English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته هفته گلریزان

دلنوشته هفته گلریزان

سلام دوستان زینب هستم همسفر محمد

هفته گلریزان را به آقای مهندس و خانواده‌ی محترمشان تبریک می‌گوییم. جشن گلریزان درواقع بهانه‌ای است که من همسفر شکرگزار خداوند و مخلوقین خداوند باشم و به خاطر داشته باشم که قبل از من بودند و این چراغ کنگره را روشن نگه داشتند؛ حالا نوبت من نوعی است که در این جشن بسیار باارزش قدم بردارم و مشارکت و اعلام حضور نمایم.

کنگره‌ی‌۶۰ بود که ما را از تاریکی به روشنایی هدایت کرد و یاد گرفتیم ببخشیم، بخشیدن برای افرادی که خواستار رهایی هستند و می‌خواهند به رهایی برسند تا به خانه‌ها صمیمیت و لبخند برگردد. چه زیباست که بتوانی لبخندی به لب هم‌نوعان خود جاری کنی و خدمت‌گزار لایقی باشی برای افرادی که دردمند هستند.

بابت این مکان مقدسی که در آن حضور دارم هزاران بار شکر. انشالله بتوانیم جشن پر‌شکوهی داشته باشیم و چراغ راه دردمندان باشیم تا راه خود را پیدا کنند و به سلامت جسم و روان برسند.

سلام دوستان معصومه هستم همسفر مرادعلی

هفته‌ی گلریزان را ابتدا به آقای مهندس دژاکام و خانواده‌ی محترم‌شان و کنگره‌ی‌۶۰ تبریک می‌گویم. جشن گلریزان در واقع جشن شکرگزاری است و خداوند را سپاس می‌گویم که می‌توانم در این جشن پر شکوه شرکت کنم و توفیق یافته‌ام سهم را خود در این جشن بپردازم.

جشن گلریزان بهار کنگره‌۶۰، است و این آغاز زیبایی است که ما در این جشن حال خوب را به خانواده و دوستان‌مان منتقل کنیم. در جشن گلریزان احساس می‌کنم قدرت گرفته‌ام و روی پای خود ایستاده‌ام و حس می‌کنم جزئی کوچک از این جمعیت احیای انسانی هستم.

جناب مهندس فرمودند: خداوند در انسان قدرت بخشش را قرار داده است؛ وقتی که قدرت و ظرفیت بخشش در انسان شکل گرفت از جان خودش می‌بخشد و قطعأ برکت آن به زندگی‌اش برخواهد گشت.

سلام دوستان اعظم هستم همسفر جواد

پشت پنجره سکوت شب را نظاره می‌کنم؛ گویا سرمای یخبندان در وجود من نهفته است ستاره‌ای در آسمان نمی‌بینم، منتظرم دانه‌های برف سیاهی شب را روشن کنند ترس و تنهایی مثل سکوت سرد بیرون در وجودم ریشه دوانده است، خدای من ساعت چرا تکان نمی خورد هنوز ۲ ساعت به ۱۲ شب مانده، بر بالین فرزندانم می‌روم آرام و بی‌صدا در خواب هستند، تنهایی و غم عجیبی درونم را پر کرده است، شب‌های سرد طولانی و انتظار چه بی‌رحمانه می‌گذرند؛ اگر بخوابم کابوس و فکر و خیال مرا رها نمی‌کند، پس غذا را برای چندمین بار گرم می‌کنم و میز را می‌چینم؛ بالاخره ساعت ۱۲ شد و در سکوت شب صدای باز شدن درب خانه آمد مسافر من در نور مهتابی خانه دیده شد، آرام و بی‌صدا هر دو بر سر میز شام به هم نگاه می‌کنیم؛ دیگر حتی نای پرسیدن اینکه چرا دیر به خانه آمدی را هم ندارم، پس به سوی رختخوابم می‌روم.

خدای من کجا و چه‌موقع صدای فریاد درونم را شنیدی که مسیر زندگی‌مان را تغییر دادی. حالا آنقدر سرشار از شوق و شورم که گذشته‌ام در باورم نمی‌گنجد، خدای من اگر بخواهی این‌چنین محبت و گرما را وارد زندگی‌مان می‌کنی، پس من هستم من می‌مانم تا زمانی که پاهایم نای راه رفتن داشته باشند؛ شاید کسی در گوشه‌ای و در سرمای یخبندانی خدا را صدا بزند و من آن گوش شنوا باشم.

آقای مهندس نمی‌دانم چگونه از شما قدردانی کنم فقط می‌توانم بگویم شما فرمان بدهید بگویید خدمت، می‌گویم هستم، بگویید علم و آگاهی تا پای جان فرا می‌گیرم، بگویید سردار، دنور، پهلوان ....

شما فقط امر کنید؛ چون می‌دانم خدا هم برای محبت به دیگران واژه بخشش را نهاده است. بودن در سرزمین علم و آگاهی کنگره ۶۰، برای من نعمت بزرگی بود که خداوند در تقدیر و زندگی من رقم زد. میدانی چرا؟ چون از خدای خودم خواستم و عهد بستم همیشه تا پای جان باشم.

بی‌تردید، تحقق این امر بزرگ جز در «هفته‌ی گلریزان» ممکن نیست؛ زمانی که می‌توان بدون حساب و کتاب، بدون جمع و تفریق، از صمیم دل بخشید... تا لذتِ یاری، ولو اندک، را با تمام وجود چشید. تا بتوانم با افتخار، خود را حتی به اندازه‌ی یک آجر در ساختمان کنگره سهیم بدانم.

سلام سرور هستم همسفر

جشن گلریزان مبارک باد

وقت آن است ای عزیزان وارد میدان شویم
سفره ای باز است ما هم لقمه‌ای مهمان شویم
روز تکلیف است باید دل به دریاها دهیم
در کویر خشک زاران نم‌نم باران شویم


یکی از زیبا‌ترین صفات انسا ن‌های خوب صفت بخشند‌گی است که در‌واقع این صفت را از خداوند دریافت کرده‌اند؛ اگر خداوند بخشنده است وبی‌دریغ عشق، محبت و روزی می‌دهد؛ پس چه زیباست که ما هم درصفت بخشندگی از خداوند پیروی کنیم؛یعنی انسانی باشیم که بدون قید شرط و بازگشت ببخشیم.

به انسان‌ها عشق و محبت بورزیم واز نظر مالی وعلمی به آن‌ها خدمت کنیم مطمئن باشید جهان هستی به‌گونه‌ای است که هر محبتی را ابراز می‌کنید یا هر چیزی را می‌بخشید به شکل دیگری به شما باز می‌گرداند پس بخشنده باشیم تا از زندگی لذت ببریم از خداوند می‌خواهم دراین سیر تکاملی من را هم همراه این رود خروشان به اقیانوس الهی متصل نماید.


رابط خبری: مرزبان همسفر سهیلا
ویرایش: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا  لژیون (سوم ) دبیر سایت
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر نسرین لژیون (دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیروان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .