خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بهترین و درستترین راه برای زندگیِ سالم و آموزش گرفتن را در مسیر حرکت ما قرارداد.سه ماه از بدو ورودمان به کنگره میگذرد؛ روزِ اول که به کنگره آمدم، تمام وجودم پر از یأس و ناامیدی بود. از در که وارد شدم، خیلی خوب از من استقبال کردند، گویی که من جزئی از این خانواده بودم؛ انگار منتظرم بودند.
هر روز که میگذرد، بیشتر تلاش میکنم تا بتوانم خود را تغییر دهم و در آرامش باشم. یاد میگیرم که با آموزش و یادگیری، در کنار مسافرم باشم تا هر دو بتوانیم با آرامش، سفر خود را با موفقیت طی کنیم.
تنها خواستهام از خداوند این بود که مسافرم درمان شود و به حالِ خوب برسد. ایمانِ قلبی داشتم که خداوند راهی را در مسیر زندگیِ ما قرار خواهد داد تا مسافرم درمان شود. خدا را شکر که اذنِ ورودِ ما به کنگره صادر شد.
در پایان، از راهنمای خوبم، همسفرِ آمنه که با آموزشهای ارزشمندشان ما را به حالِ خوش و آرامش میرسانند، صمیمانه تشکر میکنم. همچنین از بنیانگذارِ کنگره ۶۰، جنابِ مهندسِ دژاکام، و اعضای محترمِ کنگره که با تلاش و کوششِ بیدریغشان خدمت میکنند، نهایت سپاس را دارم.امیدوارم ما، سفرِ اولیها، بتوانیم با توکل به خداوند و تلاش و کوششِ خودمان، به رهایی برسیم.
نویسنده:همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر آمنه(لژیون دوم)
تایپ و ویرایش: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مینا دبیر سایت رهجوی راهنما همسفر اعظم ( لژیون یکم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
78