English Version
This Site Is Available In English

از ویرانه‌های اعتیاد تا اوج بخشش

از ویرانه‌های اعتیاد تا اوج بخشش

پهلوان محترم جناب آقای علی رضوانی، سلام. از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید، صمیمانه سپاسگزارم.

لطفاً در ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.
سلام دوستان، علی هستم یک مسافر. آخرین آنتی‌ایکس شیره و تریاک بود. مدت سفر ۱۵ ماه با راهنمایی دکتر امین دژاکام به روش DST با شربت OT، رهایی ۱۶ سال و یازده ماه؛ در ادامه، سفر سیگار انجام دادم و امروز ۱۲ سال و ۲ ماه است که از بند سیگار رها شده‌ام.

لطفاً از اوضاع و احوال خود در زمان مصرف و نیز هنگام آشنایی با کنگره برایمان بگویید.
در آغاز، از همه عزیزان خدمتگزار در واحد سایت شعبه شادآباد، کمال تشکر را دارم.
بنده در سال ۱۳۸۶ با تخریب بسیار سنگینی که در اثر مصرف شیره و تریاک به وجود آمده بود؛ وارد کنگره ۶۰ شدم. در آن زمان از نظر جسمی وضعیت بسیار آشفته‌ای داشتم و از نظر روحی، روانی و جهان‌بینی نیز کاملاً به هم ریخته بودم. راه‌های مختلفی را برای ترک اعتیاد امتحان کرده بودم که هیچ‌کدام موفقیت‌آمیز نبودند. در ادامه، توسط یکی از آشنایان نزدیکم با کنگره آشنا شدم. به مرور و با حضور در کنگره، این امید در من ایجاد شد که می‌توانم به زندگی بازگردم و به حیات ادامه دهم؛ زیرا در آن زمان، بر اثر مصرف مواد، بسیار ناامید بودم و احساس می‌کردم به پایان زندگی‌ام نزدیک می‌شوم.
در ابتدای حضورم در کنگره، این تصور را نداشتم که بتوانم اعتیادم را درمان کنم. خدمت آقای خدامی، راهنمای گرانقدر درمان اعتیادم، رسیدم و با راهنمایی‌های ایشان، سفرم را آغاز کردم. به مرور زمان، وضعیت من بسیار بهتر شد و در نهایت در تاریخ ۲۷ آذر ماه ۱۳۸۷ به رهایی رسیدم.

جناب آقای رضوانی، شما در سال‌های حضورتان در کنگره، خدمات بسیار و جایگاه‌های متفاوتی را تجربه نموده‌اید. حس کدام یک برایتان شیرین‌تر بوده است؟
به قول آقای مهندس دژاکام، بالاترین خدمت، خدمت در لژیون سردار است. این را از صمیم قلب عرض می‌کنم. وقتی در لژیون سردار حضور پیدا می‌کنم، شور و شعف خاصی به من دست می‌دهد که در هیچ یک از جایگاه‌های خدمتی دیگر کنگره، این حس را تجربه نکرده‌ام. ریشه این شور و حس خوب، ناشی از این آموزه کنگره است که کمک به دیگران و گذشت، مانند بازگرداندن حیات به همنوعان است.
بنده توصیه می‌کنم کسانی که هنوز این حس را تجربه نکرده‌اند، حتماً در لژیون سردار عضو شوند. امیدوارم تجربه شیرین این حس خوب، باعث شود همگی در این جایگاه خدمتی حضور یابیم و آرزو دارم تمامی عزیزان کنگره‌ای، روزی به عضویت این لژیون درآیند.

نظر شما در مورد این جمله چیست: «کنگره مکان مقدس و امنی می‌باشد»؟
بله، به نظر من واقعاً همینطور است. زیرا ما در کنار هم، «حال زندگی کردن» را تجربه می‌کنیم. این تقدس و امنیت، به برکت انسان‌هایی است که در کنگره حضور دارند. وجود قوانین و حرمت‌های کنگره ۶۰، احترام متقابل اعضا، احترام به پیشکسوتان، سفر اولی‌ها و تازه‌واردین، نظم و حرمت‌ها هستند که کنگره را به مکانی مقدس تبدیل کرده‌اند. به قول آقای مهندس، اینجا گوشه‌ای از یک بهشت است که در آن فقط حال یکدیگر را می‌پرسیم.
در کنگره ۶۰ هیچ‌کس از مادیات—خانه،ماشین، امکانات—صحبت نمی‌کند. غیبتی در کار نیست، کسی سخن دیگری را قطع نمی‌کند و در کار دیگران دخالت نمی‌شود. این‌ها همگی عواملی بودند که کنگره را به مکانی مقدس بدل کردند.

در هفته گلریزان هستیم. بسیار شنیده‌ایم که «اگر ببخشی، جای آن پر می‌شود». آیا این به معنای انتظار نتیجه بخشش است؟
بنده در آغاز، این هفته زیبا را به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، کلیه پیشکسوتان و تمام کسانی که با حضورشان باعث استواری کنگره ۶۰ شده‌اند، تبریک می‌گویم.
اگر امروز ما در کنگره آموزش می‌بینیم و از آن لذت می‌بریم، همه مرهون کسانی است که پیش از ما در کنگره حضور داشتند و با کمک‌های مالی و علمی خود—به‌ویژه آقای مهندس که پس از درمان می‌توانستند کنگره را ترک کنند—در کنار ما ماندند و هنوز هم در حال خدمت هستند. زیرا خدمت به انسان‌های دربند اعتیاد، بالاترین خدمت‌هاست.
امیدوارم همه ما در این هفته، سهم خود را ادا کنیم. آقای مهندس فرمودند: «خدمت مالی شاید بار معنوی نداشته باشد، ولی کار معنوی قطعاً بار مادی دارد.» ما منتظر پاداش نیستیم و اگر کمک کنیم، انتظار نداریم کنگره یا خداوند عوض آن را بدهد. بلکه سیستم هستی به طور خودکار عمل می‌کند؛ وقتی ما می‌بخشیم، برکت مالی به دنبال آن می‌آید. این را به وضوح در کنگره می‌بینیم که اعضای لژیون سردار که همگی خدمتگزارند، در جامعه نیز از جایگاه مالی مناسبی برخوردارند. اگرچه ما منتظر نتیجه کمک‌مان نیستیم، اما ناخودآگاه این اتفاق می‌افتد. امیدوارم همه ما به نقطه‌ای برسیم که نه تنها از نظر اقتصادی در جایگاه خوبی باشیم، بلکه «درست زندگی کردن» را نیز فرا گرفته باشیم.
لطفاً بفرمایید همسفرتان چگونه نقش بال پرواز را برای شما ایفا کردند؟
از همسفر عزیزم صمیمانه تشکر می‌کنم. ایشان تا زمانی که من مسیر کنگره را پیدا کنم، مقاومت و ایستادگی بسیاری کردند. در دوران اعتیادم، اوضاع خانوادگی ما به شدت آشفته بود، اما همسفرم واقعاً ایستادند و در کنارم ماندند. گویی مأموریتی داشتند تا من کنگره ۶۰ را پیدا کرده و به رهایی برسم. همیشه در کنارم بودند و در سخت‌ترین شرایط، همه سختی‌ها را متحمل شدند.
صمیمانه از ایشان تشکر و بابت تمام تخریب‌هایی که در خانواده ایجاد کردم، عذرخواهی می‌کنم. زمانی هم که به کنگره وارد شدم، تا چند سال در کنارم حضور داشتند و بسیار به من کمک کردند. ایشان هم از نظر مالی و هم از نظر خدمتی به کنگره ۶۰ خدمت کردند. در سال ۱۳۹۱، قطعه زمینی در نمایندگی ملاصدرا از پدرشان به ارث بردند که آن را به کنگره ۶۰ بخشیدند و این امر باعث تأسیس نمایندگی ملاصدرا در اصفهان شد.
من صمیمانه از ایشان تشکر می‌کنم. هم در گذشته و هم در حال، همیشه پشتیبان من بودند و من بسیار خود را مدیون ایشان می‌دانم. امیدوارم در آینده، با خدمت کردن و درست زندگی کردن، گذشته را جبران نمایم. همچنین از تمام همسفران عزیز صمیمانه سپاسگزارم.

لطفاً بفرمایید خدمت مالی تا کجا ادامه دارد؟ آیا در نقطه‌ای به پایان می‌رسد؟
به نظر من، خدمت مالی تا بی‌نهایت و ابدیت باید ادامه یابد. ما آرزو داریم به تمام مصرف‌کنندگان در سراسر دنیا کمک کنیم. آرزویمان این است که تمامی شهرها و کشورها، شعبه‌ای از کنگره ۶۰ داشته باشند. ما با حضور در کنگره به حال خوب رسیده‌ایم، باید زکات این حال خوب را بپردازیم. تا زمانی که توانایی داریم، باید به خدمت مالی ادامه دهیم. انشاالله به روزی برسیم که کنگره ۶۰ جهانی شود و همه افراد جامعه بتوانند از آموزش‌های آن بهره‌مند گردند.

کدام صفت آقای مهندس بیش‌ازهمه شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟
بنده خود را کوچک‌تر از آن می‌دانم که در مورد آقای مهندس دژاکام اظهار نظر کنم. آقای مهندس، سراسر عشق هستند و من ایشان را بی‌نهایت دوست دارم. تمام ویژگی‌های ایشان خاص و منحصربه‌فرد است. ایشان یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان عصر ما هستند که در زمینه‌های گوناگون—اعتیاد، درمان سیگار، چاقی و بیماری‌های لاعلاج—در حال تحقیق و بررسی می‌باشند. آقای مهندس دژاکام در بعد مادی، گره‌گشای مشکلات بسیاری هستند. بخشندگی، گذشت و ایثار از صفات برجسته ایشان است. اگر این صفات نبود، هیچ‌یک از ما در این جایگاه نبودیم و شاید من شخصاً دیگر زنده نمی‌ماندم.

سخن پایانی:
من صمیمانه از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، و نیز از تمام دیده‌بانان محترم—به‌ویژه دیده‌بان لژیون سردار، آقای زرکش عزیز—سپاسگزارم. امیدوارم در آینده، همه ما خدمتگزارانی شایسته باشیم و بتوانیم دین خود را به کنگره ادا کنیم. گرچه آقای مهندس می‌فرمایند که ما به کنگره بدهکار نیستیم، اما حقیقتاً همه ما بدهکاریم. اگر امروز حیات داریم، زندگی می‌کنیم و در کنار خانواده در آسایش به سر می‌بریم، همه و همه به برکت آقای مهندس دژاکام و آموزش‌های کنگره ۶۰ است.
از وبلاگ نمایندگی شادآاد نیز تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم نمودند.

جناب آقای رضوانی، بنده نیز از طرف سایت نمایندگی شادآباد، برای این مصاحبه صمیمانه از شما سپاسگزارم.

تایپ و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .