جمعه، مورخ ۲۳ آبان، در پارک ولایت تهران، همراه همسفران شعبۀ پرستار، طبق معمول هر هفته در حال صرف صبحانه بودیم.
چشمم به تنۀ پوسیدۀ این درخت کهنسال افتاد که چند شاخۀ جوان از تنۀ پوسیده و آفتزدهاش روییده بود. به یاد تصویر درخت پوسیدۀ کتاب «۶۰ درجه» افتادم. به اطراف که نگاه کردم، دیدم این تصویر چقدر بزرگ و گسترده، به پهنای ایران عزیزم، شده است.

فکر کردم در همین لحظه، چند هزار نفر از اعضای کنگره در پارکهای سراسر کشور در حال ورزش و نشاط هستند؛ افرادی که روزی همانند این درخت پر از آفت بودند، اما در کنگره درمان شدند و تبدیل به درختان تناور شدند.
امروز، چند هزار نفر در رشتههای ورزشی فعالیت دارند؛ حتی در بعضی رشتهها مثل راگبی، تیراندازی با کمان و ورزش باستانی، مقام کشوری کسب کردهاند.
نمیدانم روزی که آقای مهندس این کتاب را مینوشت، شعاع فکر و اندیشهاش تا کجا بود؛ نمیدانم چند سال آینده کنگره تا کجا خواهد رسید، اما یقین دارم آنچه آقای مهندس در اندیشه خود ترسیم کرده، بهزودی اتفاق خواهد افتاد.
پرچم کنگره توسط همین نهالهایی که امروز در حال رشد هستند، در بلندای قلل علم و دانش به اهتزاز در خواهد آمد. همانند اعتیاد، بسیاری از آلام بشر به دست پُرتوان مهندس و به نام کنگره۶۰ برطرف خواهد شد و آن روز نزدیک است؛ به اندازۀ رشد همین جوانههای درخت
- تعداد بازدید از این مطلب :
94