English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_سپاسگزاری از راه نجات

گروه خانواده_سپاسگزاری از راه نجات

همسفر مریم✍🏻

چند روز پیش دعوت شدم به جلسه سردار در شهر خمین که اسیستانت سردار خانم شیما در این جلسه به عنوان استاد صحبت کردند. ایشان فرمودند: برای مشارکت از دستاوردها و نعمت‌هایی که کنگره۶۰ به شما داده است‌ بگوئید.
این موضوع ذهن من را به پنج سال پیش برد که اگر با کنگره ۶۰ آشنا نشده بودیم، زندگیم الان در چه وضعیتی قرار داشت؟ وچه بر سر مسافرم آمده بود؟ بعد فکر کردم خودم و بچه‌ها که ناامیدتر وافسرده تر شده بودیم و مسافرم که مثل شمع جلوی چشمانم آب می‌شد. زندگی رو‌ به نابودی و ویرانی می‌رفت‌. بمب اعتیاد در خانه ما منفجر شده بود و ترکشهای آن من، بچه‌‌ها و خانه و بیشتر مسافرم را درگیر کرده بود. واقعا اگر با همان فرمان جلو می‌رفتیم چه می‌شد؟
یک روز می گفتم‌ اگر معجزه‌ای رخ دهد و این اعتیاد لعنتی از زندگی من بیرون برود راضیم هرچه دارم را بدهم.
در نوشتار لژیون سردار: چه بسیار زندگی‌هایی که باید نابود و ویران می‌شدند اما در کنگره ۶۰ شکل گرفتند و به سامان رسیدند این‌ پیام آسمانی است که اگر یک انسان را احیا کنیم گویی تمام انسان‌های خاکی را احیا کرده‌ایم.
بله زندگی ما از نابودی و ویرانی نجات پیدا کرد کنگره ۶۰ مسافرم را صحیح و سالم به زندگی برگرداند به من دانایی داد و از تاریکی و زندان نامرئی که خودم ساخته بودیم نجات داد. عشق و محبت بلاعوض را به من یاد داد‌ و نور و روشنایی جای ظلمت و تاریکی را در زندگی من‌‌ گرفت‌، چه بلاهایی که همچنان می‌تواند زندگیم را درگیر کند که مثل آب از سرم می‌گذرد. چگونه می‌شود این همه نعمت و لطف و محبت را جبران نمود؟
اصلا می‌شود!؟
می‌بایست کاری کرد به قول سعدی بزرگ:
“ای که دستت می‌رسد کاری بکن
پیش از آن که از تو نیاید هیچ کار”
می شود خدمت معنوی و مالی کرد تا شاید قطره ای از آن اقیانوس را جبران نمود. گرچه با خدمت کردن همچنان به این سیستم مدیون‌‌تر می‌شوم‌. به خصوص خدمت مالی چون این چراغ باید روشن باشد تا آیندگان راه را بیابند. ازبنیان کنگره ۶۰ بینهایت سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند که امثال من بیایند و طعم خوش زندگی را احساس نمایند.
خدا را شکر می‌کنم در زمانی زندگی می‌کنم که میتوانم ناجی زندگیم را ببینم و از آموزشهای ناب کنگره ۶۰ استفاده کنم. از خدا می‌خواهم مادامی که نفس می‌‌کشم توفیق خدمت در کنگره ۶۰ را داشته باشم، تا شاید بتوانم ذره‌ای از این دین که بر گردنم هست را جبران کنم‌ و یادم باشد پیمانی را که در طوفان با خدا بستم در آرامش فراموش نکنم.

نویسنده و رابط خبری: همسفر مریم راهنمای تازه واردین
ویرایش و ارسال: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون یکم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی میلاجرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .