهبان محترم آقای علی خدامی میگویند: «سیدی نوشتن حکم نبض کنگره را دارد»؛ پس ما با نوشتن سیدی کاری میکنیم که نبض کنگره همیشه بزند و کنگره زنده بماند و زندگی خودمان هم احیاء میشود؛ پس بیشترین کمک به خودمان است؛ حتی آقای مهندس هم که در رأس کنگره هستند سیدی مینویسند، ایشان باید مطالب سیدیها را بنویسند که در جلسه ضبط و بارگزاری شود.
دیدهبانهای محترم همگی سیدی مینویسند، تمام خدمتگزاران و تکتک رهجوها سیدی مینویسند. سیدیها حکم چراغ را برای منِ همسفر یا مسافر دارند تا راه را گم نکنم. کسی باید باشد که بلد راه و بلد زندگی باشد، کسی که همه لحظههای من را احیاء کند تا در مسیر انحرافی و ضد ارزشها یا نیروهای منفی قدم برندارم، به دانایی برسم، دانایی را تبدیل به دانایی مؤثر کنم و دنیایم را بهشت کنم.
نوشتن سیدی زنده شدن دوباره است؛ وقتی آقای مهندس مینویسند و به این آرامش هم در صور پنهان و هم در صور آشکار رسیدهاند؛ چرا من ننویسم؟ وقتی با چشم این همه آرامش و ظرف لبریز محبت آقای مهندس را میبینم چرا من از این ظرف نصیبی نگیرم؟ واقعاً خوشا به حال ما که معاصر با آقای مهندس هستیم و میتوانیم این همه در کنار ایشان آموزش و انرژی بگیریم.
شاید اگر به یک غیر کنگرهای بگوییم که ما چقدر از سیدی نوشتن انرژی میگیریم برایش بیمعنا باشد؛ ولی من و شما که تجربه کردهایم میدانیم که چه حس خوبی دارد؛ اصلاً انگار سیدیها زنده هستند و آقای مهندس یکی از اعضاء خانواده ما است، یا اینکه ایشان با چشمهای ما دارند زندگیما را میبینند. هر سیدی که مینویسیم مشکلاتی که در طول آن روز درگیرش بودیم را آقای مهندس صحبت میکنند و راهکار میدهند یا اگر قابل حل نباشد آرام میشویم.
در آخر از آقای مهندس تشکر میکنم که آرامش و محبت را به قلبهای تکتک همسفران و مسافران هدیه میکنند.
- تعداد بازدید از این مطلب :
55